Friday, April 27, 2007

مصاحبه تصویری با ناصر زرافشان در مورد دستگیری محمود صالحی/ کارگران، دانشجویان، مردم شریف

کارگران، دانشجویان، مردم شریف

با شروع اعتراضات معلمان از بهمن ماه سال ٨٥، حکومت از هیچ اقدامی برای به شکست کشاندن اعتراضات بحق ما فروگذار نکرده است. تعدادی از همکاران ما که پس از اعتصاب روزهای ٢٦ و٢٧ فروردین دستگیر شده بودند،همچنان در زندان هستند، بسیاری دیگررا در سراسر کشور احضار وتهدید کرده اند که دست از اعتصاب و اعتراض بردارند، به گفته همکارانمان در همدان حقوق برخی معلمانی که در اعتصاب شرکت کرده بودند را قطع کرده اند وامروز خبردارشدیم تهدید انفصال از خدمت را در مورد یکی از همکارانمان اجرا کرده اند و شایع است بسیجیان به اسم معلمان ودر حمایت از دولت برای ارعاب ما روز شنبه تظاهرات خواهند کرد
پاسخ مابه اقدامات سرکوبگرانه دولت، ادامه گسترده تر مبارزه برای آزادی همکارانمان وتحقق مطالباتمان خواهد بود
دامنه این اقدامات به معلمان محدود نمانده. در هفته های گذشته فشار به کارگران، دانشجویان و زنان هم افزایش یافته است. محمود صالحی فعال سرشناس کارگری را دو هفته پیش در سقز دستگیر کرده اند. تعدادی ازدانشجویان دانشگاه بابلسرنیز درهمین ایام دستگیر شده اند که به دلیل اوج گرفتن و سراسری شدن اعتراضات دانشجویان ، دولت عقب نشست و مجبور شد تعدادی از آنها را آزادکند. از هفته گذشته بگیروببند زنان را نیز برای حجاب شروع کرده اند
هدف حکومت ازاین سرکوب های گسترده، مرعوب کردن ما ومقابله با یکپارچه شدن مبارزاتمان در آستانه ٩ تا ١٢ اردیبهشت است. باید این روزها را به روزهای اتحاد وهمبستگی صفوف اعتراضاتمان تبدیل کنیم

دوستان

ما نیز رفاه وخوشبختی را حق مسلم همه احاد جامعه میدانیم. مبارزه ما بخشی از مبارزه کل جامعه برای رفع تبعیض وبی عدالتی است وپیروزی ما در این مبارزه پیروزی مهمی برای کل جامعه خواهد بود
کانون صنفی معلمان فراخوان اعتصاب سراسری در روزهای ٩و١٢ اردیبهشت را داده است. ١١ اردیبهشت هم روز جهانی کارگر است وتشکلهای کارگری اعلام کرده اند این روز را هرچه باشکوهتر برگزار خواهند کرد
ما روز یکشنبه ٩اردیبهشت در سراسر کشوراعتصاب خواهیم کرد. از همین امروز به هر شکل که میتوانید باما اعلام همبستگی کنید. با دادن پیام و شرکت در تجمعات معلمان، از اعتراض واعتصاب ما حمایت کنید. روز٩اردیبهشت شما هم کار ودرس را تعطیل کنید وهمراه فرزندانتان به مدارس بیایید و ازمعلمین و خواسته هایشان پشتیبانی کنید. حمایت شما عامل مهمی در پیروزی مبارزه ما است
در این روز باید زمینه برگزاری هرچه وسیعترو مشترک ١١ و١٢ اردیبهشت را فراهم کنیم
در این روز همصدا باهم
- خواهان آزادی فوری معلمان، کارگران ودانشجویان دستگیر شده و همه زندانیان سیاسی خواهیم شد
- خواهان اجرای کامل نظام هماهنگ پرداخت ولغو قراردادهای موقت خواهیم شد
- خواهان جمع شدن بساط حراست ونیروهای سرکوبگر از مدرسه وکارخانه و دانشگاه خواهیم شد

