Friday, October 19, 2007

درسهای بدیهی اعتراضات معلمان

پس از اعتراضات سال گذشته و موج سرکوبی که در طول تابستان علیه معلمان براه افتاد، این سوال که معلمان امسال چه خواهند کرد؟ در میان معلمان و کسانی که اعتراضات آنان را دنبال میکنند بطور گسترده ای طرح شده.
واقعیتی که هرکس با هر نظر و گرایشی آنرا پیش فرض میگیرد این است که اعتراضات معلمان از سر گرفته خواهد شد. هیچکس فکر نمیکند معلمان دست از اعتراض برداشته اند حال چون به خواسته هایشان رسیده اند( که نرسیده اند) ویا بخاطر یاس و ترس وفشارهایی که حکومت بر آنها اعمال میکند.این واقعیت راخود حکومت بهتر از هرکس میداند. احکام انفصال، تبعید، محاکمه وبازداشت صدها معلم برای مرعوب کردن معلمان ومقابله با اعتراضات آتی آنان صورت میگیرد.
اما سوالی که در میان بسیاری از فعالین معلمین وجود دارد اینست که با توجه به فشارهایی که بر معلمان اعمال میشود چگونه میتوان اعتراضات را سازمان داد؟ اشکالات ونواقص ما در دوره قبل کدام بودند که علارغم حضور اکثریت معلمان در جریان اعتراضات، دستاورد قابل ملاحظه ای حاصل نشد؟ ومهمترین سوال اینکه نقاط قوت ما کدامند که باید در آینده مد نظر قرار گیرند؟
بخش عمده پاسخ سوالات فوق را میتوان با تحلیل وبررسی اعتراضات دور گذشته یافت.
نگاهی به فرازو فرودهای اعتراضات معلمان وپیامدهای آن که تا هم اکنون نیز ادامه دارد نشان میدهد هرگاه معلمان یکپارچه در میدان اعتراضات حضور داشته اند حکومت وادار به عقب نشینی شده است و هرگاه آنان به هر دلیل دست از اعتراض کشیده اند حمله به دستاوردها وفعالین گسترش یافته. احکام " غیر قانونی" تبعید ،انفصال و اخراجی که در طول تابستان برای صدها معلم صادر شده، در این مورد هم نمونه خوبی است. تنها پس از تعطیلی مدارس در تابستان و پراکنده شدن معلمان،یعنی آن نیروی اصلی که میتوانست در برابر موج سرکوب عکس العمل نشان دهد، بود که حکومت توانست حمله خود رابه فعالین وچهره های شناخته شده آغار کند.
هم اکنون نیزمقابله با احکام صادر شده علیه صدها تن از همکارانمان و احکامی که در راه است نیز تنها با فشار اعتراضات ما ممکن خواهد بود.
حضور دهها هزار معلم معترض با شعارها و خوسته هایی که امیال بخش عظیمی از جامعه را نمایندگی میکرد، در جریان تجمعات و اعتصابات ، یکی ازمهمترین ویژگیها ونقاط قوت اعتراضات ما بود.این ویژگی را نباید فقط محدود به حضور خود معلمان در صحنه اعتراضات دانست. بلکه حمایت خانوادههای معلمان و دانش آموزان که سرنوشت مطالبات واعتراضات ما تاثیر مستقیمی بر آنان دارد را نیز باید در نظر گرفت تا قدرت و دامنه واقعی حرکت معلمان را بهتر متوجه شد.اما این نقطه قوت بلقوه بخودی خود به نقطه قوتی بلفعل وتاثیر گذار تبدیل نمیشود مگر اینکه ما آنرا ببینیم و برایش کار کنیم.
یکی از نقاط ضعف ما در دور قبل عدم توجه به این وجه مهم از مبارزه بود. برای نمونه اول ماه مه امسال موقعیت مناسبی بود که ما میتوانستیم با شرکت در مراسم روز جهانی کارگر و اعلام حمایت از خواستهای کارگران از آنها بخواهیم در اعتصاب وتجمعات ١٢ اردیبهشت ما شرکت کنند.اما بجز تلاشهای محدودی در این زمینه اقدام قابل توجهی صورت نگرفت. خواسته های ما خواست اکثریت مردم است، همین واقعیت خود بخود زمینه را برای اتحاد وجلب حمایت بخشهای دیگر جامعه ازمبارزه ما فراهم میکند. موقعیتهایی مانند ١١ و١٢ اردیبهشت امسال این کار را بمراتب آسانتر خواهد کرد اگر از قبل برنامه ریزی وتماسهای لازم بین فعالین بخشهای مختلف صورت گرفته باشد.

