Wednesday, December 12, 2007

کارگران هفت تپه با دست زدن به اعتصاب، حقوق خود را دریافت کردند

اطلاعيه شماره ٢٨
فعالین کارگری در هفت تپه همچنان تحت فشار وزارت اطلاعات هستند

بنا به گزارشات دریافتی، کارگران نیشکر هفت تپه از ابتدای صبح دوشنبه ١٩ آذرماه (١٠ دسامبر) در اعتراض به عدم پرداخت حقوق آبان ماه دست به اعتصاب زدند و در محوطه کارخانه تجمع کردند. مدیریت بلافاصله از کارگران خواست دست از اعتصاب بردارند اما کارگران اعلام کردند که تا دریافت حقوق به اعتصاب پایان نخواهند داد. ساعت ١٠ صبح مدیریت مجبور به پرداخت حقوق ها شد و کارگران به اعتصاب پایان دادند.

کارگران بخوبی دریافته اند که تنها با قدرت متحد خود و دست زدن به اعتصاب میتوانند خواستهای خود را از حلقوم کارفرما و دولت بیرون کشند.

از طرف دیگر وزارت اطلاعات همچنان تلاش میکند که با دستگیری و بازجوئی و تحت فشار قرار دادن فعالین کارگری در هفت تپه، کارگران را به تسلیم بکشاند.

حزب کمونیست کارگری جمهوری اسلامی را شدیدا بخاطر اعمال ضدکارگری و سرکوبگرانه اش محکوم میکند و از همه مراکز کارگری، از دانشجویان و کلیه مردم آزادیخواه میخواهد که از کارگران هفت تپه حمایت کنند و دستگیری فعالین کارگری را محکوم کنند. در سطح جهانی نیز حزب تلاش خود را برای بسیج سازمانهای کارگری برای حمایت از کارگران هفت تپه و تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی بعمل خواهد آورد.

آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونيست كارگری ايران
٢٠ آذرماه ١٣٨٦ – ١١ دسامبر ٢٠٠٧

اعتراض كارگران شركت كشتی سازی اروندان

تحصن كارگران در محوطه كارخانه وارد چهارمین روز خود شد
بنا به اخباری كه امروز ٢٠ آذرماه منتشر گردیده، تحصن بیش از ٣٠٠ تن از كارگران شركت كشتی سازی اروندان خرمشهر در محوطه كارخانه در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات سال ٨۵ و حقوق ماه‌های مهر و آبان امسال امروز وارد چهارمین روز خود شد. كارگران از مسئولین دولتی، از جمله از رئیس جمهوری اسلامی خواسته‌اند كه به مطالبات آنها هر چه زودتر رسیدگی شود.

حزب کمونیست کارگری از اعتصاب كارگران كشتی سازی اروندان حمایت می‌كند و خواهان پرداخت فوری و بی کم و کاست دستمزدهای معوقه آنان است. حزب از همه كارگران و مردم آزاده، بخصوص كارگران و مردم خرمشهر و مناطق جنوب می‌خواهد كه از هیچگونه كمك و حمایتی از این كارگران دریغ نكنند. به اجتماع و تحصن آنان بروید و از خواسته هایشان حمایت کنید. بهر طریق که میتوانید همراه آنان اعلام کنید که تعویق و تعلل در پرداخت مطالبات و دستمزدها عمل جنایتکارانه دولت و کارفرمایان است و باید فورا متوقف شود.

آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونيست كارگری ايران
٢٠ آذرماه ١٣٨٦ – ١١ دسامبر ٢٠٠٧

دانشجویان در بند باید فورا و بی قید و شرط آزاد شوند

گرامی باد 16 آذر روز دانشجو
از چند روز مانده به 16 آذر امسال، تاکنون 30 نفر از دانشجویان از طریق یورش به منازل شان و یا در خیابان و دانشگاه بازداشت و روانه زندانها شده اند. سیاست تشدید سرکوب و بازداشت فعالین جنبشهای مختلف اجتماعی، سیاست تازه ای نیست و مدتهاست که تشدید این سیاستها به تنها رویکرد برخورد طبقه حاکم به جنبشهای اجتماعی در ایران تبدیل شده است.کارگران و رهبران آنان را به جرم ایجاد تشکل و برگزاری مراسم اول ماه مه بازداشت و روانه زندانها کرده اند، اعتراض آنان را به عدم پرداخت دستمزدهای زیر خط فقر، بیش از پیش با نیروی باتوم بدست و بازداشت و زندان پاسخ داده اند و جوانان دانشجو را که تمامی وجودشان مالامال از برابری خواهی و آرمانهای انسانی است به کمیته های انضباطی کشانده و آنان را با اتهامات واهی از ادامه تحصیل محروم و روانه زندانها کرده اند و در تداوم این سیاستها، طی چند روز گذشته در تعرضی از سر استیصال و درماندگی در برابر شکوفایی روز افزون جنبش برابری خواهی در میان دانشجویان و برای جلوگیری از برگزاری مراسم 16 آذر، هجومی گسترده را در مراکز دانشگاهی سازمان داده و 30 نفر از رهبران وفعالین برابری طلب دانشجو را در آستانه 16 آذر روانه زندانها کردند. چنین وضعیتی غیر قابل تحمل است و بی تردید این سیاستها در روند تداوم خود، موج برگشت هر چه قدرتمند و تعرضی تری را از جانب دانشجویان و کارگران بر علیه اعمال کنندگان آن ایجاد خواهد کرد. کارگرانجنبش دانشجویی متحد پیگیر ما کارگران است، امروز جنبش دانشجویی بیش از هر زمان دیگری پرچم مطالبات انسانی ما کارگران را بر افراشته و دانشجویان در لحظه لحظه های مبارزات ما کارگران، دوشادوش ما حرکت و جانفشانی کرده اند. آنان بویژه در چند سال گذشته، در هر فرصتی پرچم و پلاکارد حمایت از ما کارگران را بر دوش کشیده و مدافع جسور و پیگیر طبقه ما بوده اند. نباید آنان را تنها گذاشت و باید به هر وسیله ممکنی از دانشجویان حمایت کرد و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی دانشجویان در بند شد.اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار با محکوم کردن تعرض به دانشجویان و بازداشت گسترده آنان، خود را متحد جنبش دانشجویی میداند و خواهان تحقق فوری مطالبات زیر است:1- آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه دانشجویانی که تا کنون بازداشت و یا محکوم به زندان شده و دوران محکومیت خود را می گذرانند2- آزادی ایجاد تشکلهای مستقل دانشجویی3- بر چیدن کمیته های انضباطی و پایان دادن به احضار دانشجویان به این کمیته ها4- بازگشت به تحصیل کلیه دانشجویانی که تا کنون اخراج و محروم از تحصیل شده اند5- ممنوعیت ورود نیروهای امنیتی به دانشگاهها و پایان دادن به تعقیب و آزار و اذیت فعالین و رهبران دانشجویی
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
16/9/1386
k.ekhraji@gmail.com

انتقال 'محمود صالحی" به بیمارستان، ادامه اعتصاب غذای "حمید کوثر نیا" و ضرب و شتم زندانیان زندان مرکزی شهر سنندج

حمید کوثر نیا" یکی از زندانیان زندان مرکزی شهر سنندج، که در اعتراض به برخورد غیر انسانی مسئولین زندان به زندانیان بند 7 ، دست به اعتصاب غذا زده است، روز دوشنبه مورخ ١٩/٩/۸۶ وارد ششمین روز اعتصاب غذای خود شد.

مسئولین زندان، "حمید کوثر نیا" را به قرنطینه برده و از او خواسته‌اند تا به اعتصاب غذایش پایان دهد.
"حمید کوثرنیا" تاکید کرده است که، مسئولین زندان به خاطر ضرب و شتم و توهین به زندانیان بند ٧، باید از زندانیان معذرت خواهی کرده و زندانیانی را که به بندهای دیگر منتقل کرده‌اند، باید به آنها از نظر جا و تخت و وضعیت غذا رسیدگی شود.
"حمید کوثر نیا" به مسئولین زندان تذکر داد است که در صورت عدم توجه به خواسته‌های مطرح شده، به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد. او همچنین تاکید کرده است که، "قاسم رحمانی" یکی از ماموران زندان که به "محمود صالحی" بی‌حرمتی کرده بود، باید از "محمود صالحی" معذرت خواهی کند.
لازم به ذکر است که، "حمید کوثر نیا" تا این لحظه هنوز در اعتصاب غذا به سر میبرد.

بعد از این موضوع، زندانبان "قاسم رحمانی" به بند ۲ رفته و در حضور همه زندانیان بند ۲ و به خاطر ایجاد فضای رعب و وحشت در داخل زندان، "محمود صالحی" را مجددا مورد بیحرمتی قرار داده و گفته است که " من در قبال مبلغ ٣٠ هزار تومان آدم میکشم و کشتن محمود صالحی برای من آسان است."
سپس "قاسم رحمانی" زندانیان را مورد ضرب وشتم قرار داده تا مانع حمایت آنها از محمود صالحی گردد، او همچنین به زندانیان گفته است که "هر کس از صالحی حمایت کند با خشم و ضرب و شتم من روبرو است.''
قابل ذکر است که مسئولین زندان این مامور را برای آزار و اذیت زندانیان آزاد گذاشته‌اند.
برخورد های غیر انسانی مسئولین زندان و از جمله، حمله هیستریک "قاسم رحمانی" مجددا محمود صالحی را از لحاظ روحی و جسمی تحت فشار گذاشته به صورتی که صبح روز سه شنبه مورخ ٢٠/۹/۸۶ در حالی که ''محمود صالحی" در بی‌هوشی مطلق به سر برده وی را به بیمارستان توحید شهر سنندج انتقال داده‌اند. پزشکان اصرار کرده‌اند که به مدت ۶ الی ٧ ساعت نباید او را تکان داد. آنها همچنین اصرار کرده اند که او باید به پزشک متخصص مراجعه کند. محمود صالحی تا این لحظه بی هوش و در بیمارستان توحید سنندج به سر میبرد.

کمیته دفاع از محمود صالحی
سه‌شنبه مورخ ۲٠/۹/ ۸۶

وخامت وصعیت جسمانی محمود صالحی و تحت فشار قرار دادن او از لحاظ روحی

کاربدستان زندان مرکزی شهر سنندج، در روز ۱٣ آذر ماه بنا به دلایلی تصمیم میگیرند که تعدادی از زندانیان این زندان و از جمله محمود صالحی را جابجا کنند. ماموران زندان، تعداد ٢٠ الی ٣٠ نفر از زندانیان، که بیشتر زندانی سیاسی هستند و در بند ٧ نگه‌داری میشدند را از دیگر زندانیان جدا کرده‌ و آنها را با خشونت وضرب وشتم به بند ٢ انتقال میدهند.

در اعتراض به این ناعدالتی، یکی از زندانیان به اسم "حمید کوثر نیا" دست به اعتصاب غدا میزند. طبق گزارش رسیده، پنج روز از اعتصاب غذای او میگذرد و تا این لحظه نیز در اعتصاب غذا به سر میبرد. در همین راستا تعدادی دیگر از زندانیان اعلام آمادگی کرده‌اند که به اعتصاب غذای "حمید کوثر نیا" در اعتراض به وضعیت موجود درون زندان، برخورد وحشیانه زندانبانان، تغذیه نامناسب، کمبود امکانات بهداشتی، عدم توجه به سلامت زندانیان و ضرب و شتم زندانیان، بپیوندند.

بند ٢ از بندهای دیگر زندان فاصله دارد و زندانیانی که در این بند نگه داری میشوند قادر به تماس با دیگر زندانیان این زندان نیستند. حتی حمام و محل هواخوری آنها نیز با سایر بندهای دیگر متفاوت است. در بندهای دیگر و خصوصا بند ٧ که پیشتر محمود صالحی در آن نگه داری میشد، زندانیان قادر بوده که همدیگر را ببینند و حتی در صورتی که سرویسهای خدماتی در یکی از این بندها قابل استفاده نباشد، این امکان وجود دارد که به دیگر بندها رفته و از سرویس خدماتی و امکانات آنها استفاده کرد.
اما مشخصه بند ٢ در این است که رابطه زندانیان محدود است و سطح امکانات به مراتب پایین‌تر از بندهای دیگر است. به دلیل کمبود امکانات بهداشتی و رفاهی، آن دسته از زندانیانی که از وضعیت جسمی مناسبی برخوردار نیستند بیشتر تحت فشار هستند. در بند ٢ برخورد با زندانیان متمایز و کنترل زندانیان بیشتر است. وضعیت تغذیه زندانیان بند ٢ نامناسب است و حتی تعدادی از آنها تخت خواب ندارند.

لازم به ذکر است که، هنگام تخلیه بند ٧ و انتقال زندانیان به بند ٢، محمود صالحی که بنا به وضعیت نامناسب جسمی درموقع جابجائی وقت زیادی را جهت جمع آوری وسائل شخصی خود صرف کرده بود، از طرف یکی از ماموران زندان مورد توهین قرار گرفته و تهدید به مرگ شده است.

این دومین بار است که همین مامور، محمود صالحی را به مرگ تهدید میکند، مورد اول با تهدیداتی مشابه در تاریخ ۱٣/٢/٨۶ صورت گرفته است.
این برخورد غیر انسانی و تهدید به مرگ، محمود صالحی را در فشار روحی شدیدی قرار میدهد و فشار خون او دوباره بالا میرود به طوری که ماموران زندان، ناچارا محمود صالحی را به بیمارستان توحید انتقال میدهند.

وضعیت نامناسب جسمی محمود صالحی، زندانبانان را مجبور میکند که هر از گاهی وی را به بهداری زندان یا به بیمارستان شهر سنندج، جهت مداوای ابتدائی انتقال دهند. لازم به ذکر است که در موقع نگهداری محمود صالحی در بیمارستان، دست او و گاها دست و پایش را به تخت بیمارستان میبندند.
هر بار برای کنترل فشار خون، داروی آرام بخش را به او تزریق میکنند و در طول ایامی که در زندان به سر میبرد، بنا به تزریق بیش از حد آمپول، تمام رگهای دست او کبود شده بطوری که دیگر پذیرای تزریق نیستند. به همین دلیل بعضی اوقات آمپول را به پای اوتزریق میکنند که البته پاهایش نیز ورم کرده و همین عوامل باعث شده تا پزشک معالجی که اخیرا محمود صالحی را مداوا کرده، تصور کند که محمود صالحی معتاد است.

اظهارات پزشک معالج، فشار روحی وارده به محمود صالحی را دوچندان میکند.
محمود صالحی متذکر میشود که زندانی سیاسی است نه معتاد. اما پزشک معالج بر گفته خود تاکید کرده و گفته است : " این جسم متعلق به یک معتاد است نه یک زندانی سیاسی".

برخورد غیر انسانی مامور زندان و متعاقبا اظهارات پزشک معالج، محمود صالحی را زیر فشار قرار داده به طوری که او اظهار کرده است که دیگر به بیمارستان نخواهد رفت، چرا که او را تحقیر میکنند و گمان میکنند که او معتاد است.

کارگران، مردم دلسوز و اگاه؛

وضعیت جسمی محمود صالحی به شدت وخیم است. یکی از کلیه‌های او از کار افتاده و بدلیل محرومیت از مداوای موثر، کلیه دیگرش نیز دارد از کار میافتد. فشار خون او متغیر و چربی قندش بالا رفته است، عدم مداوای کلیه، بر قلب وی نیز تاثیر گذاشته است. پاهای او ورم کرده و تزریق بیش از حد آمپول آرامبخش، سلامتی او را بیشتر به مخاطره میندازد.

هم طبقه‌ایها؛

سلامتی روحی و جسمی محمود صالحی در خطر است. محافظان سرمایه نه تنها به او مجوز مراجعه به پزشک متخصص را نمیدهند بلکه از لحاظ روحی نیز وی را تحت فشار گذاشته‌اند. زندانبانان او را به بند 2 زندان مرکزی شهر سنندج انتقال داده که از لحاظ امکانات بهداشتی مطلقا شایسته نگهداری یک بیمار کلیوی نیست، علیرغم همه اینها او را به مرگ تهدید کرده‌اند.
محافظان سرمایه با رد درخواست پزشک معالج محمود صالحی ، که تقاضای معالجه فوری او را کرده بود، عملا دارند او را زجر کش میکنند.
محمود صالحی باید هر چه زودتر معالجه شود و در این راستا باید او را به هر طریق ممکن یاری دهیم.


کمیته دفاع از محمود صالحی
شنبه ۱۷آذر ١۳٨٦

كارگران ايران خودرو دستگیریهای اخیر دانشجویان را محکوم می كنند

دانشگاه پادگان نيست دانشگاه سنگر آزادي است
دوستان و همكاران گرامي16 آذر روزدانشجو مي باشد در آستانه فراسيدن روز دانشجودولت عدالت پرور به جاي تكريم در مقابل دانشجويان اين پيشگامان مبارزه براي آزادي به دانشگاهها حمله كرده و دهها نفر از دانشجويان را دستيگر كرده است .دوستان كارگر روز دانشجو روزمبارزه عليه زور و ستم روز عليه بي عدالتيها وروز مبارزه عليه خفقان عليه سركوب و روز مبارزه براي آزادي ميباشد.براي همين نيروهاي امنيتي جهت جلوگيري ازگرامي داشت اين روزبزرگ اقدام به دستگيري گسترده دانشجويان دانشگهاهاي كشور كرده اندما كارگران ايران خودروضمن گرامي داشت روز دانشجو اين روز بزرگ كه نشانه مقاومت و سنبل آزادگي دانشجويان در دفاع از حقوق ما كارگران ميباشد را به دانشجويان عزيز تبريك مي گوئيم

ما ضمن محکوم کردن هر گونه تعلیق ، اخراج ، دستگیری و پیگرد دانشجویان و فعالین کارگری و اجتماعی، خواهان آزادی فوری وبدون و قیدو شرط آنان هستیم .