صدای اعتراض معلم
٦/٢/١٣٨٦

Monday, April 23, 2007

مصاحبه تصویری با ناصر زرافشان در مورد دستگیری محمود صالحی/ پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست

................................................................
پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست
آرام دانشي و ياشار سهندي از فعالين كارگري در ايران به سوالات کارگر کمونيست در مورد اول مه و يکي از کارگران شرکت واحد به سوالات ما در مورد مبارزات کارگران شرکت واحد و دست آوردهاي آن پاسخ ميدهند
كارگر كمونيست: در آستانه اول مه فضا چگونه است و تا چه حد در ميان کارگران براي برگزاري اين روز جنب و جوش هست؟فکر ميکنيد چگونه ميتوان يک اول مه بزرگ و توده اي برگزار کرد ؟
آرام دانشي: در رابطه با روز جهاني کارگر مي توان با اطمينان گفت که کارگران رويکرد خوبي نسبت به آن پيدا کرده اند. البته اين به آن معنا نيست که تا حالا رغبتي به برگزاري مراسم آن نداشته اند ، هيچ سالي نبوده حداقل از زماني که من بياد دارم که با نزديک شدن روز کارگر تب وتاب براي برگزاري اول مه در ميان کارگران و دوستداران آن بالا نگرفته باشد. اما بخاطر جو پليسي و سرکوب و خفقان شديد بيشتر به شکل محافل دوستان و آشنايان بوده آن هم در خفا واين اواخر که فعالين آن تا حدي احساس امنيت و قدرتمندتر شدن مي کردند گاهي به شکل جشنهاي يادبود در سالنها و مراکز اجتماع روشنفکران مراسم را برگزار مي کردند. به ندرت اتفاق افتاده که گردهمائي در فضاي باز و خيابان و در قلب اعتراض برگزار شده باشد. مراسم اول مه 83 سقز ، 84 سنندج ، سال 85 بخشي از تهران ، سقز و کرمانشاه شايد تمام آن موارد بوده . اگر به ترکيب و چگونگي برگزاري مراسمات روز جهاني کارگر نگاه کني غير از سال 58 و چند مورد اخر هيچکدام آن جو مناسب و قابل انتظار از چنين مراسمي که بايد بسيار تند و اعتراضي و داراي قطعنامه هاي با خواسته هاي مشخص باشد نداشته اند . اما حالا جو کاملا اعتراضي و خواسته ها مشخص و تفسير ناپذيرند. به خاطر همين جمعهاي بسياري از کارگران با اميد به آن مي نگرند و با علاقه واقعي مي خواهند شرکت کنند . به بيان ديگر روز کارگر دارد جايگاه و اهميت خود را به عنوان روزي که کارگران مي توانند به يمن آن به خيابان بيايند و اعتراض خود را اعلام کنند در ميان کارگران ايران پيدا مي کند . با اين توضيحات من فکر مي کنم مراسم امسال خيلي بهتر و وسيعتر حتي نسبت به چند سال اخير برگزار شود . اما اين مسلما خود بخود پيش نمي آيد يا ممکن است اتفاق بيافتد ولي آن برندگي و راديکالي درخور را نداشته باشد، که اين مسؤليت کاملا متوجه فعالين چپ است كه تلاش کنند هر چه بيشتر سيماي تعرضي به آن دهند و با خواستهاي سراسري با به خيابان آوردن کارگران مراسمات در شهرهاي مختلف را هم جهت و به هم متصل کنند
كارگر كمونيست: موانع مهم بر سر برپايي يک اول مه بزرگ و با شکوه کدامند و براي خنثي کردن آنها چه تدارکاتي بايد ديد؟