درمقابل تلاش برای گره خوردن اعتراضات معلمان با اعتراضات دیگر، مبارزه در چارچوب قانون از طرف برخی از همکاران عمده شد. تاکید بر صنفی بودن حرکت معلمان، فقط خواسته های مارابه خواسته های صنفی محدود نمیکرد بلکه تلاشی بود برای جدا کردن اعتراضات ما از سایر بخشهای معترض جامعه مانند کارگران، دانشجویان و زنان، که خود حکومت اولین مروج و مجری این جدا سازی بود.
اکنون پس از روندی که از اسفند سال گذشته طی کرده ایم میتوان دید که چارچوبهایی که ظاهرا در قانون برای اعتراض درنظر گرفته شده، از طرف قانون گذاربراحتی نادیده گرفته میشود. بنابر این تاکید وعمده کردن مجدد این شکل مبارزه معنایی بجز خاک پاشیدن به چشم معلمان وجامعه ندارد.
بدون شک مبارزه قانونی یکی از ابزارهای پیشبرد مبارزه برای تحقق خاسته هایمان است که در صورت امکان باید از آن استفاده کرد. اما در این زمینه دو موضوع را باید مد نظر داشت. اول اینکه مبارزه قانونی بخصوص دراین کشور نمیتواند خواسته ها و مطالبات مارا متحقق کند. بنابر این وزن واهمیت آنرا نمیتوان جایگزین مبارزه متشکل وگسترده توده معلم کرد.این را بارها هم خود ما وهم سایر بخشهای جامعه تجربه کرده ایم.
دوم اینکه مبارزه قانونی تابعی است ازتناسب قوا میان جنبشهای اعتراضی و حکومت. هیچ حکومتی براحتی به خواسته های مردم معترض گردن نمیگذارد. حتی در کشورهای پیشرفته، بدون حضورقدرتمند جنبشهای اعتراضی، استفاده از فرجه هایی که در چارچوب مبارزه قانونی وجود دارد امکان پذیر نیست.
با توجه به موارد گفته شده امید بستن به مبارزه قانونی میتواند هزینه های سنگینی را به ما تحمیل کند.برای نمونه در حال حاضربرای تعداد زیادی از همکارانمان احکام انفصال واخراج وتبعید صادر شده است وتعدادی نیز در انتظار دادگاه و چنین احکامی هستند.خواست لغو این احکام و دادگاهها قطعا یکی از خواستهای معلمان است که باید از طرق قانونی نیز پیگیری شود. اما اگر انتظار داشته باشیم بقول بعضی از همکاران قاضی یانماینده "محترم" دادستان در یک روز آفتابی از خواب بیدارشودو تمام این احکام ظالمانه علیه معلمان را لغو کند، چراکه یادش آمده جایی در کتاب قانون آمده اعتراضات صنفی مجاز است، بیش از حد ساده لوحانه خواهد بود. به اهمیت این خواست پایین تر اشاره میکنم، اینجا فقط همین را تاکید میکنم لغو تمامی این احکام باید در صدر خواسته های ما در این دور قرار گیرد و لغو آنها تنها با مبارزه بدون تخفیف ما میسر میشود.ما اخراج، تبعید وتهدید حتی یک همکار وفعال را نباید بپذیریم.
نکته قابل تامل دیگر در حرکتهای اخیر،خواسته های ما بود.سالهاست ما خواهان افزایش حقوقها، حل مشکل مسکن، امنیت شغلی، اصلاح محتوای آموزشی، آزادی بیان وتشکل وغیره هستیم . اینها را ما بارها در تجمعاتمان اعلام کردیم اماخواستی که نهایتا بطور برجسته بعنوان خواست معلمان عنوان شد، اجرای لایحه خدمات کشوری بود که با خواستهای واقعی ما فاصله زیادی دارد.
من تا حالا توضیح قانع کننده ای از طرف مدافعین این لایحه در میان معلمان بجز اینکه " اجرای این لایحه مرهمی بر زخمهای معلمان خواهد بود" نشنیده ام .بعلاوه ممکن است از طرف مدافعین این لایحه مطرح شوداین خواستی است که به ما امکان پیگیری مطالباتمان را در چارچوبها مجازمیدهد.
تجربه اعتراضات ما هر دو این موارد را بروشنی رد میکند. بعلاوه به مدافعن این لایجه باید یادآوری کردکه اولا باگذشت چندین سال از ارائه وتصویب لایحه خدمات کشوری باید روشن باشد که این لایحه عملا مرهم هیچ یک از زخمهای مانیست چرا که حتی با وجود تلاشهایی که شد تا اعتراضات بیش از یک ملیون معلم را پشتوانه ای برای اجرای آن کنند، دراولین رفت وآمدهای بین شورای نگهبان و مجلس مشخص شد این لایحه قابل اجرا نیست.البته قول بررسی مجدد آنرا داده اند. اما نتیجه این بررسیها کی مشخص خواهدشد؟ و اجرای آن چه تاثیر واقعی در بهبود شرایط زندگی ما خواهد داشت؟ لا یعلم وغیب الا هو
دوما اجرای احتمالی این لایحه که شامل بازنگری واصلاح حقوق ومزایای کلیه کارمندان دولت است و همین خود میتواند سالها طول بکشد،به هیچ وجه نمیتواند فاصله موجود بین حقوقها و نرخ تورم را اصلاح کند.
سوما ومهمتر از همه اینکه طرح خواستهایی که مذاکرات وتصمیم گیریهای دولت ومجلس ووزارتخانه ها قرار است متحققشان کنند(نمونه دیگرش طرح استیضاح فرشیدی بود)، توده معلم را ازمیدان مبارزه برای خواسته هایش خارج و در بهترین حالت آنها را به نظاره گر مباحث این نهادها تبدیل میکند . به این ترتیب تشکلها وفعالین از پشتوانه اصلی خود محروم خواهند شد زیراسرنوشت فلان خواسته در دالانهای مجلس ودولت تعیین خواهد شدو نه بر اثر مبارزه متشکل خود ما.
ما باید خواسته یمان را بطور شفاف طرح کنیم. در هر بیانیه وتجمع و اعتصابی باید برکل خواسته هایمان تاکید کنیم.مخدوش کردن خواسته های ما اولین گام برای عقیم کردن مبارزه ما خواهد بود. باید برای همه روشن باشد خواست ما نه افزایش ناچیز ومشروط حقوقهایمان بلکه خواهان لغو کلیه احکامی که علیه همکارانمان صادر شده، هستیم . خواهان برچیده شدن بساط حراست از آموزش وپرورش ،افزایش حقوقها متناسب با نرخ تورم، رفع مشکل مسکن، امنیت شغلی، اصلاح محتوای آموزشی و آزادی بیان وتشکل هستیم. اینها مهمترین خواسته های ماست که در این دوره باید آنها را پیگیری کنیم.