زنده باد دانشگاه زنده باد دانشجويان آزاده و مبارز
جمعي از كارگران ايرانخودرو
چهاردهم آذر 1386

فریدون نیكوفر، از نمایندگان كارگران نیشكر هفت تپه به زندان دزفول منتقل شد

اطلاعيه شماره ٢٧

از كارگران نیشكر هفت تپه خواسته شده است كه اظهار ندامت كنند
علی نجاتی و نجات دهلی نو با قرار وثیقه آزاد شدند

بنا به گزارشات دریافتی، جمهوری اسلامی فریدون نیكوفر از نمایندگان كارگران نیشكر هفت تپه را روز ١١ آذرماه دستگیر و روز بعد او را در دادگاه شوش محاكمه كرد. این گزارش همچنین حاكی است كه در محاكمه كارگران نیشكر هفت تپه از آنها خواسته شده است كه از دست زدن به اعتصاب و مبارزه برای خواستهایشان اظهار ندامت كنند. اما كارگران همچنان بر برحق بودن اعتراض خود تأكید كرده‌اند. فریدون نیكوفر در برابر فشار دادگاه گفته است: "دفاع از مطالبات كارگری و حقوق كارگران حق طبیعی من است و از این حقانیت دفاع خواهم كرد." پس از این سخنان، قاضی پرونده دستور بازداشت او را صادر كرده و دستور داد تا او را به زندان مركزی شهر دزفول منتقل كنند. این گزارش در ادامه خبر می‌دهد كه علی نجاتی و نجات دهلی نو از دیگر فعالین كارگری نیشكر هفت تپه نیز كه قبلا احضار و بازداشت شده بودند، روز ١٢ آذر با قرار وثیقه ده میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.

حزب کمونیست کارگری دستگیری و فشار به نمایندگان كارگران نیشكر هفت‌تپه را شدیدا محكوم میكند و همه كارگران و مردم آزادیخواه را به اعتراض به این فشار و دستگیریها فرا می‌خواند. تنها مبارزه دسته جمعی و وسیع كارگران و مردم معترض دستهای به خون آلوده جمهوری اسلامی را از سر كارگران و زندگی‌شان كوتاه خواهد كرد. كارگران نیشكر هفت‌تپه در جریان اعتراضات خود ثابت كردند كه رژیم در مقابل اعتراض یكپارچه و متحدانه آنها چاره‌ای جز عقب نشینی و كوتاه آمدن ندارد. برای آزادی نمایندگان خود نیز، كارگران چاره‌ای جز اعتراض و زیر فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ندارند. حزب از همه مردم کارگران همه مراکز کارگری و مردم معترض و آزادیخواه میخواهد از مبارزات كارگران حمایت كنند و به صف اعتراض كارگران بپیوندند.


آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی


حزب كمونيست كارگری ايران
١٣ آذرماه ١٣٨٦ – ٤ دسامبر ٢٠٠٧

پیام کمیته دفاع از محمود صالحی به مناسبت 16 آذر

۵۴ سال از واقعه ی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ می گذرد و از آن زمان تاکنون جنبش
دانشجویی مبارزات و اعتراضات بسیاری را سازمان داده است. از مبارزات جنبش
دانشجویی در دوران دیکتاتوری و خفقان رژیم سلطنتی شاه گرفته، تا شرکت فعال
در انقلاب سال ۵۷ و پس از آن نیز تاکنون دانشگاه یکی از کانون های مبارزه و
اعتراض جامعه ی ما بوده است. جنبش دانشجویی بارها و بارها مورد تعرض و
تهاجم دشمنان آزادی قرار گرفته است، اما هم چنان به حرکت روبه رشد خود
ادامه داده و اخراج ها و زندان نتوانسته دانشجویان را به عقب نشینی وادار نماید.
در طول همه این سال ها هرگاه جنبش دانشجویی به جنبش کارگری نزدیک شده و
با آن همراه گردیده، قادر شده موج رادیکال محکمی در جامعه ایجاد نماید و موانع
را کنار بزند و هرگاه از آن فاصله گرفته به لیبرالیسم نزدیک شده است.

ما اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی، ضمن آن که خواستار آزادی دانشجویان
دربند می باشیم، از پیگیری و تداوم مبارزات دانشجویان برای آزادی محمود
صالحی و همراهی شما دانشجویان برای حمایت از جنبش کارگری، قدردانی می
کنیم و دست شما عزیزان را به گرمی می فشاریم.

کمیته دفاع از محمود صالحی
۱۳۸۶/۹/۱۲

یكی دیگر از نمایندگان كارگران نیشكر هفت تپه دستگیر شد!

اطلاعيه شماره ٢٦

بنا به گزارشی که امروز یكشنبه ١١ آذر ماه به حزب کمونیست کارگری رسیده، علی نجاتی، یكی از نمایندگان كارگران نیشكر هفت‌تپه كه توسط اطلاعات رژیم احضار شده بود، پس از مراجعه دستگیر و به اطلاعات شوش تحویل داده شد كه هم اكنون در بازداشت به سر میبرد. بنا به این گزارش قرار است دوشنبه ١٢ آذرماه علی نجاتی را به دادگاه ببرند. احضار و دستگیری علی نجاتی به دنبال احضار فریدون نیكوفر، رحیم بساك، جلیل احمدی، محمد حیدری مصر و قربان علیپور انجام میگیرد كه همگی این ۵ تن با مبارزه و اعتراض كارگران و با قرار وثیقه اكنون در بیرون از بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی هستند. كارگران این بار نیز باید با فشار اعتراضشان خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط همكارشان علی نجاتی بشوند.

حزب کمونیست کارگری دستگیری و پرونده سازی علیه نمایندگان کارگران حق طلب نیشکر هفت‌تپه را محکوم میکند و از کارگران میخواهد که نگذارند این مساله بیشتر از این ادامه پیدا کند. كارگران باید زمان تعیین كنند و اگر رژیم فورا نمایندگان‌شان را آزاد نكرد، اعتراض كنند؛ با نوشتن نامه اعتراضی به سازمانهای جهانی، خواهان حمایت بین‌المللی بشوند. كارگران همچنین باید با نوشتن نامه به هم طبقه‌ای هایشان از همه كارگران و مردم معترض خواهان حمایت باشند.

حزب از کارگران، دانشجویان، زنان و همه مردم میخواهد در مقابل این توطئه‌ها و سرکوبگری‌ها رژیم قاطعانه از کارگران نیشکر هفت‌تپه حمایت کنند و جمهوری اسلامی را بخصوص بخاطر اقدامات سرکوبگرانه اخیرش محکوم کنند. تنها راه مقابله با سركوبگری‌های رژیم، مقابله قاطع با این رفتار شرورانه و دست زدن به اعتصاب و اعتراض جمعی و وسیع است.


آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونيست كارگری ايران
١١ آذرماه ١٣٨٦ – ٢ دسامبر ٢٠٠٧

بيانيه مشترک تعدادي از کارگران مجتمع هاي پتروشيمي ُ هاي منطقه ويژه اقتصادي ماهشهر عليه جنگ

بيانيه مشترک تعدادي از کارگران مجتمع هاي پتروشيمي ُ هاي منطقه ويژه اقتصادي ماهشهر
پتروشيمي بندر امام پتروشيمي فن آوران پتروشيمي اروند پتروشيمي مارون پتروشيمي فجرپتروشيمي فارابي پتروشيمي كارون پتروشيمي غدير
عليه جنگ و فضاي سياسي – اقتصادي جنگي ايجاد شده از طرف دولت هاي ايران و امريکا
به : همه احزاب و سازمانها کارگري و انساندوست ، سايتهاي اينترنتي و وبلاگهاي فارسي زبان در ايران و جهان ُ
با سلام ما تعدادي از کارگران مجتمع هاي بالا ، بدينوسيله صداي اعتراض خودمان را به جنگ و فضاي جنگي ايجاد شده از طرف دولتُ هاي ايران و امريکا بلند کرده و بيانيه مشترک زير را براي اطلاع عموم اعلام ميکنيم .1 – جنگ يک سياست کثيف و شوم عليه بشريت ، عليه کارگران و زحمتکشان و همه مردم است . تجر به 8 سال جنگ ايران و عراق نشان داد که براي حاکمان هر دو کشور ، اين جنگ طولاني نعمت بوده ولي براي مردم ، دست اوردي جز کشتار ، فقر و فلاکت و استبداد و خفقان و ويراني و سرکوب نداشت . 2 – قربانيان جنگ ها هميشه مردم عادي هستند و در ست به همين دليل ، ما کارگران هيچ نفعي در جنگ نداريم .3- سياست تحريم هاي اقتصادي بين المللي اعمال شده تا کنوني و تحريم هاي در حال اعمال از طرف امريکا و دول غربي و متقابلا سياستهاي اماده سازي جامعه براي مقابله با تحريمها که از طرف دولت ايران به مردم تحميل ميشود ، همه مستقيم و غير مستقيم بر عليه کارگران و مردم عمل ميکنند .4 – تلاش براي ايجاد فضاي جنگي از هر دو طرف مخاصمه ، تلاش براي حمله بيشتر به مبارزات جاري کارگران و زحمتکشان و حمله به سطح معيشت مردم و کارگران است . بطوريکه هنوز هيچ گلوله اي از سلاحها شليک نشده ، اقتصاد جنگي دارد شکل ميگيرد و گراني و تورم بيداد ميکند . 5- در شرايطي که مردم ، کارگران و دانشجويان در ايران در حال مبارزه عليه بي عدالتي و ظلم , و بر عليه هرگونه فشار اقتصادي و سياسي هستند و همه روزه گوشه اي از ان را در مبارزات کارگران نيشکر هفت تپه ، کاغذسازي کارون ، دانشجويان دانشگاه امير کبير و ساير دانشگاههاي ايران مي بينيم . ايجاد فضاي جنگي باعث خواهد شد که دولت به همه خواستهاي بحق و انساني ما کارگران و دانشجويان با سرکوب بيشتر جواب دهد . 6 – از همه کارگران ايران ميخواهيم که متحدانه به اين شرايط اعتراض کنند و هر دو طرف جنگ را محکوم کنند . نبايد ساکت نشست . ما همينجا اطمينان ميدهيم که با عزم بيشتري به تلاش و مبارزه براي دفاع از زندگي ادامه دهيم و از حرمت انساني مان دفاع خواهيم کرد . 7 – از همه کارگران جهان ، از همه سازمانها و احزاب کارگري و انساندوست ميخواهيم که در دفاع از زندگي ميليونها انسان ، بر عليه جنگ و فضاي جنگي ايجاد شده از طرف دولتين ايران و امريکا موضع بگيرند و صداي اعتراضشان را در همراهي با ما بلند کنند . 8 – اطمينان داريم که در جهان امروز ، کارگران و مردم جهان و بشريت متمدن قادر است ، با اتحاد عمل ، از وقوع فجايع جنگي و امروز مشخصا از وقوع جنگي که احتمال دارد رخ دهد، جلوگيري کنند .اينرا 15 فوريه سالهاي گذشته ، که بشريت متمدن در جنبش عليه جنگ و حمله امريکا و متحدانش به عراق و همچنين حمايت هاي جهاني از کارگران ايران را به نمايش گذاشت ، ثابت نموده است . دست همه انسانهاي شريف و انسان دوست را ميفشاريم .
زنده باد اتحاد کارگران جهان و مردم متمدن عليه جنگ
٢ آذر ١٣٨٦ - ٢٥ نوامبر ٢٠٠٧

Sunday, December 2, 2007

کارگران نیرو رخش پس از شش روز با موفقیت به اعتصاب خود پایان دادند

امروز مورخه 10/9/86 کارگران نیرو رخش با رسیدن به خواسته هایشان به اعتصاب شش روزه خود پایان دادند. در تداوم اعتصاب و پافشاری کارگران نیرو رخش در رسیدن به خواست هایشان و در پنجمین روز اعتصاب، کارفرمای این کارخانه از روز پنج شنبه اقدامات لازم را برای نصب وسایل گرمایشی و رفع مشکلات بهداشت محیط کار شروع کرد، با اینحال به خواست پرداخت دستمزدهای عقب افتاده کارگران تمکین نکرده و حکم اخراج 6 نفر از کارگران رسمی را نیز صادر کرده بود. به همین دلیل کارگران تا امروز به اعتصاب خود ادامه دادند و روز پنج شنبه علیرغم تن دادن کارفرما به دو بند از خواسته هایشان، حاضر به پایان دادن به اعتصاب خود نشدند.
اخراج 6 نفر از کارگران رسمی این کارخانه در عین نصب وسایل گرمایشی در روز پنج شنبه و رفع مشکلات بهداشت محیط کار، ترفندی از سوی کارفرما برای ترساندن کارگران قرار دادی بود. اما کارگران قراردادی متحدانه از این 6 کارگر رسمی حمایت کرده و به اعتصاب خود پایان ندادند.
کارگران نیرو رخش در ادامه اعتصاب خود، امروز نیز همچنان بر معلوم شدن تکلیف دستمزدهایشان اصرار کردند و علاوه بر آن خواهان بازگشت بکار 6 نفر از همکارانشان شده و حاضر به شکستن اعتصاب خود نشدند تا اینکه نماینده کارفرما با کارگران و نماینده های آنان وارد مذاکره شد و در پایان مذاکره مقرر گردید نماینده کارفرما با حسن زاده مالک کارخانه در تهران تماس گرفته و خواسته های کارگران را به ایشان منتقل نماید. پس از این تماس و مذاکراتی که انجام شد مقرر گردید تا دستمزدهای کارگران در دو نوبت طی روزهای یکشنبه و سه شنبه هفته آینده پرداخت شود اما کارفرما از قبول بازگشت بکار کارگران اخراجی خودداری کرد. با پیش آمدن این وضعیت،کارگران نیز متقابلا اعلام کردند تا بازگشت بکار همکاران خود به اعتصابشان پایان نخواهند داد. بدنبال این تصمیم کارگران و تداوم کشمکش، در نهایت کارفرما از موضع خود عقب نشینی کرده و متعهد گردید تا 6 نفر از کارگران اخرج شده را بر سر کارشان بازگردانده و 3 ماه دستمزد معوقه کارگران را نیز بصورت یکجا در روز یکشنبه پرداخت نماید.
پس از حصول این توافق، کارگران به کارفرما اعلام کردند چنانچه حتی یک نفر از کارگران اخراجی پس از بازگشت بکار و یا بقیه کارگران پس از پایان اعتصاب به هر بهانه ای اخراج شوند و یا دستمزد آنان در موعد توافق شده پرداخت نشود مجددا دست به اعتصاب خواهند زد.
به این ترتیب کارگران نیرو رخش پس از شش روز اعتصاب و مقاومت متحدانه در مقابل تحمیل شرایط برده وار از سوی کارفرما، موفق شدند به تمامی خواست های خود دست یافته و پیروزمندانه به اعتصاب خود پایان دهند.
لازم به یادآوری است که کارگران کارخانه نیرو رخش از روز یکشنبه مورخه 4/9/86 در اعتراض به عدم پرداخت سه ماه از دستمزدهایشان و عدم وجود وسایل گرمایشی در کارخانه و نبود بهداشت محیط کار دست به اعتصاب زده بودند و تا روز پنج شنبه مورخه 8/9/86 کارفرما در عین بی توجهی به خواسته های این کارگران، حکم اخراج شش نفر از کارگران رسمی را نیز صادر کرده و اعلام نموده بود که وضعیت همین است، هر کس میخواهد کار کند و هر کس نمیخواهد برود. اما مقاومت متحدانه کارگران نیرو رخش در رسیدن به خواسته هایشان، نهایتا کارفرما را وادار به عقب نشینی کرده و امروز این کارگران با موفقیت به اعتصاب خود پایان دادند.
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار پیروزی اعتصاب کارگران نیرو رخش را صمیمانه به یکایک این دوستان تبریک میگوید، به مقاومت متحدانه آنان در مقابل تحمیل شرایط برده وار از سوی کارفرما درود می فرستد و از همه کارگران در سراسر ایران میخواهد تا همچون کارگران نیرو رخش به تحمیل شرایط برده وار از سوی کافرمایان تن نداده و اجازه ندهند کارفرمایان، همکاران معترض آنان را به راحتی اخراج نموده و با دسیسه هایی همچون کارگر موقت و رسمی، صفوف متحدانه آنان را در هم بشکنند. کاری که کارگران موقت نیرو رخش موفق به انجام آن شدند و متحدانه اجازه ندادند همکاران رسمی و همراهانشان در طول اعتصاب توسط کارفرما اخراج بشوند.

زنده باد همبستگی کارگری
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
10/9/1386
www.ettehade.com
k.ekhraji@gmail.com

Saturday, December 1, 2007

در پنجمین روز اعتصاب کارگران نیرو رخش، کارفرما حکم اخراج شش نفر از این کارگران را صادر کرد

بنا بر خبرهای دریافتی توسط اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار روز پنج شنبه مورخه 9/9/86 کارفرمای کارخانه نیرو رخش در پنجمین روز اعتصاب کارگران این کارخانه، حکم اخراج 6 نفر از کارگران رسمی را کتبا به آنان ابلاغ کرد. این کارخانه جمعا 8 نفر کارگر رسمی دارد و بقیه کارگران با قراردادهای شش ماهه در آن مشغول بکارند که در پایان آذر ماه مدت قرارداد آنان به پایان خواهد رسید.
کارفرمای این کارخانه بصورت شفاهی به کارگران اعلام کرده است که هر کدام از کارگران اعتصابی دست از اعتصاب بردارند ماه آینده قرار داد آنان را تمدید خواهد کرد و در غیر اینصورت به کارگران تا پایان آذر ماه مرخصی داده و قرار داد آنان را تمدید نخواهد نمود. بنا بر خبرها تا کنون 4 نفر از کارگران برای پایان دادن به اعتصاب اعلام آمادگی کرده اند اما بقیه کارگران که تعدادشان به 35 نفر می رسد اعلام کرده اند که اگر کارفرما کتبا مسئله فوق را اعلام کند نه تنها مرخصی را قبول نخواهند کرد بلکه به اعتصاب خود نیز ادامه خواهند داد.
کارگران نیرو رخش پس از طرح خواسته های خود و عدم توجه کارفرما به آنها، از روز یکشنبه ششم آذر ماه در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان به مدت سه ماه و عدم وجود وسایل گرمایشی در کارخانه و همچنین نبود بهداشت محیط کار، دست به اعتصاب زده اند.
از زمان شروع اعتصاب این کارگران تا به امروز، کارفرما نه تنها به خواسته های آنان توجهی ننموده است، بلکه اعلام کرده، وضعیت همین است، هر کس دوست دارد کار کند و هر کس دوست ندارد کار نکند و نهایتا روز پنج شنبه مورخه 8/9/86 دست به اخراج شش نفر از کارگران رسمی این کارخانه زده است تا بدین ترتیب قادر شود با زور و بدون پرداخت دستمزد به کارگران و تامین شرایط مناسب برای کار، از گرده این کارگران کار کشیده و برای خود سود تولید کند.

کارگران!

برای کارفرمای کارخانه نیرو رخش و کل سرمایه داری ایران مهم نیست که کارگر دستمزد زیر خط فقر خود را بمدت سه ماه دریافت نکند، دست نیاز به سوی این و آن دراز کند، صاحبخانه اش در سرمای زمستان سر پناهش را به دلیل عدم پرداخت اجاره خانه اش از او بگیرد، پول درمان همسر و فرزندانش را نداشته باشد و در سفره اش نان خالی پیدا نشود و در مقابل سرمای طاقت فرسا شیره بی رمق جانش نیز کشیده شود. این ماهیت سرمایه داری ایران است و ما کارگران باید در مقابل آن متحدانه بایستیم.
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار ضمن دعوت از کارگران کارخانه نیرو رخش برای حفظ اتحادشان در مقابل دسیسه های کارفرما، برخورد غیر انسانی و برده وار کارفرمای کارخانه نیرو رخش را با کارگران این کارخانه بشدت محکوم میکند و بدینوسیله اعلام میدارد با تمام توان از کارگران این کارخانه برای رسیدن به مطالباتشان حمایت خواهد کرد.

زنده باد همبستگی کارگری
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار 9/9/1386
www.ettehade.com
k.ekhraji@gmail.com

Friday, November 30, 2007

پيام همبستگى فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان در حمايت از جنبش كارگرى ايران

فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان

All Pakistan Trade Union Federation

٢٨ نوامبر ٢٠٠٧

موضوع: پيام همبستگى: هفته كارزار در حمايت از جنبش كارگرى ايران

دوستان عزيز،

درودهاى انقلابى از فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان

فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسرى پاكستان يك مركز سراسرى اتحاديه هاي كارگرى در پاكستان ميباشد، كه براى متعالى ساختن، بهبود شرايط كار و زندگى طبقه كارگر و بخشهاى محروم جامعه تلاش ميكند. يك هدف ما اين است كه كار كودكان و بندگى را منسوخ كنيم و به مبارزه براى از بين بردن تمامى انواع تبعيضات عليه زنان و مردان، از طريق ايجاد شاخه هاى پر قدرت و موثر زنان و جوانان، ادامه دهيم. فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان همچنين براى صلح، دمكراسى و عدالت اجتماعى مبارزه ميكند.

به نمايندگى از فدراسيون اتحاديه هاى كارگرى سراسر پاكستان و سازمان جوانان مترقى، ما عميق ترين درودهاى خود را به دوستانمان كه در حال مبارزه با رژيم سرمايه دارى جمهورى اسلامى ايران هستند اعلام ميكنيم، و درود ميفرستيم به برادرانى كه جان خود را عليه رژيم سرمايه دارى ايران فدا كردند و ثابت نمودند كه اين رژيم كاذب است و سركوب مداوم را به مردم كارگر تحميل كرده است. اين رژيم فقر و تهيدستى طبقه كارگر راافزايش داده است. رژيم همچنين حق حاكميت مردم ايران را به خطر انداخته است.

ما، طبقه كارگر پاكستان، سوقصد به جان مجيد حميدى را شديدا محكوم كرديم و نگرانى عميق خود را نسبت به اتهامات عليه كارگران شركت نيشكر هفت تپه و دستگيرى فعالين كارگرى ابراز نموده ايم.

ما قويا از "هفته كارزار در حمايت از كارگران ايران" و دفاع كردن از حقوق مردم كارگر در ايران حمايت ميكنيم.

ما از حكومت ايران مى خواهيم:

آزادى فورى و بدون قيد و شرط محمود صالحى، منصور اسانلو، ابراهيم مددى و آزادى فورى كارگران در بند شركت نيشكر هفت تپه

محكوميت شلاق و زندان عليه كارگران و مردم ايران متوقف گردد

-توقف اذيت و آزار و تعقيب قضايى فعالان كارگرى

حقوق برابربراى تمامی کارگران مهاجر از جمله کارگران افغانستانی در ايران

پناهدنگان كارگر بايد مورد پذيرش قانونى قرار بگيرند. در همه كشورها.

ما بار ديگر از صميم قلب به برادران و خوهران خود كه براى دفاع از حقوق كارگران، صلح، حق حاكميت مردم، و اعمال فشار بر حكومت ايران جهت احترام گذاشتن به حقوق كارگرى و مقاوله نامه هاى ٨٧ و ٩٨ سازمان جهانى كار، مبارزه ميكنند درود ميفرستيم.

به نمايندگى از كارگران پاكستان، ما پيروزيهاى بزرگ در مبارزاتتان و قدرت بيشتر براى شما آرزو ميكنيم.

زنده باد اتحاد كارگران!
بياييم مبارزاتمان را جهانى كنيم – كه گلوباليزاسيون امپرياليستى را شكست دهيم!

در همبستگى،
امضا كنندگان:

Gulzar Ahmed Chaudhary
General Secretary
All Pakistan Trade Union Federation
President
Pakistan Workers Confederation-Punjab

Rubina Jamil
Chairperson
All Pakistan Trade Union Federation
Secretary
Pakistan Workers Confederation

Aima Mahmood
Secretary
Working Women Organization

Fazal-e-Wahid
Railway Workers Union
Pakistan

Nasir Chaudhary
Secretary
Information & Publication

Junaid Awan
Joint Secretary
Railway Workers Union
President
All Pakistan Trade Union Federation-Karachi-Sind

Farid Awan
President
United Workers Union TMA Town
(Affiliated APTUF)
Karachi-SIND

Mr. Muhammad Nasim
Senior Vice President-Karachi-SIND
Pakistan Workers Confederation

Mr. Muhammad Ishaque
General Secretary
Ittehad Carpet Labour Welfare Union-Karachi-SIND

Mr. Yasir Gulzar
President
Progressive Youth Organization

Mehrin Amin
Progressive Youth Organization

Haroon Younas
Progressive Youth Organization


ترجمه و تكثير از اتحاد بين المللى در حمايت از كارگران در ايران
info@workers-iran.org
www.workers-iran.org
http://www.etehadbinalmelali.com/INDEXI.htm

صحبتی با کارگران درمورد جنگ و تبلیغات جنگی

اصغر کریمی
٨ نوامبر ٢٠٠٧


زمانی که جنگ ایران و عراق شروع شد، از همه طرف فشار به کارگران بالا گرفت. فضای کارخانه ها و کل جامعه میلیتاریزه شد، سرکوب ها شدت گرفت، اینبار مخالفین سیاسی انگ وابسته به رژیم عراق میخوردند و دستگیر میشدند، سربازگیری در کارخانه ها شروع شد، هرنوع انتقادی به حکومت خفه میشد، گفتند تحریم شده ایم و تولید را باید افزایش دهیم، سرعت کار را بیشتر کردند، باجگیری وسعت گرفت، و این علاوه بر مصائب انسانی عظیمی بود که خود جنگ به مردم تحمیل کرد. در چنین فضائی اعتصابات در نطفه خفه میشد و رهبران و فعالین جنبش کارگری تحت شدیدترین فشارها قرار میگرفتند. جنگ به جمهوری اسلامی کمک کرد که شوراهای کارگری و جنبش اعتصابی گسترده ای که همه جا شکل گرفته بود و مخالفین سیاسی را سرکوب کند و خود را تثبیت کند. بیجهت نبود که خمینی جنگ را یک برکت و مائده آسمانی دانست.

اینبار هنوز جنگی شروع نشده، رجزخوانی و فشار به کارگران و مردم زحمتکش شروع شده است. قیمت ها بطور تصاعدی افزایش یافته و فشار اقتصادی بر گرده کارگران شدیدا افزایش یافته است. خامنه ای علیه فرهنگ مصرفی و وزیر کشور از صرفه جوئی در سوخت صحبت میکنند. معنای واقعی این را مردم سه دهه است میدانند و بخوبی با آن آشنا هستند و این هنوز پیش درآمد حمله وسیعتر است. اما این دوره، دوره جنگ ایران و عراق نیست، فاکتورهای مختلف به زیان رژیم و به نفع مبارزه مردم تغییر کرده است. مردم در موقعیت بسیار متفاوتی از آن دوره هستند. اگر در سالهای ٥٩ به بعد جمهوری اسلامی در حال تثبیت خود بود و از جنگ استفاده کرد، اینبار پایه های حکومت لرزان است، در بحران همه جانبه دست و پا میزند، تجربه کارگران بمراتب بیشتر است، جنبش سرنگونی قدرتمندی در جامعه وجود دارد، حزب کمونیست کارگری در صحنه است و همه این فاکتورها به مردم امکان میدهد نه تنها هر تعرضی به بهانه جنگ را خنثی کنند بلکه خود را برای تعرضات وسیعتر آماده سازند. تا آنجا که به مراکز کارگری و جنبش کارگری مربوط است، وظایف جدید و مهمی بر دوش فعالین و رهبران کارگری قرار گرفته است. باید از هم اکنون خود را برای شرایط جدید آماده کرد.

نمیگذاریم تبلیغات رژیم و شوراهای اسلامی در میان کارگران جا باز کند
"ما را تحریم کرده اند، اعتصاب ممنوع، کمتر بخواهید، و بیشتر کار کنید" این محور تبلیغات و فشارهای حکومت و کارفرماها در این دوره در میان کارگران خواهد بود. اینبار هم سعی میکنند از جنگ و یا فضای جنگی برکت و نعمت برای خود بسازند. هر مخالفتی را به وابستگی به آمریکا نسبت دهند، شانتاژ کردن علیه کارگران و مردم معترض را شروع میکنند، حجم عظیمی از تبلیغات کثیف علیه مردم را در رسانه ها و منبرها و بکمک عمله و اکره خود در دانشگاه و کارخانه و در سطح کل جامعه سازمان میدهند، شوراهای اسلامی نیز بعنوان پیاده نظام رژیم در مراکز کارگری همراه با حراست و سایر نیروهای سرکوب، همراه با کارفرما و مدیریت، با همین شعار رژیم که تحریم کرده اند و یا جنگ است و اعتصاب به ضرر کشور است، باید تولید را افزایش داد و غیره به جنگ کارگران میایند. آه و ناله ها را کنار میگذارند و آشکارتر کنار رژیم قرار میگیرند. باید از همین الان خود را برای مقابله با این شرایط آماده کنیم. اینبار خوشبختانه هیچ کارگری به رژیم توهم ندارد، هیچ کارگری تصور نمیکند که بعدا قرار است عدالت برقرار شود. بیست سال از جنگ ایران و عراق گذشته و هرسال زندگی کارگر و زحمتکش خرابتر و محرومیت ها بیشتر شده است. همه معنی عدالت و رفاه و خوشبختی در حکومت اسلامی را دیده اند و فریب دادن مردم حتی به کمک بخشهائی از اپوزیسیون که دوباره در معیت حکومت درآمده اند، کار ساده ای نیست. فضا چنان رادیکال است و مردم چنان تشنه سرنگونی هستند که هرنیروئی بخواهد در کنار رژیم قرار گیرد فورا منفور و منزوی میشود. مردم کسی را که از این رژیم کثیف و ضدبشری حمایت کند نخواهند بخشید. زنان نمی بخشند، کارگران نمی بخشند، دانشجویان و جوانان نمی بخشند. اینبار شرایط کاملا فراهم است که این تعرض را در نطفه خفه کنیم و خفه خواهیم کرد. کارگران و دانشجویان، زنان و جوانان اجازه خوش خدمتی به رژیم نخواهند داد و در مقابل هرنیروی مرتجعی که بخواهد در مقابل مردم قد علم کند میایستند. اینبار دوره جنگ ایران و عراق نیست.

شرط مقابله با تعرض حکومت و طبقه سرمایه دار، قبل از هرچیز مقابله با تبلیغات آنها است. خفه کردن نداهای شوم شورای اسلامی چی ها و همه پادوهای حکومت است. کارگران نه جنگ میخواهند نه بمب اتم، نه حقوق ١٨٠ هزاری و نه حاضرند جور جنگ طلبی و تحریم ها را بکشند. اینبار نمیگذاریم یک ذره از تبلیغات رژیم و شوراهای اسلامی در میان کارگران جا باز کند و بخشی از کارگران را به دام رژیم بیندازد. کارگران پیشرو باید از همین الان با حساسیت تمام حتی نگذارند یک کارگر تحت تاثیر تبلیغات رژیم و امام جمعه ها و عوامل رژیم در کارخانه قرار گیرد. کارگران نیشکر هفت تپه به درست بر خواست خود مبنی بر انحلال شورای اسلامی و برگزاری مجمع عمومی منظم تاکید کرده اند و راه را به همه نشان داده اند. راه درست مقابله با عوامل رژیم در کارخانه ها انحلال آنها و ایجاد تشکیلات واقعی خود کارگران است.

جنبش اعتصابی برای بهبود معیشت را گسترش میدهیم
مبارزه برای بهبود شرایط زندگی، افزایش دستمزد، کاهش ساعت کار، ممنوعیت به تعویق انداختن دستمزدها، ممنوعیت اخراج ، بیمه بیکاری مکفی و سایر مطالبات کارگران موضوع دائمی مبارزه کارگران بوده است. ضرورت مبارزه برای این مطالبات در شرایط جدید شدیدا افزایش یافته است. مبارزه برای مطالبات را باید گسترش دهیم. سرمایه داران و دولتشان، در شرایطی که هنوز معلوم نیست اساسا جنگی صورت بگیرد یا نه، به بهانه جنگ و تحریم، جنگشان را علیه کارگران تشدید کرده اند. بعنوان اولین قدم جنس هایشان را به دو برابر قیمت دارند میفروشند. این تعرض را تنها با اتحاد و تشکل، با گسترش مبارزه و اعتصاب میتوانیم پاسخ دهیم. بسرعت باید بر نداشتن تشکل غلبه کنیم و کارگران هفت تپه را الگوی خود قرار دهیم. تشکل همیشه برای ما ضروری بوده است اما اهمیت آن در شرایط کنونی دو چندان شده است. حداقل دستمزد باید چند برابر شود، حداقل یک میلیون تومان، باید به شعار و خواست این دوره ما تبدیل شود. این موضوع مهم مبارزه ما در شرایط کنونی و پاسخ ما به این شرایط است. این حق ما است که در مقابل تعرض آنها، ما نیز آماده شویم، متشکل شویم و مطالباتمان را با قدرت دنبال کنیم.

آیا میتوانیم؟
سوال این است که آیا در شرایطی که حکومت تبلیغات و اقداماتش را برای خفه کردن کارگران بیشتر بکار میگیرد میتوانیم مبارزه را تشدید کنیم؟ همه شواهد عملی بودن اینرا نشان میدهند. رژیم در شرایطی میخواهد تعرض کند که همه جا اعتراض است. بویژه با سر کار آمدن احمدی نژاد تلاش کردند مردم را مرعوب کنند که نتوانستند و کسی تسلیم نشد. تنها در شش ماه اول سال جاری طبق آمار خودشان چند میلیون زن در خیابان درمقابل حجاب و مقررات اسلامی دست به مقاومت زده اند. دانشگاهها هرروز در اعتراضند. روزی نیست که کارخانه هائی در اعتصاب نباشند. راه دیگری مقابل مردم نیست. مردم کوتاه نمی آیند. حکومت در بحران است. در سطح بین المللی بشدت منزوی و تحت فشار است. در داخل پروژه ارعابش نگرفت. اختلاف در میان باندهای حکومت به قوت خود باقی است. اعتصاب کارگران هفت تپه نشان داد که حکومت درمقابل اتحاد و مبارزه کارگران شدیدا ناتوان است. در دوره جنگ ایران و عراق رژیم به مراتب قوی تر از الان بود. خبری از جنبش سرنگونی و این همه اعتراض در سراسر کشور نبود. کارگران نه اتحاد کنونی و نه تجارب یک دوره طولانی اعتصاب را نداشتند. با اینهمه با شعار قطع جنگ مقابل رژیم ایستادند، گفتند به جبهه نمیرویم، باج و خراج جنگی نمیدهیم، هر بمبی که به خانه مردم میخورد صدای مردم علیه رژیم و جنگ بلند میشد. کارگران و مردم ناراضی فرمان پایان جنگ را در کارخانه ها و خیابانها صادر کردند و سران رژیم را مجبور به نوشیدن جام زهر کردند. الان فاکتورهای زیادی به نفع کارگران و مبارزه مردم تغییر کرده است. شکاف در حکومت بسیار عمیق تر شده و بحرانشان همه جانبه تر شده است. رژیم برای مقابله با تهدیدات جنگی و یا خود جنگ مجبور است داخل را آرام نگهدارد، اما توان ارعاب و ساکت کردن مردم را ندارد. پروژه های ارعابش یکی پس از دیگری ناکام مانده است. قادر به پس زدن اعتصابات کارگری نشده است. از گسترش اعتصابات کارگری در این شرایط وحشت دارد. در چنین شرایطی میتوانیم همه جا برای مطالباتمان دست به اعتراض و اعتصاب بزنیم تا نگذاریم شرایط سخت تری به ما تحمیل کنند. این تنها راه مقابل طبقه کارگر است.

در شرایط جنگ و یا فضای جنگی، فرصت هائی بسته میشود اما فرصت هائی باز میشود. در روسیه کارگران به رهبری حزب بلشویک، حکومت تزار را درست در گرماگرم جنگ و زمانیکه حکومت بیش از هرزمان نیرو بسیج کرده بود و همه جا را نظامی کرده بود، سرنگون کردند و به جنگ هم پایان دادند. مردم نه جمهوری اسلامی را میخواهند نه جنگش را، نه نتایج جنگش را. دیگر حاضر نیستند بدبختی های جنگ را هم تحمل کنند. این مهمترین معضل جمهوری اسلامی در شرایط کنونی است. این فرصتی است که این شرایط را علیه خودشان بچرخانیم. *

اعتصاب قسمت سوم: نقش و جايگاه رهبران اعتصاب

اصغر کريمي

در قسمت قبل درمورد دستگيري و احضار فعالين و رهبران اعتصاب و وظايفي که در چنين مواقعي بر دوش کارگران قرار ميگيرد صحبت کرديم. اينجا به جنبه هائي ديگر از اين مساله و نيز به نقش و جايگاه رهبران اعتصاب ميپردازيم.
هيچ مبارزه اي بدون رهبري صورت نميگيرد و کارگران که بطور روزمره و به اشکال مختلف در حال مبارزه و مقاومت در برابر سرمايه داران و اجحافات آنها هستند، داراي صفي از رهبران خود هستند که اين مبارزات را هدايت ميکنند. رهبراني که در طول زمان اعتماد کارگران را به خود جلب ميکنند، داراي نفوذ کلام هستند، محبوبيت پيدا ميکنند و دائما موقعيت خود را به خطر مي اندازند تا چيزي به سفره کارگر اضافه کنند.
به هردرجه رهبران کارگري روشن تر، راديکال تر، و متشکل تر باشند، کارگران آن کارخانه و مرکز کارگري متحدتر، آگاه تر و سازمان يافته تر خواهند بود و ميزان اجحافات کارفرما و دولت عليه آنها کمتر خواهد بود. به دليل نقش کليدي رهبران کارگري، کارفرما و دولت نيز قبل از هرچيز آنها را مورد حمله قرار ميدهند، دستگير و اخراج ميکنند، از آنها وثيقه هاي سنگين ميگيرند، تلاش ميکنند آنها را مرعوب کنند و حتي اگر بتوانند با تهديد و فشار کساني را به خدمت خود درآورند. درمقابل اين فشارها، لازم است توده کارگران با تمام قوا از رهبران خود دفاع کنند، آنها را از زير ضرب خارج کنند، در مقابل دسيسه هائي که عليه آنها ميشود فورا عکس العمل نشان دهند و نشان دهند که هر عملي عليه آنها با حرکت دسته جمعي کارگران روبرو ميشود. ميتوان و بايد کاري کرد که دولت از دستگيري و اذيت و آزار فعالين کارگري دست بکشد و يا لااقل دستگيري ها به حداقل ممکن برسد. حالي شود که هرمورد دستگيري به يک مبارزه متحد و يکپارچه و متشکل تر شدن کارگران منجر ميشود و عطاي دستگيري را بر لقايش ببخشد. اينکار عملي است و يکي از مبرم ترين و مهمترين مسائل مقابل جنبش کارگري است.
چگونه از رهبران کارگري حفاظت کنيم؟ رهبران اعتصاب مسئوليت سنگيني در قبال کارگران دارند، اما توده کارگران هم در قبال رهبران خود مسئولند. واقعيت اين است که توده کارگران قدر رهبران خود را ميدانند و از آنها به هر شکل بتوانند حمايت ميکنند. بويژه در سالهاي اخبر، کارگران تجارب ارزشمندي کسب کرده اند. اينجا به برخي از اين تجارب و راههاي موثر پشتيباني از رهبران کارگري ميپردازيم:
١­ برگزاري مجمع عمومي و دفاع از رهبران کارگري درمقابل توطئه ها: تجربه اخير کارگران شاهو بسيار آموزنده است. مدتي پيش کارفرماي کارخانه ريسندگي شاهو در سنندج به کارگران اعلام کرد که چون به شما علاقه زيادي دارم ميخواهم وقت استراحت نهار را اضافه کنم. و سپس نيم ساعت به وقت نهار اضافه کرد اما يک ساعت کار روزانه را افزايش داد! کارگران درمقابل اين کلاهبرداري کارفرما تصميم به اعتراض گرفتند. در بخشنامه گفته شده بود که طرح از روز ١٩ مهر ٨٦ شروع ميشود. کارگران مجمع عمومي خود را برگزار کردند و تصميم گرفتند از اجراي بخشنامه خودداري کنند و روز ١٩ مهر وقعي به اين بخشنامه جناب کارفرما نگذاشتند. کارفرما به اداره کار شکايت کرد. بدليل اعتراض کارگران، روز ٢١ آبان اداره کار به نفع کارگران راي داد. اما در اين ميان کارفرما اعلام کرد که نمايندگان، کارگران را تحريک ميکنند و با اينکار قصد داشت پاي اداره اطلاعات را به ميان بکشد. کارگران درمقابل اين توطئه بلافاصله روز ٢٠ آبان مجمع عمومي خود را تشکيل دادند و دسته جمعي اعلام کردند که نمايندگان آنها خواستهاي بر حق همه کارگران را نمايندگي کرده اند و بار ديگر به اتفاق آرا آقايان: خالد سواري، هادي احمدي، فريدون پاليزي و رمضان حبيبي را بعنوان نماينده هاي خود انتخاب کردند. اين اقدام کارگران پاسخ دندان شکني به کارفرما و توطئه هايش بود. به اداره اطلاعات نيز با اين اقدام خود حالي کردند که در مقابل هرتهديد و خطر احتمالي آماده اند يکصدا از نمايندگان خود دفاع کنند. اين يکي از تجارب ارزشمند کارگري در حمايت و حفاظت از نمايندگان و رهبران خود بود. رابطه کارگران با رهبران خود را تنگ تر کرد و پشتوانه محکمي براي نمايندگان ايجاد کرد. اتکا به مجمع عمومي، دخالت سازمان يافته توده کارگر در دفاع از رهبران خود، راي تک تک کارگران در اين زمينه و آموزش کارگران از دستاوردها و درسهاي اين حرکت بود.
٢­ اعتصاب و اعتراض درصورت احضار و دستگيري در بخش قبل به تفصيل در اين زمينه صحبت کرديم که کارگران در مقابل رهبران اعتصاب تعهد جمعي دارند و به تجربه اخير کارگران نيشکر هفت تپه نيز اشاره کرديم. اخطار به اعتصاب و سپس اعتصاب و تجمع اعتراضي براي آزادي همکاران خود اقدامي بود که کارگران نيشکر هفت تپه براي آزادي رفقاي خود انجام دادند.
بد نيست اينجا به تجربه کارگران نساجي کردستان در سنندج نيز اشاره کنيم. در بحبوبه اعتصاب طولاني مدت کارگران نساجي در سال ٨٣، ماموران سرکوب حکومت به کارخانه آمدند تا اعضاي کميته مخفي اعتصاب را دستگير کنند. آنها شروع به خواندن اسم چند نفر از کارگران کردند اما با خواندن هر اسم همه کارگران بپاخاستند و بدين ترتيب ماموران سرکوب دمشان را روي کولشان گذاشتند و رفتند. کارگران اعتصابي در واقع به وزارت اطلاعات گفتند اگر دستتان روي هرکارگري بلند شود با همه ما طرف خواهيد شد و با اين اقدام درس بزرگي از همبستگي و حمايت از رهبران خود بجا گذاشتند و الگوئي فراموش نشدني به کل طبقه کارگر ارائه دادند.
٣­ رهبران کارگري نبايد گمنام بمانند يک جنبه مهم ديگر تبديل کردن رهبران کارگري به چهره هاي شناخته شده در سطح جامعه است. اين يکي از مهمترين وجوه نه تنها مقابله با توطئه ها، بلکه همچنين روش مهمي براي پيشروي است. هرچه رهبران کارگري و رهبران و فعالين اعتصاب گمنام تر و ناشناخته تر باشند، اعتصاب ضعيف تر و دامنه تاثير آن محدودتر و شکننده تر و دستگيري و اذيت و آزار آنها توسط نيروهاي سرکوب ساده تر است. اما تبديل رهبران اعتصاب به چهره هاي شناخته شده در سطح کشور اهميتي به مراتب فراتر از اين مساله دارد. اين يک مساله طبقاتي است و به موقعيت و جايگاه کارگر در جامعه بستگي دارد. جبهه مقابل همه تلاشش را ميکند که بويژه رهبران کارگرى گمنام بمانند. طبقه کارگر آنها را نشناسد، مردم شهر و کشور آنها را نشناسند، سازمانهاى کارگرى از آنها بى خبر باشند، قيافه آنها در اذهان مردم نباشد. حتى خانواده هاى خود کارگران آنها را نشناسند. ميدانند که رهبران گمنام نفوذ کمترى دارند، و در صورت دستگيرى و اخراج کمتر کسى به داد آنها ميرسد.
يکي از اشکال مقابله با اين مساله، تبديل رهبران کارگري به چهره هاي شناخته شده در جامعه است. کارگري که دستگير ميشود بايد با اسم و رسم و عکس به جامعه معرفي شود. بايد در و ديوار شهر پر از اسم رهبران زنداني باشد. بايد هر رسانه اي که امکان پخش خبر دستگيري را دارد بلافاصله خبر کرد. ساير رسانه هاي داخلي خارجي را هم تحت فشار گذاشت که خبرها را منعکس کنند. اگر هرمورد دستگيري، علاوه بر اعتصاب و اعتراض، باعث شود که رهبران اعتصاب به چهره هاي شناخته شده اي در جامعه تبديل شوند، وزارت اطلاعات و دولت متوجه ميشوند که بايد تاوان سنگيني در ازاي هرمورد دستگيري بدهند و اين باعث ميشود که دستگيري براي آنها کار ساده اي نباشد. همينطور موقع آزادي کارگران زنداني بايد با گل و بوق زدن و چراغ روشن کردن به استقبال آنها رفت، در کارخانه جشن ترتيب داد، دسته جمعي به خانه آنها رفت و نشان داد که رهبران کارگري در حلقه احترام و محبت گرم کارگران قرار دارند و دست بلند کردن روي آنها هزينه سنگيني براي دولت دارد. طبقه کارگر نياز دارد که در سطح شهر و کشور صدها نفر از رهبرانش شناخته شده باشند و همه آنها را بشناسند. رهبران شناخته شده اهرم مهمي براي ارتقاي موقعيت اجتماعي طبقه کارگر، اهرم مهمي براي فراخوان به اعتصاب، و اهرم مهمي براي خنثي کردن توطئه ها هستند. حتي رسانه هاي وابسته به حکومت براي حفظ ظاهر هم که شده مجبور ميشوند با آنها مصاحبه کنند و اين فرصتي است که رهبران کارگري مطالبات و خواسته هاي کارگران را در سطح وسيعي به گوش جامعه برسانند. طبقه کارگري که صدها رهبر شناخته شده داشته باشد، ديگر تحميل دستمزد چندبار زير خط فقر و نپرداختن دستمزد و اجحافات ديگر عليه او بسيار دشوار خواهد شد. سطح توقع کارگر بسيار بالاتر خواهد رفت. سرش را بيشتر بلند نگه خواهد داشت. نقدش به موقعيت اجتماعي اش عميق تر و بيشتر خواهد شد و سرکوبش دشوارتر خواهد شد.
رهبران کارگري بايد در سطح جهاني نيز شناخته شوند و براي آزادي شان از سازمانهاي کارگري و مدافع حقوق انسان کمک خواسته شود. در نتيجه درصورت دستگيري آنها بايد بلافاصله به سازمانهاي کارگري در سطح جهان نامه داد و از آنها کمک خواست. بايد از همه نيرويمان کمک بگيريم. بايد رفقايمان را به ساير بخشهاي جنبش کارگري در سطح جهان بشناسانيم و از آنها براي آزادي شان کمک بخواهيم.
همسران کارگران دستگير شده، فرزندان بزرگسال آنها و پدر و مادر و ساير بستگان آنها نيز لازم است به ميدان بيايند، اطلاعيه صادر کنند، به مردم فراخوان دهند. دولت بايد بداند که با هر دستگيري، دهها نفر ديگر جاي او را پر ميکنند. نقش خانواده ها يکي از مسائل مهم اعتصابات و اعتراضات کارگري است و در بخش بعد مفصل درمورد آن صحبت خواهيم کرد.
٤­ صندوق حمايت از خانواده کارگران زنداني کارگري که دستگير ميشود نبايد احساس کند که خانواده اش تنها مانده است و از نظر اقتصادي در مضيقه و از نظر روحي تحت فشار قرار گرفته است. بلافاصله بايد صندوق حمايت از خانواده کارگران زنداني را تشکيل داد، مرتب به آنها سر زد، کمک مالي کرد، برايشان دسته گل برد، اهميت کاري که رهبران اعتصاب کرده اند را براي آنها توضيح داد تا خانواده کارگر زنداني احساس تنهائي نکند، برعکس احساس افتخار کند.
در يک کلام، در همه اعتصابات قبل از هرکس اين رهبران کارگري هستند که مورد اذيت و آزار و دستگيري و غيره قرار ميگيرند و توده کارگران مسئوليت دارند که بلافاصله و با تمام نيروي خود به ياري آنها بشتابند. در بخش چهارم به نقش خانواده هاي کارگري خواهيم پرداخت.
نوامبر ٢٠٠٧

اعتصاب قسمت دوم: مقابله با احضار و دستگيري رهبران اعتصاب

اصغر کريمي

در بخش اول اين بحث به مجمع عمومي پرداختيم و اينجا به نحوه مقابله با وزارت اطلاعات و دستگيري و تهديد فعالين و رهبران اعتصاب ميپردازيم.
تهديد فعالين اعتصاب و نمايندگان کارگران و احضار و بازداشت آنها يک حربه هميشگي وزارت اطلاعات و ارگانهاي سرکوب حکومت است. در طول اعتصاب رابطه فشرده اي ميان کارفرما و مديريت با وزارت اطلاعات و نيروهاي انتظامي و امام جمعه شهر و نماينده مجلس و غيره برقرار ميشود. دسته جمعي براي شکستن اعتصاب و عقب راندن کارگران شروع به چاره جوئي و توطئه ميکنند. معمولا امام جمعه و نماينده مجلس با زبان نرم حرف ميزنند و وانمود ميکنند که طرفدار کارگران اند و وعده هاي نامشخص و توخالي ميدهند که کارگران را بفريبند تا اعتصاب را تمام کنند و موقعي که کارساز نميشود ارگانهادي ديگر شروع به تهديد و دستگيري ميکنند. اين داستان همه اعتصابات امروز است، بويژه اعتصاباتي که طولاني ميشود. راه حل درست براي مقابله با اين توطئه ها چيست؟
به دستگيري و بازداشت فعالين اعتصاب بايد بعنوان مهمترين مساله اعتصاب نگاه کرد: با دستگيري کارگران، اعتصاب وارد فاز جديدي ميشود و همه چيز تحت الشعاع آن قرار ميگيرد. کارگراني که اعتصاب را سازمان ميدهند ميدانند که احتمال بازداشت و دستگيري آنها وجود دارد و بنابراين از قبل، قبل از اينکه اعتصاب شروع شود و يا کسي احضار و دستگير شود، بايد بعنوان مهمترين مساله يک اعتصاب به فکر چاره جوئي و بسيج توده کارگران براي مقابله با آن باشند. اين مهمترين مساله اعتصاب است چرا که هدف از دستگيري رهبران اعتصاب، مرعوب کردن همه کارگران، محافظه کار کردن آنها، در هم شکستن اعتصاب و عقب راندن کارگران است. هدفشان اين است که کارگر احساس شکست کند نه پيروزي. هدفشان به تسليم کشاندن و شکستن روحيه اعتراض است. هدفشان اين است که به کارگران درس! بدهند که در آينده هم به فکر اعتصاب نيفتند و به همين شرايط تن بدهند. به رهبران درس! بدهند که ديگر اعتصابي را رهبري نکنند. به کارگران جوان و مبارزي که قرار است به رهبران آتي تبديل شوند، مشکلات و دردسرهاي آنرا گوشزد کنند! اما ميتوان دستگيري فعالين کارگري را به يک شکست براي دولت و کارفرما و يک پيروزي براي کارگران تبديل کرد. بسيار اتفاق مي افتد که بعد از يک اعتصاب پيروزمند تعدادي را دستگير ميکنند. ميدانند که روحيه کارگران بالا است و براي اينکه اين روحيه را در هم بشکنند و به اصطلاح "روي کارگران را کم کنند"، عده اي را ميگيرند تا مرعوب کنند. درمقابل اعتصابي که به پيروزي نرسيده نيز بسيار امکان دارد که عده اي را دستگير کنند تا جلو اعتصاب مجدد را بگيرندند و کارگران براي مدتي طولاني کارگران کمر راست نکنند. در مقابل همه اينها عکس العمل سريع لازم است.
درصورت دستگيري به هيچ وعده وعيدي نبايد اعتنا کرددرمقابل اعتراض کارگران وعده ميدهند که بزودي دستگيرشدگان را آزاد ميکنيم، وعده ميدهند که قرار است مدير عامل با وزارت اطلاعات صحبت کند، امام جمعه هم سفارش کرده، شلوغ نکنيد که کار آنها خرابتر نشود! به اين وعده ها مطلقا نبايد اعتنا کرد و اعتراض جمعي براي آزادي همکاران را بلافاصله بايد شروع کرد. آنها وعده ميدهند تا وقت بخرند، صف رهبران را تضعيف کنند و اعتصاب را درهم بشکنند. اگر عکس العمل قاطع و فوري نبينند تعداد بيشتري را دستگير ميکنند و دستگيرشده ها را بيشتر تحت فشار قرار ميدهند. مناسب ترين راه اين است که کارگران بلافاصله دست به تجمع و اعتصاب بزنند و يا چند ساعت التيماتوم بدهند و اگر رفيق يا رفقايشان آزاد نشد اعتصاب را شروع کنند. تجربه همه اعتصابات نشان داده است که رژيم در مقابل فشار متحد کارگران بشدت شکننده و ناتوان است. اين يکي از درس هاي مهم اين اعتصاب بود.
کارگران ميتوانند تاکتيک دستگيري و احضار را به ضد خود تبديل کنند. به تحکيم اتحاد خود و جلب توجه وسيعتر جامعه، تبديل کنند. کارگران بايد اعلام کنند که تا همکار يا همکارانمان به ميان ما برنگشته اند، توليد در کار نخواهد بود و اعتصاب ادامه خواهد يافت. همراه با اعتصاب تجمع اعتراضي در مقابل ادارات دولتي و زندان نيز بايد در دستور قرار گيرد. حکومت از اين وحشت دارد و اگر پافشاري و اتحاد کارگران را ببيند عقب مينشيند. همسران کارگران دستگيرشده و خانواده هاي آنها بايد به ميدان بيايند، مردم شهر را بايد خبر کرد و کمک خواست، کارگران ساير مراکز کارگري و دانشجويان را به کمک طلبيد، به سازمانهاي کارگري در سطح جهان نامه داد و حمايت خواست. کارگران ميتوانند همه اين اقدامات را همزمان شروع کنند. خود را سازمان دهند، در ميان خود تقسيم کار کنند و کارهاي مختلف را شروع کنند.
احضار و دستگيري را بايد بلافاصله به اطلاع عموم رساند: کارگر اعتصابي جرمي نکرده است که دستگير شود، قتل نکرده است، حق خود و همکارانش را خواسته است. درمقابل رفقاي خود احساس مسئوليت کرده، خطر را به دوش گرفته و در سازماندهي اعتصاب کمک کرده است. اينرا همه ميدانند، هرکس اعم از کارگران آن کارخانه يا آن شهر، اعم از در و همسايه و دوست و آشنا، خبر را بشنود نيازي به توضيح ندارد. ميداند که عده اي جلو افتاده اند تا حق کارگران را بگيرند و به اسارت وزارت اطلاعات درآمده اند. همه به کارگران حق ميدهند و رژيم را محکوم ميکنند. بنابراين مهم است که خبر بسرعت در شهر بپيچد، نه تنها در کارخانه که در سراسر کشور به همه خبر داده شود. وزارت اطلاعات و سران رژيم مثل دزد ميترسند. کارشان را بايد در تاريکي و بي اطلاعي مردم انجام دهند. همين که خبر به گوش همه برسد و دزدها را ببينند دزدها مجبور به فرار ميشوند و کارگر زنداني را آزاد ميکنند. توضيحي براي جامعه ندارند. نه مدير عامل، نه وزارت اطلاعات، نه امام جمعه و نه هيچ مقام رژيم جرات نميکند در رسانه اي آفتابي شود و از کار خود دفاع کند. جرات نميکند بگويد کارگر اعتصابي را گرفته اند. ميبينند همه جا، بويژه در برخي رسانه ها دارد عليه شان تبليغ ميشود و آنها توان دفاع از کار خود را ندارند. مجبور ميشوند عقب بنشينند. و اين کارگران را قوي تر ميکند. دستگيري فعالين کارگري در ساير نقاط هم دشوارتر ميشود. اگر بازداشت طولاني شود بايد در سطح وسيعتري از جمله در سطح بين المللي نيز دست به اقدام بزنيم و سازمان هاي کارگري دنيا را هم مطلع کنيم.
در مقابل احضار فعالين کارگري چه بايد کرد؟ بعضي اوقات اطلاعات بجاي ريختن به خانه فعالين کارگري، آنها را احضار ميکند. در مقابل احضار نيز مانند دستگيري بايد با حساسيت برخورد کرد و عکس العمل قاطع و دسته جمعي نشان داد. احضار به کارگران فرصت ميدهد که نيروي خود را جمع و جور کنند. اين فکر که فعلا بگذاريم برود ببينيم چکار دارند و بعد درصورت لزوم عکس العمل نشان دهيم بسيار اشتباه است. کارگر احضار شده نبايد احساس تنهائي کند. بايد بلافاصله موضوع را با همکاران و نيز خانواده و بستگان و همسايگان در ميان بگذارد و به راه حال جمعي فکر کند. بدترين راه اين است که کارگر در مقابل وزارت اطلاعات، موقع بازجوئي و در زندان تنها باشد. تجربه کارگران نساجي شاهو در سنندج بسيار آموزنده است. وزارت اطلاعات يکي از فعالين کارگري را احضار کرد و کارگران شاهو با کسب خبر از رفيق خود به اداره اطلاعات سنندج نيم ساعت مهلت دادند و دسته جمعي اعلام کردند چنانچه بيشتر از نيم ساعت در اطلاعات بماند دسته جمعي همراه با خانواده هاي خود در مقابل اطلاعات تجمع ميکنند. تعداد کارگران نساجي شاهو زياد نيست با اينحال بدليل اتحاد و هوشياري آنها، وزارت اطلاعات پس از ٣٠ دقيقه همکارشان را آزاد کرد. در سنندج تجربه بسيار آموزنده ديگري هم داريم. چند سال قبل يکي از فعالين سياسي را به اطلاعات احضار کردند. او خانواده و بستگان و دوستانش را در جريان گذاشت و يک جمع ٢٠ نفره به مقابل اطلاعات رفتند و اعلام کردند هر سوالي داريد همينجا و در جمع مطرح کنيد. وزارت اطلاعات که هوا را پس ديد از خير احضار و بازجوئي گذشت. اين دو تجربه مهم و کارساز است. نيروهاي سرکوب بسيار شکننده اند. آنها جرات ندارند به مردم شهر بگويند کارگران اعتصابي را ميخواهيم بازجوئي کنيم و گرفته ايم و زنداني کرده ايم. واقعا جرات ندارند. در اين مواقع هرچه سريعتر مردم مطلع شوند وزارت اطلاعات دست به عصاتر حرکت ميکند.
کارگران دستگيرشده را با اسم و رسم معرفي کنيد: کارگران دستگيرشده را بايد فورا با اسم و رسم کامل و با عکس آنها به اطلاع عموم رساند. بايد کاري کرد که اسم و عکس آنها در ذهن همه مردم شهر و کشور بماند. بسرعت تلاش کرد آنها را به چهره هاي مشهوري تبديل کرد. يک روحيه محافظه کار و سنتي وجود دارد که کارگران را از اينکار منع ميکند. اينطور استدلال ميشود که جمهوري اسلامي با اينکار شدت عمل بيشتري نشان ميدهد و امنيت رهبران اعتصاب بيشتر به خطر ميافتد. اين استدلال مطلقا اشتباه است. اين يک خط فکري معين در برخي سازمانهاي سياسي است و در برخي فعالين کارگري نيز ديده ميشود. اين گرايش به ضرر کارگران است و بايد مورد نقد قرار گيرد و براي هميشه کنار گذاشته شود. خوشبختانه در سالهاي اخير اين گرايش بشدت ضعيف شده است. چند تجربه موفق درس بزرگي براي کارگران شده است. اگر اسم و رسم فعالين اول مه سقز به دنيا اعلام نميشد، اين درجه از حمايت صورت نميگرفت و فعالين کارگري در انزوا و بي اطلاعي مردم و سازمانهاي کارگري تحت فشار ييشتري قرار ميگرفتند. اينجا يک نکته مهم و طبقاتي مطرح است و آن اينکه معلوم نيست چرا فعالين جنبش هاي ديگر، از جريانات دو خردادي و ناسيوناليست و غيره بايد بلافاصله در داخل کشور و در سطح بين المللي مطرح شوند اما کارگر منزوي و گمنام بماند. اين تفکر را طبقات ديگر به ما حقنه کرده اند. در اين مورد در بخش هاي بعد مفصل صحبت خواهيم کرد. هيچ استدلالي نبايد فعالين کارگري را در اين زمينه مردد کند. اسم و رسم و عکس رهبران اعتصاب بايد روي هر در و ديواري باشد. اين به نفوذ و محبوبيت آنها و موقعيت آنها کمک ميکند و اتفاقا تهديد و دستگيري آنها را بسيار مشکل ميکند. قطعا اين بدان معني نيست که اگر رهبران و فعالين کارگري شناخته شده باشند ديگر خطر از سر آنها رفع ميشود. خطر هميشه هست، براي هرکس که دست به اعتراض ميزند هست. تا جمهوري اسلامي سر کار است، زندگي و مبارزه براي مردم زحمتکش خطرناک است. مساله اين است که اولا هرچه رهبران کارگري شناخته شده تر باشند، خطر دستگيري آنها کمتر ميشود و ثانيا در صورت دستگيري کارگر سرشناس، بيشتر مورد حمايت جامعه، طبقه کارگر و سازمانهاي کارگري و نهادهاي مدافع حقوق انسان در سطح بين المللي قرار ميگيرد و حکومت نسبت به او دست به عصاتر حرکت ميکند و براي آزاديش تحت فشار بيشتري قرار ميگيرد تا کارگر ناشناس. حکومت نميخواهد هيچ کارگر فعالي سرشناس شود. ميداند که اينکار اهرم بزرگي براي متشکل شدن و متحد شدن کارگران ميشود، به طبقه کارگر و مبارزاتش هويت بيشتري ميدهد، جايگاه و حرمت کارگر را در جامعه بالا ميبرد و سرکوبش و بيحقوقي اش دشوارتر ميشود. سطح توقعش بالا ميرود و کارفرما و دولت اينرا نميخواهند. بنابراين بايد از هر فرصتي و هرجا ممکن و عملي است، مثلا موقع دستگيري فعالين اعتصاب، استفاده کرد و کارگران را به چهره هاي شناخته شده تبديل کرد. طبقه کارگر بايد صدها و هزاران رهبر شناخته شده در سطح کشور و در سطح بين المللي داشته باشد. اين يک موضوع حياتي براي رهائي طبقه کارگر و قرار گرفتن در موقعيت رهبري جامعه است. همانطور که گفته شد در اين زمينه بعدا مفصل تر بحث خواهيم کرد و جنبه هاي مختلف آنرا بررسي خواهيم کرد.
پس از آزادي: آزادي کارگران را بايد به تجمع و جشن تبديل کرد، از آنها با حلقه هاي گل استقبال کرد و اينرا به يک پيروزي ديگر و به اتحاد محکم تر تبديل کرد و آنرا بعنوان يک اتفاق مهم و بعنوان يک پيروزي طي اطلاعيه اي به اطلاع افکار عمومي رساند. آزادي رهبران اسير شده يعني يک موفقيت براي کارگران و يک شکست براي کارفرما و دولت و وزارت اطلاعات. به همين دليل بايد به عنوان يک واقعه مهم به آن برخورد کرد. اگر روشن است که کارگر زنداني کي آزاد ميشود بايد به مقابل زندان رفت و از همانجا با بوق زدن و چراغ هاي روشن کارگر آزاد شده را بدرقه کرد. و بدينطريق همه شهر را مطلع کرد.
پرونده سازي و وثيقه گرفتن ممنوع: و بالاخره يک نکته مهم اين است که وزارت اطلاعات و رژيم در اکثر اوقات در طول اعتصاب مجبور ميشوند کارگران زنداني را آزاد کنند اما پرونده درست ميکنند تا آبها که از آسياب افتاد سراغ آنها بروند. در اين مواقع معمولا کارگر زنداني را با وثيقه سنگين آزاد ميکنند. يک رده از فعالين کارگري را به همين شيوه دستگير و آزاد ميکنند و عملا دست و پاي آنها را براي تداوم فعاليت مي بندند و کارگران را از تعدادي از رهبران خود در عمل محروم ميکنند. گردن نهادن به اين مساله مقدمه تحميل عقب نشيني هاي بيشتر به کارگران است. نمونه اين مساله را در جريان اعتصاب شرکت واحد ميتوان ديد. براي تعدادي از فعالين اعتصاب واحد پرونده درست کردند و با وثيقه آزادشان کردند و سپس آنها را از اين دادگاه به آن دادگاه کشاندند و از تحرک انداختند. رژيم همين تاکتيک را درمقابل معلمان اعتصابي بکار گرفت. تنها راه، تلاش براي آزادي بي قيد و شرط و بدون وثيقه فعالين اعتصاب است. و اين بدون اخطار به اعتصاب و در صورت لزوم دست زدن به اعتصاب ممکن نيست. خواست آزادي بي قيد و شرط کارگران دستگيرشده را بايد در عمل و با اعتصاب به دولت تحميل کرد. اين تنها راه نيفتادن در مخمصه خطرناکي است که رژيم به قصد فلج کردن کارگران و مانع تراشي براي اعتصابات بعدي آنها بکار ميبرد. و تا کارگران بتوانند جاي خالي رهبران خود را پر کنند ممکن است زمان درازي طول بکشد. تنها راه درمقابل اين توطئه هاي کثيف اين است که در حين اعتصاب که کارگران درموضع قدرتمندتري هستند تضمين و تعهد بخواهند که هيچ پرونده اي درست نشود، زير بار هيچ وثيقه اي نروند و دولت را وادار کنند که کارگران بازداشتي را بي قيد و شرط آزاد کند و بعدا نيز درصورت احضار منتظر روال قانوني و غيره نشوند. بلافاصله جمع شوند و تصميم بگيرند. اينجا است که نقش و اهميت مجمع عمومي منظم خود را نشان ميدهد. تحميل مجمع عمومي منظم به کارفرما و دولت يکي از مبرم ترين و حياتي ترين اقداماتي است که براي مقابله با همه توطئه ها و اجحافات بايد در دستور فوري طبقه کارگر قرار گيرد.
همان اندازه که دست زدن به اعتصاب براي حقوق معوقه و ساير مطالبات ضروري است، به همان اندازه و حتي بيشتر دست زدن به اعتصاب و تجمعات اعتراضي براي آزادي بي قيد و شرط همکاران دستگيرشده ضروري است. اگر با اين تاکتيک در طول اعتصاب که کارگران در موضع قدرتمندي هستند مقابله نشود، رژيم با خيال راحت کارش را يواش يواش ميکند. بعد که نگاه ميکني ميبيني براي ده نفر از فعالين يک کارخانه پرونده درست کرده، ضمانت هاي سنگين بريده، مرتب به دادگاه ميکشانند، بعضا از کار هم اخراجشان ميکنند و عملا آنها را از صف رهبري کارگران خارج ميکنند و تا کارگران جاي آنها را پر کنند ممکن است زمان درازي طول بکشد. تنها راه مقابله با اين تاکتيک اتکا به نيروي جمعي و متحد کارگران است، تجمع و اعتصاب است. افتادن به مجاري قانوني و وثيقه گذاشتن و از اين اداره به آن اداره رفتن مقدمه باختن دست به طرف مقابل است. رفقايمان را بايد بي قيد و شرط آزاد کنيم.

اعتصاب/ قسمت اول

اصغر کريمي


مقدمه: سه سال قبل بدنبال اعتصاب موفق کارگران نساجي کردستان در سنندج در ديماه ١٣٨٦، و با الهام از آن اعتصاب، جزوه اي تحت عنوان "اعتصاب مدرسه انقلاب است" نوشتم و سعي کردم از اينطريق تجارب مهم اين اعتصاب را به ساير کارگران بويژه رهبران اعتصابات منتقل کنم. در اين سه سال اعتصابات مهمي شکل گرفته است، و طبقه کارگر تجارب تازه اي اندوخته است. از جمله اعتصاب دو سال قبل کارگران شرکت واحد و اعتصاب کارگران نيشکر هفت تپه در مهرماه امسال حاوي درسهاي بسيار مهمي براي طبقه کارگر بوده است. نقاط ضعف و قوت اين دو اعتصاب لازم است جمعبندي شود و مورد توجه فعالين کارگري قرار گيرد. بسهم خود سعي ميکنم در سلسله مقالاتي به جنبه هاي مختلف يک اعتصاب، بپردازم و به تجارب اين اعتصابات هم اشاره کنم.
در اين مقالات سعي ميکنم به مجمع عمومي، به نحوه برخورد با احضار و دستگيري رهبران اعتصاب، به نقش خانواده هاي کارگري، به اهميت اطلاع رساني به جامعه، تاکتيک هاي اعتصاب، کميته اعتصاب، جلب همبستگي در داخل و در سطح جهاني، صندوق اعتصاب، اهميت قطعنامه و بيانيه هاي توضيحي و خبري در طول اعتصاب، جايگاه رهبران اعتصاب و مسائل بعد از اعتصاب بپردازم. اما قبل از پرداختن به جنبه هاي مختلفي که يک اعتصاب دارد اجازه دهيد چند کلمه درمورد خود اعتصاب صحبت کنم.
اعتصاب بخشي جدائي ناپذير از زندگي کارگر است. بدون اعتصاب زندگي از اينهم سخت تر ميشود، بيحقوقي از اينهم بيشتر ميشود، دستمزد از اينهم ناچيزتر ميشود. اعتصاب اهرم مبارزات حق طلبانه کارگران براى بيرون کشيدن گوشه اى از مطالبات بحق آنها از يک مشت مفتخور، کارفرما و دولت، است. تجارب اعتصابات مختلف بايد به همه منتقل شود، سازمانيابى اعتصابات بايد بهتر و کارى تر شود، انعکاس اعتصابات بايد وسيعتر شود و همبستگى با کارگران اعتصابي همه گير شود. در سالهاي گذشته طبقه کارگر در ايران تجاربي غني در اين زمينه کسب کرده است. هزاران اعتصاب، آموزش هاي عميقي به کارگران داده است و در بسياري از موارد ابتکارات جالبي توسط کارگران بکار گرفته ميشود. اينها همه بايد مورد بررسي قرار گيرد، نوشته و بازگو شود و به تجربه همه کارگران تبديل شود. طبعا بررسي و بازگو كردن همه اين درسها در يك مقاله يا چند نوشته ممكن نيست. تلاش من اينست كه مهمترين و عاجلترين درسهاي اعتصابات كارگري را حتي المقدور جلوي چشم بگذارم. اميدوارم مورد توجه فعالين کارگري قرار گيرد و محرکي باشد براي فعالين کارگري در سراسر جامعه که تجارب گرانبهاي خود را به رشته تحرير درآورند. بويژه رهبران و فعالين اعتصابات که از نزديک در جريان چم و خم اعتصاب قرار دارند و انتقال تجارب آنها بي شک براي کل طبقه کارگر حياتي است.
١­ مجمع عمومي
اغراق نيست اگر از مجمع عمومي بعنوان مهمترين فاکتور براي به سرانجام رساندن و تضمين موفقيت هرچه بيشتر اعتصاب اسم برده شود.
قدرت کارگران در اتحاد و داشتن تشکل است. اينرا همه ميدانند. کارفرما و مديريت و دولت هم ميدانند و در کنار سرکوب اعتصاب و دستگيري رهبران اعتصاب بي وقفه تلاش ميکنند در ميان کارگران تفرقه بيندازند. مجمع عمومى مناسب ترين ابزار براي ايجاد اتحاد و خنثي کردن تلاش جبهه مقابل است. مجمع عمومي پديده آشنائي براي کارگران است، ظرف طبيعي کارگران در جريان اعتراض و اعتصاب است، در اکثر کارخانه ها کارگران نقش کارساز آنرا ديده اند و کم و بيش اهميت آنرا ميدانند. و به همين دليل مجمع عمومي بيش از هر نوع تشکل ديگر هم ضروري است و هم زمينه مساعد دارد. شايد براي تصميم به اعتصاب مجمع عمومي برگزار نشده باشد اما بلافاصله با شروع اعتصاب، مجمع عمومي بعنوان يکي از مهمترين اقدامات کارگران اعتصابي در دستورشان قرار ميگيرد. اعتصابي که بر اراده جمعي و مجمع عمومي کارگران متکي ميشود شکستش ساده نخواهد بود.
مجمع عمومي ظرف اتحاد و دخالت جمعي کارگران است: مجمع عمومي يعني جمع شدن توده کارگران و تصميم گيري جمعي توسط آنها درمورد مسائل مختلف مربوط به محيط کار، مبارزه و خواستهاي کارگران. اين مهمترين ظرف متحد نگاهداشتن کارگران و جلوگيري از ايجاد شکاف در ميان آنها در طول اعتصاب و قبل و بعد آن و در عين حال عملي ترين نوع تشکل است. نفس جمع شدن زير يک سقف و بحث کردن و تصميم مشترک گرفتن چنان قدرتى به کارگران ميدهد که نيروى آنها را چندين برابر ميکند. مجمع عمومى قدرت کارگران را به آنها نشان ميدهد و به آنها اعتماد بنفس ميدهد و به ترديدها پايان ميدهد. در جريان اين بحثها توده کارگران در کل نقشه شريک ميشوند و براى اجراى آن آمادگى پيدا ميکنند. مجمع عمومي به کارگران آموزش ميدهد، امکان دخالت ميدهد، به ابهامات و سوالاتشان جواب ميدهد و موجب تحکيم اتحاد ميشود. کارگر منفرد قدرت ندارد. به همين دليل موقعي که به خانه ميرود، وزارت اطلاعات تنهائي احضارش ميکند و يا به خانه اش ميريزد. اما همين که جمع ميشود قدرت پيدا ميکند و جرات و شهامت بيشترى از خود بروز ميدهند. نمايندگاني که بر راي و نظر توده کارگر اتکا نکنند زودتر به سازش کشيده ميشوند، به دستاورد کم ممکن است رضايت دهند، و يا بدون دستاورد ممکن است مرعوب شوند و کوتاه بيايند و اعتصاب را به شکست بکشانند. اما کارگران در تجمع شان احساس قدرت ميکنند و دستاورد بيشتري طلب ميکنند. به سادگي براي پايان دادن به اعتصاب رضايت نميدهند. بعضا قبل از شروع اعتصاب امکان تشکيل مجمع عمومي و راي گيري از توده کارگران عملي نيست و بسياري از اعتصابات بدون تشکيل مجمع عمومي شروع ميشود اما در طول اعتصاب کارگران امکان جمع شدن هرروزه و تصميم گيري جمعي را پيدا ميکنند. يکي از مهمترين اقدامات کارگران اعتصابي اين است که بلافاصله با شروع اعتصاب، همه روزه مجمع عمومي خود را برگزار کنند و ادامه اعتصاب را تماما بر مجمع عمومي متکي کنند. در صورتى که نمايندگانى بدون توافق مجمع عمومى تصميم به پايان اعتصاب بگيرند، مجمع عمومى بايد تصميم آنها را باطل اعلام کند و تلاش کند آنها را نيز متقاعد کند که تصميم نادرستي از بالاي سر کارگران گرفته اند و در صورت لزوم نمايندگان ديگري به آنها اضافه کند و اگر لازم است نمايندگاني را تغيير دهد. در يک کلام اعتصاب امر همه کارگران است و همه آحاد کارگر بايد در همه چيز آن شريک باشند. در مجمع عمومي کارگر احساس شخصيت ميکند. در کل پروسه توليد و در کل مسائل مختلف جامعه موجود نظر کارگر پرسيده نميشود، به نظر و پيشنهادش کسي اهميت نميدهد، فقط استخدام ميشود که کار کند و کار کند. مجمع عمومي اولين جائي است که هر کارگري ميتواند براي تقويت اعتصابش صحبت کند، پيشنهاد بدهد، اساسي ترين و فوري ترين مطالبات را طرح کند و درمورد آنها راي بدهد.
در مجمع عمومي نقشه ها و طرحهاي دولت و کارفرما به بحث گذاشته ميشود: در مجمع عمومى توطئه ها، تهديدات و نقشه هاى کارفرما و دولت را بايد توضيح داد و راه خنثى کردن آنرا به بحث گذاشت. اينجا نقش کارگران پيشرو تعيين کننده است که توطئه ها و شگردهاي طرف مقابل را عيان کنند و راههاى خنثى کردن آنها را مورد بحث قرار دهند. در مجمع عمومى همچنين، نمايندگان نتيجه مذاکره با کارفرما و دولت، پيشنهادات آنها و تصميمات خود را به اطلاع کارگران ميرسانند، و کارگران درمورد آنها اظهار نظر ميکنند، پيشنهاد ميدهند، و دسته جمعي پيشنهادات را مورد بحث قرار ميدهند. اين به کارگران امکان ميدهد که شناخت بيشتر و همه جانبه تري از شگردهاي جبهه مقابل پيدا کنند و متحد و يکپارچه به مقابله با آن برخيزند، به کارگران امکان ميدهد که مناسب ترين تاکتيک ها را براي پيشبرد اعتصاب و به کرسي نشاندن خواستهاي خود در پيش گيرند. تصميم گيرى بايد بر اساس نظر اکثريت کارگران اتخاذ شود. کارگران ميتوانند با بالا بردن دست، يا هورا کشيدن در راي گيري شرکت کنند.
در جريان بحث و تصميم گيري، کارگران از نمايندگان خود نيز شناخت بهتري پيدا ميکنند، از مسائلي که آنها را تهديد ميکند مطلع ميشوند، نقش هرکدام و نقاط قوت هرکدام را بهتر ميشناسند. ميدانند که به کدام بيشتر يا کمتر اتکا کنند، کارگران جواني که براي پيشبرد اعتصاب دخالت فعال ميکنند و نظرات راهگشا و کارساز ميدهند نيز پا جلو ميگذارند و به اين معني مجمع عمومي ظرف پرورش و آماده شدن رهبران تازه نيز هست.
علاوه بر کارگران کارخانه، اعضاي خانواده آنها نيز حق دارند و بايد تلاش کنند در مبارزه کارگران و تجمعات آنها و در مجمع عمومي کارگران اعتصابي شرکت کنند و از نقشه هاي کارفرما و تصميمات رهبران اعتصاب باخبر شوند. اين حق اعضاي خانواده کارگر است که بداند تصميم کارفرما جيست و رهبران اعتصاب چه نقشه اي براي مقابله با آن دارند.
مجمع عمومي حفاظي براي نمايندگان و رهبران کارگري است: يک خاصيت مهم مجمع عمومي پوشش محکمي است که براي نمايندگان ايجاد ميشود. در مجمع عمومي بار مسئوليت بر دوش توده کارگران قرار ميگيرد، نظر و پيشنهاد ميدهند، راي ميدهند و بدينطريق خود را بيشتر در اعتصاب دخيل ميدانند و نتيجتا احساس مسئوليت بيشتري در قبال اعتصاب و رهبران اعتصاب ميکنند. جمع شدن زير يک سقف و بحث و تصميم مشترک جسارت بيشتري در طول اعتصاب به کارگران ميدهد و باعث ميشود آحاد کارگر نقش فعالتري بعهده بگيرند و اين کار رهبران اعتصاب را ساده تر ميکند. بار همه مسئوليت بر دوش چند نفر قرار نميگيرد و پشتوانه محکم تري به رهبران کارگران ميدهد. يکى از حقه هاى مديريت و مقامات دولتى اين است که نمايندگان را بترسانند و تهديد کنند و وادارشان کنند که بروند و اعتصاب را تمام کنند. پاسخ نمايندگان بايد ارجاع مساله به مجمع عمومى کارگران باشد و همين را بايد به کارفرما و وزارت اطلاعات و هرکس به آنها فشار مياورد و تهديد ميکند در ميان گذارند. بگويند ما تصميم نميگيريم بايد با کارگران صحبت کنيم. اين هم رهبران اعتصاب و نمايندگان را تحت فشار کمتري قرار ميدهد و هم رابطه نمايندگان با توده کارگر را بسيار مستحکم ميکند.
مجمع عمومي پايه تشکل واقعي کارگران است: مجمع عمومي سنگ بناي هر تشکل واقعي کارگري و پايه شوراهاي واقعي کارگري است. تشکلي که به مجمع عمومي و نظر توده کارگران متکي نباشد و از بالا و به نيابت از طرف توده کارگران تصميم گيري شود، تشکل واقعي کارگران نيست. اينکه توده کارگران يک کارخانه يکبار در سال براي انتخاب هيئت مديره جمع شوند بدرد کارگر نميخورد. اينکه کارگر يکبار کساني را انتخاب کند و تا يکسال نه در تصميمات آنها شرکت داشته باشد و نه امکان عزل و نصب آنها را داشته باشد مشکل کارگر را حل نميکند. آحاد کارگران بايد مدام در همه مسائل مربوط به خود امکان دخالت داشته باشند و نظر بدهند و هروقت تشخيص دادند نمايندگاني را تغيير دهند و نمايندگان جديدي براي پيشبرد کارهاي خود انتخاب کنند. مرتب از فعاليت ها و تصميمات نمايندگان خود مطلع شوند و بتوانند هر جا لازم است تصميماتي را عوض کنند. اين در واقع اولين بند اساسنامه يک تشکل واقعي کارگري است.
کارگران در جريان مجمع عمومي رشد ميکنند، ياد ميگيرند که چگونه تصميم جمعي بگيرند، که چگونه يک جلسه بزرگ را اداره کنند، چگونه با توجه به همه تهديدها و موانع حرف بزنند و رفقاي مردد را قانع کنند که با آنها همراه شوند و بدينطريق اتحاد محکم تري بوجود آورند. کارگري که برگزاري مجمع عمومي و بويژه مجمع عمومي منظم را تجربه کرده است، بيش از پيش به اهميت تشکل واقف ميشود، ياد ميگيرد که چگونه متشکل شود، که نمايندگان واقعي خود را انتخاب کند و از آنها گزارش بخواهد. توقعش از نمايندگانش بالا ميرود. با چشم بازتر به آنها و تصميمات آنها نگاه ميکند. ياد ميگيرد و اينرا حق بديهي خود ميداند که هروقت نماينده اي را مناسب تشخيص نداد برکنار کند و نماينده ديگري بجاي او انتخاب کند.
در يک کلام مجمع عمومى ظرف اتحاد، ظرف متشکل شدن، ظرف تصميم جمعى، ظرف قوى تر شدن است. با مجمع عمومي، کارگران احساس قدرت ميکنند، احساس غرور ميکنند و مثل فولاد محکم و آبديده ميشوند.
بررسي کوتاهي از چند تجربه: شرکت واحد، نساجي کردستان و نيشکر هفت تپه: در اعتصاب کارگران شرکت واحد اتکا به مجمع عمومي جائي نداشت و اين يک نقطه ضعف بزرگ آنها بود. البته لازم است گفته شود که کارگران واحد مثل کارگران کارخانه زير يک سقف نيستند و جمع شدن دشوارتر است. با اينهمه اگر سنت مجمع عمومي قوي تر بود ميتوانستند مانع جمع شدن را رفع کنند. چنان اين سنت کارگري ضعيف بود که حتي جائي که شش هزار کارگر جمع بودند در مقابل وعده هاي توخالي و فريبکارانه قاليباف، متاسفانه نماينده يا نمايندگاني که در مقام تصميم گيري بودند به توده کارگر رجوع نکردند و تصميم به پايان دادن تجمع و اعتصاب گرفتند. در حالي که ميتوانستند همانجا اعلام کنند که کارگران اينجا حضور دارند نظر آنها را ميپرسيم. و شکي نبود که اگر نمايندگان به توده کارگران روي مياوردند، توده کارگران به سادگي تصميم به پايان اعتصاب و تجمع نميگرفتند، بودند نمايندگاني که با تصميم به پايان اعتصاب و تجمع شديدا مخالف بودند و ميتوانستند نظر خود را مطرح کنند و کارگران يقينا با آنها همراه ميشدند. و در اين صورت يا قاليباف مجبور ميشد تضمين هاي بيشتري براي بررسي خواست هاي آنها بدهد، مثلا کتبا و با ذکر تاريخ مشخص وادار ميشد اعلام کند که چه روزي و به کدام خواستها پاسخ مثبت ميدهد و يا کارگران تصميم به ادامه اعتصاب و تجمع ميگرفتند. اتفاقا اگر کارگران پراکنده اند و زير يک سقف نيستند و امر تجمع دشوار ميشود، اعتصاب را بايد با تجمعات اعتراضي همراه کرد و در تجمعات مجمع عمومي را برگزار کرد، تصميم گيري جمعي کرد، نظر توده کارگر را پرسيد و دخالت داد. يکي از نقطه قوت هاي کارگران واحد وجود سنديکا بود که سازماندهي اعتصاب را ساده تر ميکرد اما نقطه ضعف مهم آنها نيز فقدان اتکا به نظر و راي و پيشنهادات توده کارگران بود. برعکس در نساجي کردستان اتکا به مجمع عمومي نقطه قوت درخشان کارگران بود. چنان برگزاري مجمع عمومي در طول اعتصاب سه سال قبل آنها جا افتاده بود که حتي در خيابان زماني که نيروي انتظامي مانع ادامه راهپيمائي آنها شد نمايندگان اعلام کردند که کارگران بايد تصميم بگيرند. در وسط خيابان نشستند، صحبت کردند و دسته جمعي تصميم به بازگشت به کارخانه گرفتند. در طول اعتصاب مکررا مجمع عمومي برگزار شد و بتدريج اتحاد عميقي ميان کارگران شکل گرفت و باعث شد که کارگران به بسياري از خواستهاي خود دست يابند.
تجربه کارگران هفت تپه، الگوي طبقه کارگر خواهد شد: کارگران نيشکر هفت تپه ظاهرا آگاهي چنداني در ابتدا در مورد مجمع عمومي نداشتند اما در طول اعتصاب بتدريج به اهميت آن واقف شدند و بلافاصله در بيانيه پاياني اعتصاب اعلام کردند که هر پنجشنبه ساعت يک تا دو مجمع عمومي خود را برگزار ميکنند، آنرا تشکل واقعي خود ميدانند و برگزاري آنرا حق خود ميدانند.
خواست و تصميم کارگران هفت تپه براي کل طبقه کارگر بسيار حائز اهميت است. يک اعتصاب متحد و پيروز، کارگران را در موقعيتي قرار ميدهد که توان تداوم مجمع عمومي بعد از اعتصاب را نيز خواهند داشت و اين را بايد بعنوان يکي از خواست هاي همه اعتصابات و دستاوردهاي اعتصابات براي خود تثبيت کنند. کارگران حتي در شرايط عادي که در حال اعتراض و اعتصاب نيستند نيز به سازمان، به تجمع و تصميم گيري نياز حياتي دارند. برگزاري منظم مجمع عمومي امکان ميدهد که هر هفته کارگران درمورد مسائل و مشکلات خود صحبت کنند، اگر مزدي دير پرداخت شد بلافاصله در مقابل آن تصميم گيري کنند، اگر ايمني محيط کار پائين است يا فشار کار بالا است، اگر مشکل اياب و ذهاب دارند و يا غذاخوري تميز نيست و غذاي آنها کيفيت پائيني دارد، اگر بحث از اخراج همکاران است و يا در مقابل هر اجحاف و زورگوئي و هرمورد احضار و دستگيري بتوانند درمورد همه آنها صحبت کنند و چاره جوئي کنند. نفس داشتن مجمع عمومي منظم، باعث ميشود کارفرما و وزارت اطلاعات با احتياط بيشتري در مقابل کارگران رفتار کنند.
کارگران هفت تپه بدرست بر يک خواست مهم و حق مسلم خود انگشت گذاشتند. اين حق کارگر است که بتواند هرهفته جمع شود و درمورد همه مسائل مربوط به خود تصميم بگيرد. تصميم کارگران هفت تپه بايد به خواست سراسري کارگران تبديل شود.
داشتن تشکيلات براي کارگران مثل هوا حياتي است. کارگران بدون تشکيلات، پراکنده و ضعيف هستند، قدرت خود را نميتوانند نشان دهند، خود متوجه قدرت خود نميشوند. مجمع عمومي پايه و اساس تشکيلات واقعي کارگران است، چه در شرايط عادي و چه موقع اعتصاب.

کارخانه سما تعطیل شده و 4 ماه از دستمزدهای کارگران خود را پرداخت نکرده است

کارخانه صنعتی سما که یک کارخانه گونی بافی است و در جاده سنندج دهگلان قرار دارد تا چندی پیش با 200 کارگر در سه شیفت کار میکرد و بتدریج با کاهش شیفت های کار به دو شیفت، نهایتا تعطیل اعلام شد و هم اکنون 200 کارگر این کارخانه ضمن عدم دریافت چهار ماه از دستمزدهایشان بصورت بلاتکلیف رها شده اند. کارفرمای این کارخانه دلیل تعطیلی آنرا عدم تامین مواد اولیه اعلام کرده است. کارگران کارخانه سما که حدود 8 سال است در آن مشغول بکارند با قراردادهای موقت سه ماهه در این کارخانه مشغول بکار بوده اند.
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار

چند خبر و اطلاعیه کارگری

اعلام تعطیلی کارخانه شاهو از سوی کارفرما
امروز کارفرمای کارخانه شاهو ضمن ترخیص سرویس ایاب و ذهاب این کارخانه، بطور شفاهی از کارگران شاهو خواست از فردا بمدت سه روز بر سر کارهای خود نیایند، وی به کارگران اعلام کرد که می خواهم کارخانه را تعطیل کنم و پس از سه روز آنرا طی بخشنامه ای بصورت رسمی اعلام خواهم کرد. در پی این وضعیت کارگران شاهو ضمن اعتراض به کارفرما اعلام کردند که ما بر سر کارهایمان حاضر خواهیم شد و از سرویسهای ایاب و ذهاب خود خواستند که طبق معمول آنان را به کارخانه بیاورد.
کارگران شاهو اعلام کرده اند که به شگردهای کارفرما برای تعطیلی کارخانه تن نداده و اجازه نخواهند داد پس از عمری زحمت و تلاش کارفرما براحتی کارخانه را تعطیل و آنان را اخراج کند.


اخراج 28 نفر از کارگران کارخانه کارا صنعت
کارخانه کارا صنعت 28 نفر از کارگران این کارخانه را که هر کدام از آنها، از شش تا هشت سال سابقه کار دارند اخراج کرد.
کارفرمای این کارخانه از زمان استخدام این کارگران، فقط یکبار آنهم در زمان شروع بکار، بمدت سه ماه بصورت موقت با آنان قرارداد نوشته و پس از آن تاکنون این کارگران بدون قرار داد در این کارخانه کار کرده اند.
کارگران کارخانه کارا صنعت از سال 85 تا کنون در این کارخانه روزانه 12 ساعت کار کرده اند، اما کارفرما دستمزد آنان را بر اساس 8 ساعت کار پرداخت کرده و بیمه 4 نفر از این کارگران را نیز بمدت 4 سال رد نکرده است و هم اکنون بدون حق و حقوقی دست به اخراج 28 نفر از این کارگران زده است.
در پی این وضعیت، کارگران اخراج شده به اداره کار شهرستان قروه شکایت کرده و اداره کار طی مذاکره ای علت تعطیلی کارخانه را از کارفرما جویا شده است. کارفرما علت تعطیلی کارخانه را نبود سرمایه برای تامین مواد اولیه ذکر کرده و علیرغم اعلام آمادگی اداره برای پرداخت 280 میلیون تومان وام برای تامین مواد اولیه جهت شروع بکار کارخانه، کارفرما از پذیرش آن خودداری کرده است.
کارگران اخراجی این کارخانه می گویند مشکل کارخانه تامین مواد اولیه نیست، بلکه کارفرما با خرید مواد اولیه به قیمت کیلویی 1000 تومان آنرا در بازار آزاد به قیمت 2000 می فروشد.

اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
3/9/1386
www.ettehade.com
k.ekhraji@gmail.com

کارگران اخراجی نساجی کردستان همچنان بلاتکلیف هستند
22 نفر از کارگران نساجی کردستان که در مهر ماه امسال قرار داد آنها تمدید نشد علیرغم توافق برای دریافت سنوات خود همچنان بلاکلیف هستند و بطور مرتب سر دوانده میشوند. این کارگران قرار بود به ازای هر سال سابقه کار خود، سه ماه و نیم به عنوان سنوات دریافت نمایند اما کارفرما تاکنون از پرداخت سنوات این کارگران خودداری کرده است و به همین دلیل طی روزهای گذشته این کارگران به کارخانه آمده و در آنجا بسر برده اند. کارفرما بار دیگر به این کارگران وعده داده روز دوشنبه مورخه 28/8/86 سنوات آنها را پرداخت خواهد کرد.
از سوی دیگر کارگران شاغل کارخانه نساجی کردستان نیز در اعتراض به واگذاری این کارخانه به بخش خصوصی اقدام به تجمع در مقابل ساختمان اداری آن در داخل کارخانه کردند.
اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
26/8/1386
www.ettehade.com
k.ekhraji@gmail.com

بيانيه مشترک تعدادي از کارگران مجتمع هاي پتروشيمي ُ هاي منطقه ويژه اقتصادي ماهشهر عليه جنگ

بيانيه مشترک تعدادي از کارگران مجتمع هاي پتروشيمي ُ هاي منطقه ويژه اقتصادي ماهشهرپتروشيمي بندر امام پتروشيمي فن آوران پتروشيمي اروند پتروشيمي مارون پتروشيمي فجرپتروشيمي فارابي پتروشيمي كارون پتروشيمي غدير
عليه جنگ و فضاي سياسي – اقتصادي جنگي ايجاد شده از طرف دولت هاي ايران و امريکا
به : همه احزاب و سازمانها کارگري و انساندوست ، سايتهاي اينترنتي و وبلاگهاي فارسي زبان در ايران و جهان ُ
با سلام ما تعدادي از کارگران مجتمع هاي بالا ، بدينوسيله صداي اعتراض خودمان را به جنگ و فضاي جنگي ايجاد شده از طرف دولتُ هاي ايران و امريکا بلند کرده و بيانيه مشترک زير را براي اطلاع عموم اعلام ميکنيم .1 – جنگ يک سياست کثيف و شوم عليه بشريت ، عليه کارگران و زحمتکشان و همه مردم است . تجر به 8 سال جنگ ايران و عراق نشان داد که براي حاکمان هر دو کشور ، اين جنگ طولاني نعمت بوده ولي براي مردم ، دست اوردي جز کشتار ، فقر و فلاکت و استبداد و خفقان و ويراني و سرکوب نداشت . 2 – قربانيان جنگ ها هميشه مردم عادي هستند و در ست به همين دليل ، ما کارگران هيچ نفعي در جنگ نداريم .3- سياست تحريم هاي اقتصادي بين المللي اعمال شده تا کنوني و تحريم هاي در حال اعمال از طرف امريکا و دول غربي و متقابلا سياستهاي اماده سازي جامعه براي مقابله با تحريمها که از طرف دولت ايران به مردم تحميل ميشود ، همه مستقيم و غير مستقيم بر عليه کارگران و مردم عمل ميکنند .4 – تلاش براي ايجاد فضاي جنگي از هر دو طرف مخاصمه ، تلاش براي حمله بيشتر به مبارزات جاري کارگران و زحمتکشان و حمله به سطح معيشت مردم و کارگران است . بطوريکه هنوز هيچ گلوله اي از سلاحها شليک نشده ، اقتصاد جنگي دارد شکل ميگيرد و گراني و تورم بيداد ميکند . 5- در شرايطي که مردم ، کارگران و دانشجويان در ايران در حال مبارزه عليه بي عدالتي و ظلم , و بر عليه هرگونه فشار اقتصادي و سياسي هستند و همه روزه گوشه اي از ان را در مبارزات کارگران نيشکر هفت تپه ، کاغذسازي کارون ، دانشجويان دانشگاه امير کبير و ساير دانشگاههاي ايران مي بينيم . ايجاد فضاي جنگي باعث خواهد شد که دولت به همه خواستهاي بحق و انساني ما کارگران و دانشجويان با سرکوب بيشتر جواب دهد . 6 – از همه کارگران ايران ميخواهيم که متحدانه به اين شرايط اعتراض کنند و هر دو طرف جنگ را محکوم کنند . نبايد ساکت نشست . ما همينجا اطمينان ميدهيم که با عزم بيشتري به تلاش و مبارزه براي دفاع از زندگي ادامه دهيم و از حرمت انساني مان دفاع خواهيم کرد . 7 – از همه کارگران جهان ، از همه سازمانها و احزاب کارگري و انساندوست ميخواهيم که در دفاع از زندگي ميليونها انسان ، بر عليه جنگ و فضاي جنگي ايجاد شده از طرف دولتين ايران و امريکا موضع بگيرند و صداي اعتراضشان را در همراهي با ما بلند کنند . 8 – اطمينان داريم که در جهان امروز ، کارگران و مردم جهان و بشريت متمدن قادر است ، با اتحاد عمل ، از وقوع فجايع جنگي و امروز مشخصا از وقوع جنگي که احتمال دارد رخ دهد، جلوگيري کنند .اينرا 15 فوريه سالهاي گذشته ، که بشريت متمدن در جنبش عليه جنگ و حمله امريکا و متحدانش به عراق و همچنين حمايت هاي جهاني از کارگران ايران را به نمايش گذاشت ، ثابت نموده است . دست همه انسانهاي شريف و انسان دوست را ميفشاريم .
زنده باد اتحاد کارگران جهان و مردم متمدن عليه جنگ
٢ آذر ١٣٨٦ - ٢٥ نوامبر ٢٠٠٧

کارگران نیرو رخش سنندج همچنان در اعتصاب بسر می برند

کارگران کارخانه نیرو رخش در ادامه اعتصاب خود در روز یکشنبه، روز دوشنبه 5 آذر ماه نیز به اعتصاب خود ادامه دادند. کارگران نیرو رخش در ساعت کاري در محل کار خود حاضر شدند اما از انجام کار خود داری کردند. نمایندگان کارگران در خصوص خواستهای کارگران با مدیریت کارخانه مذاکره کردند که در نتیجه مدیریت کارخانه قول داده است تا جند روز آینده به خواستهای کارگران نیرو رخش رسیدگی کند. اما کارگران این کارخانه اعلام کرده اند تا به خواستهایشان پاسخ داده نشود، در محل کار حاضر شده اما همچنان از انجام کار خودداری خواهيم کرد.
لازم به توضیح است که خواست کارگران نیرو رخش، 1- تعبیه دستگاههای گرمایشی در سالنی است که کارگران در آن مشغول بکار هستند و مدیریت کارخانه تا کنون از انجام آن سرباز زده است 2- پرداخت دستمزدهای به تعویق افتاده آنها که مدت 3 ماه است به کارگران پرداخت نشده است. 3- سلف سرویس کارخانه که به صورت منظم و بهداشتی دائر باشد.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری از خواست و مطالبات کارگران کارخانه نیرو رخش قاطعانه حمایت می کند و از همه کارگران می خواهد که با اتکا به مجمع عمومی به مبارزه خود برای رسیدن به خواستهایشان ادامه بدهند. ما از کارگران بخشهای مختلف تولیدی و مردم آزاديخواه سنندج می خواهيم که از مبارزه کارگران نیرو رخش برای تحقق مطالباتشان پشتیبانی کنند.

کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران
5 آذر 86
26 نوامبر 2007

Saturday, November 24, 2007

دو کارگر زندانی نیشکر هفت تپه آزاد شدند

اطلاعيه شماره ٢٥

بنا به گزارشی که به حزب کمونیست کارگری رسیده است، دو کارگر زندانی از نیشکر هفت تپه بنامهای رحیم بساک و جلیل احمدی که از روز یکشنبه ٢٧ آبان در زندان بودند، دیروز جمعه ٣ آذرماه از زندان آزاد شدند. این دو کارگر با وثیقه و به رهن گذاشتن منزل آزاد شده اند. قبلا نیز چند نفر از کارگران زندانی را مجبور کردند برای آزادی شان هرکدام ١٠ میلیون تومان وثیقه بگذارند.

حزب کمونیست کارگری دستگیری و پرونده سازی علیه کارگران حق طلب نیشکر هفت تپه را شدیدا محکوم میکند و از کارگران میخواهد که نگذارند این مساله ادامه پیدا کند و وزارت اطلاعات تعداد بیشتری از کارگران را دستگیر و مجبور به وثیقه گذاشتن کند. نباید گذاشت رژیم به جنگ فرسایشی اش با کارگران ادامه دهد. تنها راه مقابله با این تاکتیک رژیم، مقابله قاطع با این رفتار شرورانه رژیم و دست زدن به اعتصاب و اعتراض جمعی است.

حزب از کارگران همه مراکز کارگری در سراسر کشور و دانشجویان دانشگاههای مختلف میخواهد درمقابل این توطئه ها و سرکوبگریها قاطعانه از کارگران نیشکر هفت تپه حمایت کنند و جمهوری اسلامی را بخاطر اقدامات سرکوبگرانه اش محکوم کنند.

آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونيست كارگری ايران
٣ آذرماه ١٣٨٦ – ٢٤ نوامبر ٢٠٠٧

Wednesday, November 21, 2007

اعتراض به اخراج سازي‌ها در پالايشگاه آبادان

كارفرما نماینده كارگران را اخراج و در لیست سیاه گذاشت

ساشا پويا، گزارشگر حزب كمونيست كارگري ايران
١٩ و ٢٠ نوامبر ٢٠٠٧ (٢٨ و ٢٩ آبانماه)
٢ گزارش در باره اعتراض كارگران شركت ساختمان و نصب اي‌سي‌سي در آبادان


"شرکت ساختمان و نصب اي‌سي‌سي (E.C.C) كه شرکتي نيمه خصوصي نيمه دولتي است، در پالايشگاه آبادان قرار دارد. کار تخصصي اين شركت ساختن(استراکچرهاي صنعتي) واحدهاي پتروشيمي و نفت مي‌باشد. پیمانکار اين شرکت كه يکي از بزرگترين و ثروتمندترين شرکت‌ها در ايران و خاورميانه است روز ٢٨ آبان ٣٠٠ تن از کارگران قراردادي را بدون اخطار قبلي و حتي بدون اطلاع بخش اداري، از کار بيکار کرد. اين کارگران در پروژه فاز ٣ طرح ايجاد "کت کراکر" کار مي‌کنند. پروژه عظيمي که کار ساختماني آن تمام شده است و هم اکنون فقط در انتظار رسيدن قطعات براي نصب مي‌باشد. در اين شرکت هم اکنون هزار کارگر به کار اشتغال دارند. مديريت اين شرکت به بهانه بدهي صد ميليون تومانی به پالايشگاه آبادان، که کارفرماي اصلي مي‌باشد، و به بهانه کمبود مواد اوليه و تهيه قطعات و تحريم اقتصادي ايران از سوي آمريکا و دول غربی، يکسري بيکارسازي را در دستور گذاشته است و اعلام کرده است که اگر لازم باشد بيش از ٥٠٠ نفر از کارگران را اخراج خواهد كرد. نام ٢٠٠ نفر ديگر از کارگران در ليست اخراج قرار دارد که قرار است در آذرماه از کار بيکار شوند. بعلاوه قرار است ٥٠ نفر از تکنيسن‌ها و کارشناس‌ها نيز اخراج شوند.

٣٠٠ کارگر اخراج شده، در بخش ساختمان سازي سويل و داربست بندي به کار اشتغال داشتند. قراردادهاي اين کارگران يکماهه است و با اخراج آنان هيچگونه حق و حقوقي به آنها تعلق نمي‌گيرد. اين اخراج‌ها باعث اعتراض همه کارگران شده است.

روز ٢٨ آبان ٣٠٠ کارگر اخراجي اين شرکت با شنيدن خبر شوکه شده و فورا دست به اعتراض زدند و به سراغ رئيس کارگاه که در خوابگاه کارگران غيربومي در خيابان امير بود رفتند. پليس جلوي آنها را گرفت و مانع ورود کارگران شد. بدين ترتيب کارگران قرار گذشتند که روز بعد یعنی ٢٩ آبان ابتدا به اداره کار بروند و اگر پاسخ نگرفتند در مقابل فرمانداري تحصن کنند. کارگران همچنين سه ماه دستمزد خود را طلبکارند و ده روز پيش كارفرما اعلام کرد که ١٥٠٠٠ تومان به آنها علي الحساب مي‌پردازد اما کارگران گفتند که تمام طلبهايشان را ميخواهند و زير بار آن نرفتند. اکنون به کارگران اخراجي اعلام شده که پول برای پرداخت طلب آنها نیست و هرگاه طلب باقي پرسنل پرداخت شد، طلب‌هاي شما نيز پرداخت خواهد شد. دستمزد ماهانه اين کارگران بين ٣٥٠ هزار تا ٤٠٠ هزار تومان در اضاي دوازده ساعت کار است. کارگران فاضل حيدري و حسين بغلاني را بعنوان نماينده خود انتخاب کرده بودند که كارفرما اين دو نفر را نيز اخراج کرده و در ليست سياه قرار داد که به هيچوجه به شرکت بر نگردند. اعتراض کارگران اخراجي فاز ٣ همچنان ادامه دارد.

ساشا پویا در گزارش دوم خود می‌نویسد: " کارگران ساعت هشت شب ٢٨ آبان ماه برای بار دوم به خوابگاه مراجعه كردند، اما با سركوب پليس مواجه شدند. کارگران امروز صبح یعنی ٢٩ آبان بنا به قرار قبلي ابتدا به اداره کار رفتند و خواهان بازگشت خود به کارشان شدند. طبق معمول اداره کار به طرفداري از شرکت برخاسته و به کارگران اعلام شد که شرکت مجبور است نيروي خود را کاهش دهد؛ زيرا قطعات نرسيده است. و چون کارگران نتيجه‌اي نگرفتند به فرمانداري رفته و در آنجا تجمع کردند. وقتي آنجا نيز پاسخي نگرفتند دوباره به پالايشگاه برگشتند و در آنجا تجمع کردند. در اينجا نيروي حراست و انتظامي پالايشگاه وارد عمل شدند تا کارگران را متفرق کنند. اما کارگران که تعدادشان ١٠٠ نفر ميشد، معترضانه و متحدانه وارد پالايشگاه شدند."

حزب كمونیست كارگری از مبارزه كارگران پالایشگاه آبادان حمایت می‌كند و كارگران سایر مراکز کارگری بویژه کارگران دیگر بخش‌های پالایشگاه آبادان را به حمایت از مبارزه و خواست‌های این كارگران فرا می‌خواند. حزب سركوب و اخراج نماینده كارگران را شدیدا محكوم كرده و اعتراض را حق مسلم كارگران می‌داند. كارگران به هیچ وجه نباید به دولت اسلامی اجازه بدهند كه به بهانه شرایط و فضای جنگی زندگی آنها را بیش از این تباه كند. تنها راه مقابله با این وضعیت، مبارزه یکپارچه و متحدانه كارگران و حمایت سایر بخشها از آنها است.

زنده با اتحاد و همبستگی طبقاتی كارگران
آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده با جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونیست كارگری ایران
٢٠ نوامبر ٢٠٠٧، ٢٩ آبان ١٣٨٦

تجمع اعتراضي کارگران فاز ٣ پالايشگاه آبادان در اعتراض به اخراج ها

شرکت ساختمان ونصب(E.C.C) شرکتي نیمه خصوصی ونیمه دولتی در پالايشگاه آبادان است و .کار تخصصی آن ساختن واحدهاي(استراکچرهای صنعتی) پتروشیمی و نفت مي باشد. اين شرکت یکی ازبزرگترین وثروتمندترین شرکتها درایران وخاورمیانه است٬ روز ٢٨ آبان پيمانکار اين شرکت ٣٠٠ کارگر قراردادي خود را بدون اخطار قبلي و حتي بدون اطلاع بخش اداري٬ از کار بيکار کرد. اين کارگران در پروژه فاز ٣ طرح ایجاد "کت کراکر" کار ميکنند. پروژه عظيمي که کار ساختماني آن تمام شده است و هم اکنون فقط در انتظار رسيدن قطعات براي نصب مي باشد. در اين شرکت هم اکنون هزار کارگر به کار اشتغال دارند. مديريت اين شرکت به بهانه طلب صد ميليون تومان به پالايشگاه آبادان که کارفرماي اصلي مي باشد و به بهانه کمبود مواد اوليه و تهيه قطعات و تحريم اقتصادي ايران از سوي آمريکا و دول غرب يکسري بيکارسازي را در دستور گذاشته است و اعلام کرده است که اگر لازم باشد بيش از ٥٠٠ نفر از کارگران اخراج خواهند شد. هم اکنون ليست ٢٠٠ نفر ديگر از کارگران در ليست اخراج قرار دارد که قرار است در آذر ماه از کار بيکار شوند. بعلاوه قرار است ٥٠ نفر از تکنيسن ها و کارشناس ها را نيز اخراج کنند. ٣٠٠ کارگر اخراج شده٬ در بخش ساختمان سازي سويل و داربست بندي به کار اشتغال داشند. قراردادهاي اين کارگران يکماهه است و با اخراج آنان هيچگونه حق و حقوقي به اين کارگران تعلق نميگيرد. اين اخراجهاي ناگهاني باعث اعتراض همه کارگران شده است. روز گذشته ٣٠٠ کارگر اخراجي اين شرکت با شنيدن خبر شوکه شده و فورا دست به اعتراض زدند و به سراغ رئيس کارگاه که در خوابگاه کارگران غير بومي در خيابان امير بود رفتند. پليس جلوي آنها را گرفته و مانع ورود کارگران شد. بدين ترتيب کارگران قرار گذشتند که روز سه شنبه ٢٩ آبان ابتدا به اداره کار بروند و اگر پاسخ نگرفتند در مقابل فرمانداري تحصن کنند. اين کارگران همچنين سه ماه دستمزد خود را طلبکارند و ده روز پيش اعلام کردند که ١٥٠٠٠ تومان به آنها علي الحساب مي پردازند ولي کارگران گفتند که تمام طلبهايشان را ميخواهند و زير بار آن نرفتند. اکنون به کارگران اخراجي گفته شده است که پول نداريم که طلب شما را بدهيم و هرگاه طلب باقي پرسنل پرداخت شد٬ طلب هاي شما نيز پرداخت ميشود. دستمزد ماهانه اين کارگران بين ٣٥٠٠٠٠ تا ٤٠٠٠٠٠ تومان در اضاي دوازده ساعت کار است. که ١٥٠ تا ١٦٠ ساعت آن اضافه کاري در طول ماه است. در اين حرکت از کارگران خواسته بودند که دو نفر نماينده انتخاب کنند. کارگران فاضل حيدري و حسين بغلاني را بعنوان نماينده خود انتخاب کرده بودند که اين دو نفر را نيز اخراج اعلام کرده و در ليست سياه قرار داده اند که به هيچوجه به شرکت بر نگردند. اعتراض کارگران اخراجي فاز ٣ همچنان ادامه دارد.
گزارش از ساشا پويا

اخباری از اعتراضات كارگری در چند روز گذشته

اعتراض كارگران به عدم پرداخت دستمزدها و بیكارسازی و اخراج

عسلویه: اعتراض كارگران فاز ٩ و ١٠ عسلویه
بنا به خبری كه به حزب رسیده، كارگران فاز ٩ و ١٠ عسلویه در اعتراض به ٤ ماه دستمزد پرداخت نشده خود، روز ١٩ آبان دست به اعتصاب زده و خواهان پرداخت كلیه حقوق و مزایای معوقه خود شدند. كارگران اعلام كرده‌اند كه اگر حقوق معوقه ٤ ماه گذشته آنها پرداخت نشود به اعتراض خود ادامه خواهند داد. كارفرما برای جلوگیری از گسترش این اعتراض به بخشهای دیگر، بخشی از حقوق معوقه كارگران را پرداخت كرد.

شفت: تجمع اعتراضی كارگران شركت تعاونی جنگل "امامزاده ابراهیم" در مقابل فرمانداری
كارگران شركت تعاونی جنگل "امامزاده ابراهیم" روز ٢٠ آبان در مقابل فرمانداری شهرستان شفت در استان گیلان در اعتراض به عدم دریافت حقوق و مزایای معوقه و همچنین پرداخت حق بیمه خود تجمع كرده و خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.

دیواندره: تجمع اعتراضی كارگران و رانندگان سد "سیاه زاغ" در مقابل در شركت
بنابر اخبار منتشر شده، كارگران و رانندگان سد "سیاه زاغ" در نزدیكی شهرستان دیواندره استان كردستان روز ٢٠ آبان ماه در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای خود دست از كار كشیده و در مقابل دفتر این شركت تجمع كرده و خواستار رسیدگی به مشكلات خود شدند.

دشت آزادگان: تجمع بیكاران در اعتراض به بیكاری
بنابه اخبار رسیده، تعدادی از بیكاران استان خوزستان روز ٢٢ آبان در اطراف میدان نفتی آزادگان در اعتراض به بیكاری دست به تجمع زدند و خواهان کار شدند.

بردسیر كرمان: تجمع كارگران كارخانه قند در مقابل استانداری
كارگران كارخانه قند بردسیر كرمان روز ٢٣ آبان ماه در اعتراض به تعویق در پرداخت حقوق و مزایای خود در مقابل استانداری كرمان دست به تجمع زده و خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند. این كارخانه ٦ ماه است كه حقوق و مزایای كارگران را پرداخت نكرده است. كارگران بعد از اینكه فرماندار قول رسیدگی به مطالباتشان را داد به تجمع خود خاتمه دادند اما آلتیماتوم دادند كه اگر به خواسته هایشان رسیدگی نشود، مجددا دیگر دست به تجمع خواهند زد.


حزب کمونیست کارگری ایران
٢٦ آبان ١٣٨٦ - ١٧ نوامبر ٢٠٠٧

احضار و دستگیری کارگران نیشکر هفت تپه ادامه دارد، دست زدن به اعتصاب و تجمع تنها راه مقابل کارگران است

اطلاعيه شماره ٢٤

بنا به گزارشی که به حزب رسیده است، اداره اطلاعات شهر شوش همچنان به احضار و دستگیری کارگران هفت تپه ادامه میدهد. روز یکشنبه ٢٧ آبانماه دو نفر از نمایندگان کارگران نیشکر بنام رحیم بساک و جلیل احمدی به ستاد خبری اداره اطلاعات احضار و بازداشت شدند. هفته گذشته نیز قربان علیپور و محمد حیدری مصر یک هفته در بازداشت بودند و هرکدام با قرار وثیقه ١٠ میلیون تومانی آزاد شدند.

حزب کمونیست کارگری دستگیری و پرونده سازی علیه کارگران حق طلب نیشکر هفت تپه را شدیدا محکوم میکند و از کارگران میخواهد متحد و یکپارچه به مقابله با آن برخیزند. رژیم بدنبال اعتصاب موفق کارگران نیشکر، مشغول جنگ فرسایشی با کارگران شده است. رژیم قصد دارد با تداوم بازداشت و پرونده سازی علیه کارگران، مانع فعالیت طیفی از رهبران و فعالین کارگری نیشکر شود، جلو تحرک کارگران برای متشکل شدن را بگیرد و کارگران را برای سازماندهی اعتصابات قدرتمند برای یک دوره ناتوان کند. تنها راه درمقابل کارگران تسلیم نشدن به این توطئه ها، کوتاه نیامدن درمورد وثیقه و پرونده سازی، و دست زدن به اعتصاب و تجمع اعتراضی است. ما قبلا نیز درمورد ضرورت مقابله فوری و قدرتمند درمقابل بازداشت و وثیقه گرفتن از کارگران هشدار دادیم و بار دیگر بر این نکته تاکید میکنیم که کارگران هفت تپه نباید اجازه دهند اداره اطلاعات رفقای دیگرشان را احضار و دستگیر کند و طلب وثیقه کند. کارگران نشان داده اند که با قدرت اعتصاب و تجمع خود میتوانند رژیم را به عقب برانند و این حربه موثر کارگران درمقابل این دست درازی ها است.

احضار و دستگیری کارگران نیشکر هفت تپه باید متوقف شود. پرونده سازی و وثیقه گرفتن از کارگران باید پایان یابد و همه پرونده های تاکنونی بدور ریخته شود. حزب از خانواده کارگران میخواهد که در کنار کارگران نیشکر به یک مبارزه متحد و یکپارچه و قدرتمند دست بزنند و وزارت اطلاعات را سر جای خود بنشانند. حزب از کارگران همه مراکز کارگری در سراسر کشور و دانشجویان دانشگاههای مختلف میخواهد قاطعانه با کارگران هفت تپه اعلام همبستگی کنند و جمهوری اسلامی را بخاطر اقدامات سرکوبگرانه اش محکوم کنند.

آزادی، برابری، حكومت كارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب كمونيست كارگری ايران
٢٨ آبان ١٣٨٦ – ١٩ نوامبر ٢٠٠٧

اعتصاب ١٢٠٠٠ کارگر کشت و صنعت کارون با موفقیت پایان یافت

اطلاعیه شماره ٣

بنا به خبر رسیده به حزب کمونیست کارگری، اعتصاب کارگران کشت و صنعت کارون شوشتر که از روز یکشنبه ٢٠ آبان ماه شروع شده بود پس از حصول اطمینان کارگران به تامین اعتبار و پرداخت دستمزدهای معوقه، پس از دو روز پایان یافت. شرکت کشت و صنعت ابتدا میخواست تنها یک ماه از طلب کارگران را بپردازد اما کارگران و نمایندگان آنها زیر بار نرفتند و برخواست پرداخت فوری دوماه دستمزد خود پافشاری کردند و کارفرما را مجبور کردند دو ماه دستمزد معوقه را بپردازد. پرداخت دستمزدها از صبح یکشنبه ٢٧ آبان از قسمت کارگران نی بر شروع شد و از صبح امروز دوشنبه پرداخت دستمزد به کارگران سایر قسمت ها ادامه یافت.

کارگران کشت و صنعت با دو روز اعتصاب متحدانه گوشه ای از قدرت عظیم خود را به نمایش گذاشتند و به یکی از خواست های فوری خود دست یافتند. این پیروزی کارگران را در موقعیت مساعدتری برای پیگیری سایر مطالباتشان قرار داده است. برگزاری منظم مجمع عمومی و بحث و تصمیم گیری دسته جمعی درمورد مسائل و خواستهای کارگران، آنها را بسرعت متشکل میکند و در موقعیت بسیار قدرتمندی برای مقابله با اجحافات و توطئه های هرروزه علیه کارگران و پیشروی های بیشتر قرار میدهد.


زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونیست کارگری ایران
٢٨ آبانماه ١٣٨٦، ١٩ نوامبر ٢٠٠٧

کارگران کشت و صنعت کارون دست به راهپیمائی در محوطه شرکت زدند

اطلاعیه شماره ٢


اعتصاب کارگران انعکاس وسیعی در شهرهای دزفول و شوشتر داشته است


بنا به خبر رسیده به حزب کمونیست کارگری، کارگران اعتصابی کشت و صنعت کارون شوشتر از ساعات اولیه صبح امروز دوشنبه ٢١ آبانماه، یعنی دومین روز اعتصاب، دست به راهپیمائی در محوطه شرکت زده و جلوی دفتر مرکزی و حسابداری شرکت گرد هم آمدند. بخش تجهیزات مکانیکی که محل شروع راهپیمائی کارگران است حدود یک کیلومتر تا دفتر شرکت فاصله دارد. در طول راه کارگران قسمت برق و سایر بخشها به راهپیمائی پیوستند و با این ابتکار، حرکت یکپارچه و باشکوهی شکل گرفت.

طبق خبر، اعتصاب کارگران کشت و صنعت انعکاس وسیعی در میان مردم شهرهای دزفول و شوشتر و مراکز مختلف کارگری در این شهرها داشته و با استقبال مردم مواجه شده است. انعکاس اعتصاب چنان وسیع بوده است که تلغری سرپرست فرمانداری شوشتر نیز در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ناچار به اعتراف درمورد این حرکت شده و گفته است: "پرداخت نشدن حقوق كارگران كشت و صنعت كارون مشكلات بسياری را به همراه داشته و موجب تحصن كارگران در كارخانه شده است. در حال حاضر كارگران دو ماه است كه حقوق نگرفته اند و كاری غير از تحصن ندارند. نماينده آنها برای رفع مشكلات به تهران رفته و اميدواريم مشكلشان برطرف شود."

امروز ایادی رژیم شایع کردند که تا آخر هفته دستمزدهای معوقه پرداخت میشود اما کارگران به این شایعات وقعی نگذاشتند و مصممانه به اعتصاب خود ادامه دادند. کارگران میگویند به هیچ وعده و وعیدی اعتماد ندارند و تا دریافت تمامی دستمزدهای معوقه به اعتصاب ادامه میدهند.

حزب کمونیست کارگری از اعتصاب کارگران کشت و صنعت کارون شوشتر با تمام قوا حمایت میکند. حزب، کارگران کشت و صنعت را به برپائی هرروزه مجمع عمومی بعنوان مهمترین ظرف تصمیم گیری جمعی و مهمترین ظرف اتحاد و اعتراض کارگران فرامیخواند. حزب از کارگران مراکز کارگری در سراسر کشور و از همه مردم زحمتکش و آزادیخواه منطقه میخواهد که از مبارزه حق طلبانه کارگران کشت و صنعت کارون قاطعانه پشتیبانی کنند.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران
آزادی، برابری، حکومت کارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونیست کارگری ایران
٢١ آبانماه ١٣٨٦، ١٢ نوامبر ٢٠٠٧

١٢٠٠٠ کارگر کشت و صنعت کارون اعتصاب نا محدودی را آغاز کردند

بنا به خبر رسیده به حزب کمونیست کارگری، روز یکشنبه ٢٠ آبان ماه، کارگران شیفت صبح کشت و صنعت کارون شوشتر در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد شهریور و مهر دست از کار کشیدند و در مقابل دفتر مرکزی شرکت تجمع کردند. در این اعتصاب تمام کارگران بخش های مختلف شرکت منجمله کارگران تجهیزات مکانیکی، برق و کارخانه شرکت دارند. کارگران شیفت عصر و شب نیز به اعتصاب پیوستند و بدین ترتیب ١٢٠٠٠ کارگر کشت و صنعت اعتصاب متحدانه خود را از روز یکشنبه شروع کردند و امروز وارد دومین روز اعتصاب شدند.
کاظمینی مدیر عامل شرکت در جمع کارگران حاضر شد تا طبق معمول وعده و وعید بدهد و کارگران را از اعتصاب منصرف کند. او اظهار داشت که در تلاش است تا حقوق کارگران را تهیه کند و در صورتیکه نتواند دستمزدهای معوقه را بپردازد از مقام خود استعفا خواهد کرد. کارگران معترض سخنان او را قطع کردند و اعلام کردند که این وعده ها را بارها شنیده اند و برای احقاق حقوق خود راهی جز اعتصاب ندارند. این اولین بار نیست که مقامات و مدیران در مقابل کارگران به عجز و لابه می افتند و وعده میدهند اما دوره فریب خوردن کارگران به سر آمده است. تلاش چند نفر لباس شخصی که ملتمسانه از کارگران خواستند به سر کار باز گردند هم بجائی نرسید.
همزمان با شروع اعتصاب تعدادی از کارگران راهی تهران شدند تا با دولت و بانک کشاورزی مذاکره کنند. طی ماه گذشته نیز کارگران مذاکرات متعددی با فرمانداری شوشتر، استانداری خوزستان و مسئولین شرکت داشتند که همگی بی نتیجه بود. جواب آنها این بود که پول نداریم. پاسخ کارگران نیز دست زدن به اعتصاب بود.
لازم به یادآوری است که کارگران کشت و صنعت در اوائل مهرماه با تهدید به اعتصاب موفق شدند دولت و کارفرما را وادار به عقب نشینی کرده و دستمزد مرداد ماه را از حلقومشان بیرون بکشند.
حزب کمونیست کارگری از اعتصاب کارگران کشت و صنعت کارون شوشتر با تمام قوا حمایت میکند. حزب، کارگران کشت و صنعت را به برپائی هرروزه مجمع بعنوان مهمترین ظرف تصمیم گیری جمعی و مهمترین ظرف اتحاد و اعتراض کارگران فرامیخواند. حزب همچنین از مراکز کارگری در سراسر کشور و از همه مردم زحمتکش و آزادیخواه منطقه بویژه مردم شوشتر، دزفول و گتوند میخواهد که از مبارزه حق طلبانه کارگران کشت و صنعت کارون قاطعانه پشتیبانی کنند و با آنها اعلام همبستگی کنند.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران
آزادی، برابری، حکومت کارگری
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونیست کارگری ایران
٢٠ آبانماه ١٣٨٦، ١٢ نوامبر ٢٠٠٧