آرام دانشي: موانع خيلي فراوان است ، از سرکوب آشکار کارگران و بازداشت و تعقيب فعالين گرفته تا اخراج به جرم شرکت در مراسم روز کارگر هم مي توانند مانع از برگزاري مراسم و يا يک مراسم وسيع با شرکت کارگران هر چه بيشتر شوند. بخصوص هر ساله با نزديک شدن اول مه رژيم به تقلا مي افتد و تمام توانش را به کار مي گيرد تا مانع ايجاد کند. امسال به عنوان نمونه محمود صالي را به زندان برده يا هفته گذشته کارگري از کرمانشاه به نام کرم مرادي را به بهانه واهي بازداشت و مورد اذيت و آزار قرار داده . اين اقدامات علاوه بر خصلت سرکوبگرانه هميشگي رژيم در حق کارگران در چنين شرايطي دقيقا به خاطر ترساندن کارگران و ايجاد رعب و وحشت است که از حضور گسترده کارگران در مراسم جلوگيري کند . رژيم تا حالا با اين گونه يورشها توانسته دامنه حضور وسيع طبقه کارگر را در روز کارگر محدود کند ولي هيچ وقت نتوانسته کاملا مانع از برگزاري مراسم شود . در چند سال گذشته رژيم حتي در ايجاد مانع و رعب و وحشت موفقيت زيادي نداشته و در واقع سيري نزولي پيدا کرده . نمونه ها زيادند از روز جهني کارگر سال 83 به اين طرف هر يورش رژيم به صف کارگران و به ويژه دست درازيش بر سر رهبران و فعالين آن مورد اعتراض جدي طبقه کارگر قرار گرفته و همين باعث شده تأثير اين تعرضات رژيم را بر برگزاري مراسم روز کارگر کم کند. به نظرم تا حالا کارگران با دخالتهايشان بر سر سرنوشت همکاران و بويژه رهبران خود راه مقابله با موانعي که رژيم مي تواند ايجاد کند را يافته و عملي کرده اند. اما نبايد به اين رضايت داد بلکه براي هرچه قدرتمنتر کردن نيروي خود و امکان حضور گسترده تر در مراسم روز کارگر بايد با جديت بيشتر به سرکوب اعتراض همکارانشان و بازداشت و دست درازي کردن بر سر رهبران خود به ميدان بيايند و هر چه بيشتر سرکوبگران را از ميدان بدر کنند
كارگر كمونيست: شما اگر بخواهيد يک قطعنامه براي اول مه تدارک ببينيد بر چه نکاتي تاکيد ميکنيد؟
آرام دانشي: براي تدوين يک قطعنامه راديکال که بتواند مطالبت فوري طبقه کارگر را بيان کند بايد شرايط کارو زندگي و اوضاع اجتماعي جامعه را که مي توانند بر زندگي کارگر تأثير بگذارد را در نظر گرفت . مطالبات فوري کارگران چندين سال است که در قطعنامه هاي روز جهاني کارگر به عنوان بندهائي از آن اورده مي شوند . هر چند که تقريبا جمهوري اسلامي به هيچ کدام از آنها پاسخ مثبت نداده اما همچنان بايد بر دست يابي به آنها اصرار داشت و تا زمانيکه برآورده نشده اند به عنوان بندهاي قطعنامه جاي گيرند . مثل لغو قراردادهاي موقت، افزايش دستمزد، به رسميت شناختن روز جهاني کارگر به عنوان روز تعطيل براي کل جامعه، بيمه بيکاري و غيره .... اما امسال شرايط جديدي بر طبقه کارگر و کل جامعه تحميل شده. زنداني کردن محمود صالحي . خواست آزادي فوري و بي قيد و شرط او آزادي زندانيان سياسي بايد يکي از بندهاي هر قطعنامه باشد. اعمال تحريم اقتصادي و احتمال بروز يک جنگ ارتجاعي و ضد انساني. يکي ديگر از بندهاي هر قطعنامه بايد خواست پايان فوري تحريم اقتصادي و احتمال جنگ در منطقه باشد که بايد به صراحت به هر دو طرف ذينفع دربروز جنگ هم غرب و هم جمهوري اسلامي اخطار کرد که دست از دامن زدن به بروز جنگ بردارند از غرب بخواهد خيال حمله نظامي را از سر در کند و از جمهوري اسلامي هم بخواهد مردم را قرباني دست يابي به بمب اتمي نکند