موقعیت کنونی

علارغم ماهها اعتراض واعتصاب، بخش زیادی از خواسته های ما برآورده نشده. مقایسه فیشهای حقوقی با هزینه هایمان همچنان مقایسه کاه وکوه است. اگر افزایش قیمتها را بخصوص پس از گران شدن بنزین با افزایش حقوقها مقایسه کنیم میبینیم عملا افزایشی در کار نبوده. از طرف دیگرعلیه تعداد زیادی از همکارانمان احکام اخراج وتبعید وکسر حقوق صادر شده.هر یک از این احکام علیه همه ما که در اعتراضات شرکت داشته ایم صادر شده به این دلیل که هدف مرعوب کردن تک تک ماست که به این شرایط اعتراض داریم.محاکمه ها واحکامی که علیه فعالین و نمایندگان ما به جرم شرکت در اعتراضات معلمان صادر شده، قرار است همه ما را از اعتراض به مشکلاتی که داریم برحذر کنند.حکومت تلاش میکند با این بگیر وببند ها شاًن ومنزلت ما را وبه یک معنا کل جامعه را تعیین کند. به همین دلیل خواست لغو این احکام باید در صدر خواسته های ما قرار گیرد و تا زمانی که حتی یک نفر از همکارانمان با این احکام مواجه است اعتراض ما ادامه خواهد داشت.
علارغم موج سرکوبی که در تابستان براه افتاداز قبل از آغاز سال تحصیلی این سوال که امسال چه خواهیم کرد برای بسیاری از ما مطرح است. بسیاری از ما منتظر فراخانی برای از سرگیری مبارزه برای خواسته هایمان هستیم. همین نشان میدهد سیاست ارعاب موفق نبوده و ما همچنان خواهان رسیدگی به خواسته هایمان هستیم. اما این روحیه دائمی نخواهد بود. بخصوص با بگیروببندهایی که مشخصا با هدف مرعوب کردن ما براه افتاد،بی برنامگی برای ادامه اعتراضات میتواند برای بعضی به معنی پیروزی سیاست ارعاب باشد که نتیجه آن مایوس شدن از مبارزه است.
باید حول خواسته های مشخصی مانند لغو احکام صادره علیه کلیه معلمان، افزایش حقوق متناسب با نرخ تورم، امنیت شغلی، آزادی بیان و تشکل و غیره اعتراضات را سازمان داد.
گرچه اعتراضات اخیر بخش زیادی از خواسته های ما را نتوانست متحقق کند، اما برای کسانی که خواهان ادامه مبارزه تا تحقق تمامی خواسته ای معلمان هستند، تجربه گرانبهایی بود که باید از آن در ادامه مبارزه استفاده کنند.

No comments: