Monday, April 23, 2007

مصاحبه تصویری با ناصر زرافشان در مورد دستگیری محمود صالحی/ پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست

................................................................
پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست
آرام دانشي و ياشار سهندي از فعالين كارگري در ايران به سوالات کارگر کمونيست در مورد اول مه و يکي از کارگران شرکت واحد به سوالات ما در مورد مبارزات کارگران شرکت واحد و دست آوردهاي آن پاسخ ميدهند
كارگر كمونيست: در آستانه اول مه فضا چگونه است و تا چه حد در ميان کارگران براي برگزاري اين روز جنب و جوش هست؟فکر ميکنيد چگونه ميتوان يک اول مه بزرگ و توده اي برگزار کرد ؟
آرام دانشي: در رابطه با روز جهاني کارگر مي توان با اطمينان گفت که کارگران رويکرد خوبي نسبت به آن پيدا کرده اند. البته اين به آن معنا نيست که تا حالا رغبتي به برگزاري مراسم آن نداشته اند ، هيچ سالي نبوده حداقل از زماني که من بياد دارم که با نزديک شدن روز کارگر تب وتاب براي برگزاري اول مه در ميان کارگران و دوستداران آن بالا نگرفته باشد. اما بخاطر جو پليسي و سرکوب و خفقان شديد بيشتر به شکل محافل دوستان و آشنايان بوده آن هم در خفا واين اواخر که فعالين آن تا حدي احساس امنيت و قدرتمندتر شدن مي کردند گاهي به شکل جشنهاي يادبود در سالنها و مراکز اجتماع روشنفکران مراسم را برگزار مي کردند. به ندرت اتفاق افتاده که گردهمائي در فضاي باز و خيابان و در قلب اعتراض برگزار شده باشد. مراسم اول مه 83 سقز ، 84 سنندج ، سال 85 بخشي از تهران ، سقز و کرمانشاه شايد تمام آن موارد بوده . اگر به ترکيب و چگونگي برگزاري مراسمات روز جهاني کارگر نگاه کني غير از سال 58 و چند مورد اخر هيچکدام آن جو مناسب و قابل انتظار از چنين مراسمي که بايد بسيار تند و اعتراضي و داراي قطعنامه هاي با خواسته هاي مشخص باشد نداشته اند . اما حالا جو کاملا اعتراضي و خواسته ها مشخص و تفسير ناپذيرند. به خاطر همين جمعهاي بسياري از کارگران با اميد به آن مي نگرند و با علاقه واقعي مي خواهند شرکت کنند . به بيان ديگر روز کارگر دارد جايگاه و اهميت خود را به عنوان روزي که کارگران مي توانند به يمن آن به خيابان بيايند و اعتراض خود را اعلام کنند در ميان کارگران ايران پيدا مي کند . با اين توضيحات من فکر مي کنم مراسم امسال خيلي بهتر و وسيعتر حتي نسبت به چند سال اخير برگزار شود . اما اين مسلما خود بخود پيش نمي آيد يا ممکن است اتفاق بيافتد ولي آن برندگي و راديکالي درخور را نداشته باشد، که اين مسؤليت کاملا متوجه فعالين چپ است كه تلاش کنند هر چه بيشتر سيماي تعرضي به آن دهند و با خواستهاي سراسري با به خيابان آوردن کارگران مراسمات در شهرهاي مختلف را هم جهت و به هم متصل کنند
كارگر كمونيست: موانع مهم بر سر برپايي يک اول مه بزرگ و با شکوه کدامند و براي خنثي کردن آنها چه تدارکاتي بايد ديد؟
آرام دانشي: موانع خيلي فراوان است ، از سرکوب آشکار کارگران و بازداشت و تعقيب فعالين گرفته تا اخراج به جرم شرکت در مراسم روز کارگر هم مي توانند مانع از برگزاري مراسم و يا يک مراسم وسيع با شرکت کارگران هر چه بيشتر شوند. بخصوص هر ساله با نزديک شدن اول مه رژيم به تقلا مي افتد و تمام توانش را به کار مي گيرد تا مانع ايجاد کند. امسال به عنوان نمونه محمود صالي را به زندان برده يا هفته گذشته کارگري از کرمانشاه به نام کرم مرادي را به بهانه واهي بازداشت و مورد اذيت و آزار قرار داده . اين اقدامات علاوه بر خصلت سرکوبگرانه هميشگي رژيم در حق کارگران در چنين شرايطي دقيقا به خاطر ترساندن کارگران و ايجاد رعب و وحشت است که از حضور گسترده کارگران در مراسم جلوگيري کند . رژيم تا حالا با اين گونه يورشها توانسته دامنه حضور وسيع طبقه کارگر را در روز کارگر محدود کند ولي هيچ وقت نتوانسته کاملا مانع از برگزاري مراسم شود . در چند سال گذشته رژيم حتي در ايجاد مانع و رعب و وحشت موفقيت زيادي نداشته و در واقع سيري نزولي پيدا کرده . نمونه ها زيادند از روز جهني کارگر سال 83 به اين طرف هر يورش رژيم به صف کارگران و به ويژه دست درازيش بر سر رهبران و فعالين آن مورد اعتراض جدي طبقه کارگر قرار گرفته و همين باعث شده تأثير اين تعرضات رژيم را بر برگزاري مراسم روز کارگر کم کند. به نظرم تا حالا کارگران با دخالتهايشان بر سر سرنوشت همکاران و بويژه رهبران خود راه مقابله با موانعي که رژيم مي تواند ايجاد کند را يافته و عملي کرده اند. اما نبايد به اين رضايت داد بلکه براي هرچه قدرتمنتر کردن نيروي خود و امکان حضور گسترده تر در مراسم روز کارگر بايد با جديت بيشتر به سرکوب اعتراض همکارانشان و بازداشت و دست درازي کردن بر سر رهبران خود به ميدان بيايند و هر چه بيشتر سرکوبگران را از ميدان بدر کنند
كارگر كمونيست: شما اگر بخواهيد يک قطعنامه براي اول مه تدارک ببينيد بر چه نکاتي تاکيد ميکنيد؟
آرام دانشي: براي تدوين يک قطعنامه راديکال که بتواند مطالبت فوري طبقه کارگر را بيان کند بايد شرايط کارو زندگي و اوضاع اجتماعي جامعه را که مي توانند بر زندگي کارگر تأثير بگذارد را در نظر گرفت . مطالبات فوري کارگران چندين سال است که در قطعنامه هاي روز جهاني کارگر به عنوان بندهائي از آن اورده مي شوند . هر چند که تقريبا جمهوري اسلامي به هيچ کدام از آنها پاسخ مثبت نداده اما همچنان بايد بر دست يابي به آنها اصرار داشت و تا زمانيکه برآورده نشده اند به عنوان بندهاي قطعنامه جاي گيرند . مثل لغو قراردادهاي موقت، افزايش دستمزد، به رسميت شناختن روز جهاني کارگر به عنوان روز تعطيل براي کل جامعه، بيمه بيکاري و غيره .... اما امسال شرايط جديدي بر طبقه کارگر و کل جامعه تحميل شده. زنداني کردن محمود صالحي . خواست آزادي فوري و بي قيد و شرط او آزادي زندانيان سياسي بايد يکي از بندهاي هر قطعنامه باشد. اعمال تحريم اقتصادي و احتمال بروز يک جنگ ارتجاعي و ضد انساني. يکي ديگر از بندهاي هر قطعنامه بايد خواست پايان فوري تحريم اقتصادي و احتمال جنگ در منطقه باشد که بايد به صراحت به هر دو طرف ذينفع دربروز جنگ هم غرب و هم جمهوري اسلامي اخطار کرد که دست از دامن زدن به بروز جنگ بردارند از غرب بخواهد خيال حمله نظامي را از سر در کند و از جمهوري اسلامي هم بخواهد مردم را قرباني دست يابي به بمب اتمي نکند
كارگر كمونيست:در آستانه اول مه فضا چگونه است و تا چه حد در ميان کارگران براي برگزاري اين روز جنب و جوش هست؟
ياشار سهندي: با توجه به تحولات سال گذشته بخصوص 16 آذر كه پرچم جنبش كارگري توسط دانشجويان بالا رفت و سوسياليسم را به عنوان آلترناتيو بربريت در مقابل جامعه گرفتند اول مه امسال (86) از اهميت ويژه اي برخوردار است. از سوي ديگر آلترناتيو بورژوازي در مقابل اين جامعه جنگ و بربريت است كه از هر دو سوي جبهه هاي تروريستي جامعه ايران و به طبع آن جامعه جهاني به جنگي ديگر تهديد ميشود كه نتيجه اش جز فروپاشيدن جامعه چيزي ديگري نيست و اين بشارتي كه بورژوازي به جامعه دارد ميدهد. و بايد اشاره كنم به دستگيري محمود صالحي، رژيم خواسته است پيشگيري كند از اتفاقاتي كه ممكن است در اين روز بيفتد و خود كارگران پرچم جنبش خودشان را بالا بگيرند. اين ديگر مسلم است جامعه ايران هر روز بيشتر قطبي ميشود و دو طبقه اصلي جامعه رودروي هم دارند قرار ميگيرند ودولت سرمايه پيش دستي كرده و شمشير را كشيده است.همانطور كه در8 مارس چند روز پيشتر از آن عده اي از فعالين جنبش زنان را دستگير كرد تا اين روز را كنترل كند. همانطور كه نتوانست از اجتماعات 8 مارس جلوگيري كند الان هم نخواهد توانست مگر اينكه حكومت نظامي راه بيندازد و دارد مقدمات آنرا ميچيند كه با سازماني دهي كردن حمله به زنان به بهانه بدحجابي و دستگيري و تهديد معلمان و ربودن دانشجويان در بابل ودستگيري محمود صالحي دارد خودش را آماده اول مه ميكند. فعالين كارگري به درستي جواب اقدام بزدلانه رژيم را دادند و اعلام كردند امسال باشكوه تر مراسم را برگزار خواهند كرد و به خيابان خواهند آمد
كارگر كمونيست:فکر ميکنيد چگونه ميتوان يک اول مه بزرگ و توده اي برگزار کرد ؟
ياشار سهندي: تبليغات. بايد تمام در ديوار كارخانه ها و محلات كارگري و كل شهرها از شعاهاي مربوط به اين روز پر شود. جامعه بايد متوجه اين روز شود و حس كند در اين روز اتفاقي خواهد افتاد و آماده آن باشد. و ديگر اينكه كه بي ربط به اولي نيست اين روز را مختص كارگران كارخانجات ندانيم . معلمان و پرستاران و همه مردم زحمتكش اين روز متعلق به آنها نيز هست. زنان بايد اين روز را متعلق بخود بدانند، اين روز يك روز مردانه شده كه بيشتر مردان كارگر شركت دارند و با " خانواده" در آن شركت ميكنند گويا روزي است متعلق به مرد خانواده. اين روز همه انسانهاي شريفي است كه به اين روابط به شدت ضد انساني اعتراض دارند. نبايد جواز حضور در اين روز صرفا حضور آدمهاي در كارخانه باشد و ترجيحا صنعتي باشند كه اين البته در سالهاي اخير كمرنگ تر شده است. اما هنوز هم اگر پوستري تهيه ميشود شايد ديگر چكش را در دست نبيني اما كارگر كارگاههاي صنعتي بخش اصلي آنرا تشكيل ميدهد. اين روزي كه قرار است اتحاد جهاني كارگران باشد به نوعي ناخواسته با اين شيوه نگاه به آن عملا بخشهاي از جامعه را تفكيك ميكنند. بايد اين نگاهها را به طبقه دور انداخت تا بتوان قدرت بسيج توده اي داشت
كارگر كمونيست:موانع مهم بر سر برپايي يک اول مه بزرگ و با شکوه کدامند و براي خنثي کردن آنها چه تدارکاتي بايد ديد؟
ياشار سهندي: در جواب به سوال قبلي به نكاتي اشاره كردم. اقدام مهمي كه در چند سال گذشته عملا اتفاق افتاده،اما اين جريان كامل نشده است، اين است كه اين روز از يك روز "جشن طبقاتي" به يك روز اعتراض كارگري به معناي واقعي آن دارد تبديل ميشود. خواندن سرود انترناسيونال در مراسمات سالهاي اخير اقدام ساده اي نيست اگر بپذيريم كه اين سرود، سرود بين المللي كارگران است. و اين از نكات برجسته اين تحول است و بايد عميق تر شود. از همين جا ميخواهم به اين برسم كه اين روز در ايران از سال اولي كه در ايران برگزار شد، از دوره رضاشاه تا دو سه سال پيش ( بجز سال 58) بيشتر واقعا جشن بوده يعني اين جنبه آن بيشتر برجسته بوده. خب ميشود راجب به دلايل ان بحث كرد كه جاي زيادي براي بحث دارد. به سال 58 اشاره كردم بد نيست مكثي كنيم. در همين سال كه آن روز اعتراضي به پا شد خميني را وادار كرد كه خود خدا را كارگر كند! و هشدار دهد كه "اگر انفجاري در ميان كارگران واقع شود هيچ كس جلودار آن نخواهد بود."( نقل از حافظه) آن سال كارگران به ميدان امدند تا اعتراض شان را به كل سيستم نشان دهند و موفق بودند؛ و اكثريت عظيمي به خيابان آمدند. كارگران خودشان و نيروي خودشان را باور داشتند چون عملا و به واقع نيروي طبقه كارگر بود كه كمر رژيم گذشته را شكست و اين را كارگران واقف بودند. مانع بسيار مهم همين عدم خود باوري توده كارگران است. و رژيم تمام تلاشش اين است كه توده كارگر به قدرت واقعي خود پي نبرد. هر گونه تشكلي را مانع شكل گيري آن ميشوند. فعالين كارگري را تهديد كرده و بازداشت ميكنند و به زندان مياندازند.به هزارترفند كارگران را تكه و پاره ميكند؛ كارگر پيماني، قراردادي روزمزد. معلم كه خودش را كارگر نميداند، كارگر خودش را از پرستار جدا ميداند. نيمي از جمعيت كارگران، زنان، چه به عنوان همسر چه به عنوان اينكه شاغل است اين مسايل را كمتر مسايل خودش ميداند يا اصلا نميداند يا اجازه شركت در آن را به او نمي دهند. يك مدياي وسيع و قدرتمند كه به قول معروف مهندسي افكار ميكنند تا اين فاجعه را طبيعي جلوه دهند.اين خود باوري البته مسلم است كه در آسمان شكل نميگيرد ما فعالين كارگري وظيفه بسيار سنگيني داريم . بايد در جبهه وسيعي به جنگ اين مشكلات برويم. بنيان اين روز در ايران بد نهاده شده است البته قرار نيست تا ثريا كج برود. بايد از دوباره بنيان نهاد بر پايه درست آن. بايد جا انداخت وقتي در اول مه شعار ميدهيم "كارگران جهان متحد شويد" به معناي عملي يعني چه. اينكه ما در جاي جمع شويم و "جشني" يگيريم كار ما تمام نميشود، البته بايد اذعان كرد همين مراسمات اين روز را زنده نگه داشته است و من قبلا هم گفتم باري به هر جهت نبوده است اما براي روزگار امروز ما كم است، وقتي اذعان داريم جامعه قطبي شده يك كارگر بايد در خيابان باشد تا حرفي براي گفتن داشته باشد. من منظورم از خودباوري اين نيست " كه آگاهي را به ميان كارگران ببريم"، در طي پروسه مبارزاتي اين خود باوري شكل ميگيرد اما به طور خود بخودي اتفاق نمي افتد؛ در سال گذشته هزاران اعتصاب از اول سال تا آخر آن در جريان بوده بعضا شعبات مختلف يك كارخانه يا كارگران شركتهاي كه همه در يك منطقه كار ميكنند اما مستقل از هم عمل ميكنند. و تمام همت دولت اين است كه اينها به هم نپيوندد. و همت بزرگ ما بايد اين باشد كه اين مبارزات را بهم پيوند زنيم. اگر در طول سال بتوانيم اين مبارزات را متحد كنيم عملا توانستيم اين باور در ميان كارگران جا بيندازيم كه كارگر يك طبقه "مظلوم" نيست كه هر كي از راه رسيد ميتواند بزند تو سرش، در فينال اين مبارزات، در اول ماه مه مسلما حضور قدرتمند كارگران را در صحنه شاهد خواهيم بود
كارگر كمونيست:شما اگر بخواهيد يک قطعنامه براي اول مه تدارک ببينيد بر چه نکاتي تاکيد ميکنيد؟
ياشار سهندي: در اول مه امسال بيش از هر خواسته بايد درخواست آزادي محمود صالحي را در صدر درخواستها قرار داد. اين به معني پس زدن اقدامات وحشيانه رژيم است. اين به معني اين است رژيم نبايد هيچ گونه تعرضي به كارگران و فعالين آنها داشته باشد و نيز به يك معني نيز درخواست زندانيان سياسي است. "معيشت و منزلت حق مسلم ماست". اين شعار معلمان بايد از سوي كارگران تاكيد شود. چون خواسته ما كارگران نيز هست و كل جامعه نيز چنين درخواستي دارند و ازسوي علاوه بر اينكه از مبارزات معلمان پشتيباني ميشود اتحاد معلمان و كارگران را بيان ميكند. استخدام رسمي كليه كاركنان جامعه بر اساس يك پايه حقوق كه شايسته انسان در زنده گي امروز باشد؛ تا كي ما كارگران بايد هشتمان گرو نه مان باشد. خواسته 600 هزار تومان در امسال ميتواند و بايد نقطه شروع باشد. بر پرداخت به موقع حقوق بايد تاكيد شود، با اين عنوان كه اقدام هر كارفرمايي كه حقوق شاغلين را ضبط كرد و نپرداخت يا دير پرداخت به عنوان عمل جنايتكارانه شناخته شود. چون نپرداختن حقوق بدترين نوع خشونت كه ميشود عليه يك انسان كاركن بكار برد. در مقابل تهديد جامعه به جنگ و نيستي بايد به درستي خواسته وشعار "نه بمب و نه جنگ اشتغل اشتغال" مطرح شود. حمايت از جنبش دانشجويي، جنبشي كه حمايت خودش را از كارگران اعلام كرده است و تشكل حق مسلم كارگر است، تاكيد بر حمايت از مبارزات كارگران واحد، حمايت از كارگران افغاني و اعتراض به برگرداندن اجباري به افغاستان، محكوم كردنilo به خاطر برسميت شناختن تشكلات ضد كارگري جمهوري اسلامي و ... به عنوان پاسخ نهايي طبقه كارگر به جامعه و نظام استثمارگر سرمايه داري كه كل بشريت در معرض نابودي و حتي حيات به روي كره زمين در معرض تهديد قرار داده است بايد آلترناتيو طبقه كارگر يعني سوسياليسم را قرار داد
***
يكي از كارگران شركت واحد پاسخ ميدهد
ما سه سوال را با تعدادي از كارگران شركت واحد در ميان گذاشته بوديم كه پاسخ سه نفر از كارگران را قبلا دريافت كرديم و در شماره قبلي كارگر كمونيست منتشر كرديم و در اين شماره نيز يكي ديگر از كارگران و فعالين كارگري شركت واحد به سوالات ما در مورد ارزيابي از اعتصاب و مبارزه شناخته شده و مهم كارگران شركت واحد پاسخ ميگويد. بنا به دلايل امنيتي از علني كردن نام اين دوست كارگرمان در شركت واحد معذوريم
كارگر كمونيست: بيش از يك سال از مبارزات كارگران شركت واحد مي گذرد اگر نگاهي به اين يكسال بكنيد نقاط قوت و پيشروي هاي شما چه بوده است ؟
پاسخ: بله، از اولين اعتصاب ما حدود 15 ماه ميگذرد، اما مبارزات ما محدود به اين دوره نيست و بايد براي بررسي پيشروي هاي ما، به دوره قبل از اعتصاب اول نيز توجه بشود. ما خيلي وقت پيش از اعتصاب اول، تلاش خود را براي احياي سنديکا شروع کرده بوديم و اعتصاب و کل دستاوردهاي پس از آن، مديون تلاشهايي بوده که در دوره قبل از اعتصاب صورت گرفته بود. اگر ما در همان روزهاي اول شروع فعاليت خود براي احياي سنديکا تسليم فشارها ميشديم کار به اعتصاب و مسائل بعد از آن نميکشيد ميخوام بگم که مسئله سرکوب و متقابلا ايستادگي ما آن نقطه قوت بسيار ارزشمندي بوده که ما از همان روزهاي اول شروع کارمان در قبل از اعتصاب از آن برخوردار بوديم. و اگر اين ايستادگي از همان شروع کار نبود امروزه چيزي به نام تشكل و سنديکا و دستاوردهاي آن که بويژه از زمان اعتصاب اول براي جنبش کارگري از اهميت بالايي برخوردار است وجود نداشت. به اين ترتيب من معتقد هستم که ايستادگي قاطعانه كارگران و مقاومت اعضاي سنديکا بويژه هيئت مديره آن بزرگترين نقطه قوت مبارزات ما بوده است، قبل از اعتصاب تعدادي از ما را اخراج و تعداد ديگري را به مناطق ديگر تبعيد کردند و در نهايت به محل سنديکا حمله کرده، آنجا را به آتش کشيدند و زبان منصور را بريدند اما ما کوتاه نيامديم. ما ايستادگي کرديم و کار به اعتصاب کشيد. پس از اعتصاب نيز فکر ميکنم الان ديگر همه دنيا ميدانند که چه بلاهايي سر ما آوردند از حمله به خانواده ها تا بازداشت فرزندان خردسال ما، نپرداختن دستمزد قانوني ما براي گرسنگي دادن به خانواده هايمان و تهديد و ارعاب وبازداشتهاي فله اي و...، مجموعه فشارهاي طاقت فرسايي بودند که ما آنها را متحمل شديم اما کوتاه نيامديم. بنابر اين من ميتوانيم بگويم بزرگترين نقطه قوت ما همانا ايستادگي محکم و پايداري ما براي رسيدن به حقوقمان بوده است که بدون آن هيچگونه پيشروي که به آنها خواهم پرداخت حاصل نميشد. اين ميتواند درس بسيار بزرگي براي همه کارگران ايران بويژه براي کارگران مراکز بزرگ صنعتي مانند ايران خودرو باشد، توي جامعه ما بخودي خود حقي را به کسي، بويژه به کارگران نميدهند و کارگران بايد با مقاومت و پايداري خود، به حقشان برسند.تجربه ما نشان داد که ميشود با ايستادگي و مقاومت در برابر سرکوب به چيزهايي دست يافت و اين امري شدني است. ما اين شدني بودن را ثابت کرديم و اين به نظر من مهمترين نقطه قوت ما بوده است.و اما در رابطه با پيشرويها: ببينيد ممکن است امروزه عده اي بگويند که کارگران شرکت واحد سرکوب شدند، نتوانستند به خواسته هاي خودشان مانند قرار داد دسته جمعي و ... برسند و حرفهايي از اين قبيل. اما من معتقدم اين يک ارزيابي ساده انگارانه است. به نظر من عليرغم فشارهاي طاقت فرسايي که بويژه حدود 50 نفر از ما متحمل شديم با اينحال ما پيشرويهاي بسيار ارزشمندي داشته ايم. من اين پيشرويها را بدو دسته تقسيم ميکنم، يک دسته مستقيما در ارتباط با خود کارگران شرکت واحد است و دسته ديگر اثري است که سنديکا در جامعه و بويژه حول مسئله تشکل يابي کارگران گذاشت. در رابطه با پيشرويهاي ما در خود شرکت واحد بايد بگويم که بعد از اعتصاب و عليرغم فشاري که به تعدادي از ما وارد شد مسئولين شرکت واحد مجبور شدند سه هزار تومان به دستمزد روزانه کارگران اضافه کنند. امسال به همه کارگران لباس دادند و امروزه کارگران شرکت واحد قادرند از حقوق خود دفاع بکنند. اينها در مملکتي که دستمزد کارگران را با تعويق هاي چندين ماهه ميدهند پيشرويهاي بزرگي هستند. با حضور سنديکا و مقاومت ما بود که امروزه واقعا جرات نميکنند با کارگران شرکت واحد مانند ديگر کارگران رفتار کنند و مثلا دستمزدهاي آنان را با تعويق بدهند. از طرف ديگر اين چيزي که امروز شما مي بينيد و ظاهرا اينگونه است که رهبران سنديکا نميتوانند بدنه را به حرکت در اورند فقط ظاهر قضيه است. سنديکا ديگر در ميان کارگرن شرکت واحد جا افتاده. رهبران سنديکا در ميان کارگران شرکت واحد محبوب ترين انسانها هستند. اگر امروز در شرکت واحد انتخاباتي براي نمايندگي کارگران برگزار شود 99 در صد کارگران به ما راي خواهند داد در حالي که در شروع کار ما اينگونه نبود و ما بايد تازه به همکارانمان تبليغ ميکرديم که سنديکا خوب است و بياييد به سنديکا. اما امروز وضعيت به گونه ديگري است و سنديکا و رهبران آن در جاي ديگري قرار دارند. الان همه کارگران با ما هستند و به اهميت سنديکا پي برده اند. مقاومت و پايداري ما باعث شد که امروزه کارگران وسيعا به اهميت متشكل شدن و پيوستن به سنديکا پي ببرند. امروزه سنديکا و رهبران آن در دل کارگران جا دارند. اگر نقطه شروع ما دو سال پيش قانع کردن کارگران براي آمدن به سنديکا بود امروز ما در نقطه ديگري قرار داريم و ديگر سنديکا جا افتاده است. اين به نظر من مهمترين پيشروي ما به لحاظ دستاوردهاي ما در شرکت واحد بوده است. و اما همانطوري که قبلا اشاره کردم پيشرويهاي ما به اينها محدود نميشود. سنديکاي شرکت واحد با حرکت خود به نظر من به کل جامعه براي حق طلبي جسارت داد و مجموعه اوضاع و احوال ايران را زير تاثير خود گرفت خيلي از حرکتهاي اجتماعي در يکسال گذشته از سنديکاي کارگران شرکت واحد تاثير گرفت، فضاي اختناق بيش از هر زمان ديگري با اعتصاب و ظهور سنديکا به نظر من شکست، ما موفق شديم با پايداري و مقاومت خود به عضويت فدراسيون بين المللي کارگران حمل و نقل در بياييم. چنين دستاوردي در تاريخ جنبش کارگري ايران، آنهم در تحت يک حکومت ديکتاتوري بي نظير است، الان سنديکاي شرکت واحد داراي رهبراني است که نه تنها در سطح داخلي بلکه در سطح بين المللي جزو محبوبترين رهبران هستند. سنديکاي ما با مبارزه خود، هم در بعد داخلي و هم در سطح جهاني به همبستگي کارگري بيش از پيش دامن زد. ما کمکهاي خوبي از کارگران کارخانه ها دريافت کرديم و اين امر نفس همبستگي کارگري را در ميان کارگران تقويت کرد. در سطح جهاني هم با اعلام 15 فوريه به عنوان روز حمايت از کارگران ايران جنبش جهاني کارگري به حرکت در آمد. به نظر من بدون مبارزه ما و وجود سنديکاي کارگران شرکت واحد، شايد اين اتفاقات اصلا نمي افتاد. و يا حداقل به اين زودي ها نمي افتاد. از طرف ديگر سنديکاي کارگران شرکت واحد به نظر من با مبارزه خود طبقه کارگر را علي العموم به جلوي صحنه تحولات اجتماعي در ايران برد. امروزه جنبش کارگري در ايران مطرح ترين جنبش است به نظر من مبارزه ما در شرکت واحد، در ايجاد اين وضعيت نقش بسيار مهمي ايفا کرد، هر چند که انسانهاي زيادي در ايجاد وضعيت امروز و مطرح شدن جنبش کارگري در راس ساير جنبشهاي آزاديخواه زحمت کشيده اند اما به نظر من يکي از بر جسته ترين نقش ها را در اينمورد کارگران شرکت واحد ايفا کردند
كارگر كمونيست: نقاط ضعف چه بوده است ؟
پاسخ: طبيعي است که ما در کوران مبارزه بسيار سنگيني که تا کنون پيش برده ايم نقاط ضعفي هم داشته ايم، به نقطه ضعف ها به نظر من از دو زاويه ميتوان پرداخت، يک زاويه اين است که ما منزه طلبي بکنيم و مدام نقطه ضعف هاي خود را مطرح و بر جسته کنيم که به نظر من چنين نگرشي به جز خانه نشين شدن، به کارگران آموزش ديگري نميدهد، اين نگرش مدام نقطه ضعف ها را در قياس با ذهنيت خود و نه در عمل و ظرافتهاي مبارزه مي بيند. اگر از اينجا حرکت نکنيم و به جاي آن نقطه ضعفهايمان را در ارتباط با بهتر شدن کارهايمان بررسي کنيم بايد بگويم که ما بدليل اينکه تشکل يابي و مبارزه براي رسيدن به خواسته هايمان در شرکت واحد تجربه اولمان بود و همه ما قبل از شروع مبارزه خود در شرکت واحد، مبارزه ديگري را تجربه نکرده بوديم، بدرجه اي متوجه شگردهاي حکومت نشديم. و اين امر باعث شد تا دشمنان طبقه کارگر يک مبارزه فرسايشي و سختي را به ما تحميل کنند. به عنوان مثال، ما در حالي که حدود 4 هزار کارگر در منطقه 6 تجمع کرده بودند به حرفها و وعده هاي قالبيباف اعتماد کرديم( البته نه تمام و کمال، ولي پايش رفتيم). در حالي که به نظر من ميشد همانجا به جاي اعتماد به حرفهاي قاليباف، آن تجمع را به مجمع عمومي براي تصميم گيري تبديل کرد. که در اين صورت به نظر من آنوقت ميشد تصميمات بهتري براي پايان و يا ادامه اعتصاب اول گرفت. و يا مثلا در اعتصاب دوم حکومت قادر شد بدون اينکه ما قادر شويم اعتصاب را شروع کنيم آنرا با سرکوب و طرحي سازمانيافته به شکست بکشاند. ما از اين قبيل ضعفها در طول مبارزه خود داشته ايم که به نظر من اگر بار ديگر در آن نقطه ها قرار بگيريم( که خواهيم گرفت) يقينا با تجاربي که داريم با درايت بيشتري عمل خواهيم کرد. به هر حال سنديکاي کارگران شرکت واحد يک تشکل کارگري است که کارگران با ديدگاهها و انتظارات گاها متفاوتي در آن حضور دارند و طبيعي است که حاصل آن، وجود نقطه ضعف هايي نيز باشد
كارگر كمونيست: فكر ميكنيد ادامه اين اعتراضات بايد چه باشد؟
پاسخ: ببينيد اعتراضات ما ادامه دارد و ما بطور مداوم با ادرات کار براي بازگشت به کارمان درگير هستيم. اين مبارزه در همين سطح مدتهاست که ادامه دارد و من فکر ميکنم ما در حال حاضر نبايد همه تلاشهايمان "از کانال شکايات در ادارات کار"، معطوف به بازگشت بکار باشد. در واقع اين ترفندي است که حکومت بکار برده و با معلق نگه داشتن و سر دواندن ما در پيچ و خم ادارات کار، همه ي توجه ما را معطوف به بازگشت بکار کرده. و بدرجه اي موفق شده خواستهاي اصلي تر ما را که قرار دادهاي دسته جمعي و مسائلي از اين قبيل است تحت الشعاع قرار دهد و آنها را به عقب براند. بهر حال ببينيد ما سرکوب شديم، تعليق شديم و بالاجبار کل انرژي ما ظرف يکسال گذشته معطوف به اينها شد. ما در حال کمر راست کردن از وضعيتي هستيم که حکومت ظرف يکسال گذشته به ما تحميل کرد. به نظر من از اينجا به بعد ما بايد تلاش گسترده اي را براي ارتباط با بدنه بکار گيريم و بار ديگر خواستهاي اصلي تر خود را با اتکا به بدنه در دستور فعاليتهاي خود قرار دهيم. اين آن چيزي است که بايد در ادامه اعتراضات خود به آن توجه ويژه اي نشان دهيم. البته در اين ميان بازگشت بکار كارگران اخراجي نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است.، در واقع بازگشت بکار همه كارگران تحميل آشکار برسميت شناختن سنديکا به حکومت است که در صورت محقق شدن يک پيشروي تاريخي براي طبقه کارگر ايران خواهد بود، اما بايد بگويم که بازگشت بکار فقط از طريق شکايت در ادارات کار و بدون در دستور قرار دادن خواستهاي کارگران واحد از قبيل افزايش دستمزدها، قراردادهاي دسته جمعي و... که مستلزم ارتباط با بدنه و به ميدان کشاندن آن است اگر چه امري غير ممکن، اما کاري بسيار سخت خواهد بود

1 comment:

Anonymous said...

سلام دوست عزیز ممنون که‌ سرزدی
موفق باشی