كارگر كمونيست:در آستانه اول مه فضا چگونه است و تا چه حد در ميان کارگران براي برگزاري اين روز جنب و جوش هست؟
ياشار سهندي: با توجه به تحولات سال گذشته بخصوص 16 آذر كه پرچم جنبش كارگري توسط دانشجويان بالا رفت و سوسياليسم را به عنوان آلترناتيو بربريت در مقابل جامعه گرفتند اول مه امسال (86) از اهميت ويژه اي برخوردار است. از سوي ديگر آلترناتيو بورژوازي در مقابل اين جامعه جنگ و بربريت است كه از هر دو سوي جبهه هاي تروريستي جامعه ايران و به طبع آن جامعه جهاني به جنگي ديگر تهديد ميشود كه نتيجه اش جز فروپاشيدن جامعه چيزي ديگري نيست و اين بشارتي كه بورژوازي به جامعه دارد ميدهد. و بايد اشاره كنم به دستگيري محمود صالحي، رژيم خواسته است پيشگيري كند از اتفاقاتي كه ممكن است در اين روز بيفتد و خود كارگران پرچم جنبش خودشان را بالا بگيرند. اين ديگر مسلم است جامعه ايران هر روز بيشتر قطبي ميشود و دو طبقه اصلي جامعه رودروي هم دارند قرار ميگيرند ودولت سرمايه پيش دستي كرده و شمشير را كشيده است.همانطور كه در8 مارس چند روز پيشتر از آن عده اي از فعالين جنبش زنان را دستگير كرد تا اين روز را كنترل كند. همانطور كه نتوانست از اجتماعات 8 مارس جلوگيري كند الان هم نخواهد توانست مگر اينكه حكومت نظامي راه بيندازد و دارد مقدمات آنرا ميچيند كه با سازماني دهي كردن حمله به زنان به بهانه بدحجابي و دستگيري و تهديد معلمان و ربودن دانشجويان در بابل ودستگيري محمود صالحي دارد خودش را آماده اول مه ميكند. فعالين كارگري به درستي جواب اقدام بزدلانه رژيم را دادند و اعلام كردند امسال باشكوه تر مراسم را برگزار خواهند كرد و به خيابان خواهند آمد
كارگر كمونيست:فکر ميکنيد چگونه ميتوان يک اول مه بزرگ و توده اي برگزار کرد ؟
ياشار سهندي: تبليغات. بايد تمام در ديوار كارخانه ها و محلات كارگري و كل شهرها از شعاهاي مربوط به اين روز پر شود. جامعه بايد متوجه اين روز شود و حس كند در اين روز اتفاقي خواهد افتاد و آماده آن باشد. و ديگر اينكه كه بي ربط به اولي نيست اين روز را مختص كارگران كارخانجات ندانيم . معلمان و پرستاران و همه مردم زحمتكش اين روز متعلق به آنها نيز هست. زنان بايد اين روز را متعلق بخود بدانند، اين روز يك روز مردانه شده كه بيشتر مردان كارگر شركت دارند و با " خانواده" در آن شركت ميكنند گويا روزي است متعلق به مرد خانواده. اين روز همه انسانهاي شريفي است كه به اين روابط به شدت ضد انساني اعتراض دارند. نبايد جواز حضور در اين روز صرفا حضور آدمهاي در كارخانه باشد و ترجيحا صنعتي باشند كه اين البته در سالهاي اخير كمرنگ تر شده است. اما هنوز هم اگر پوستري تهيه ميشود شايد ديگر چكش را در دست نبيني اما كارگر كارگاههاي صنعتي بخش اصلي آنرا تشكيل ميدهد. اين روزي كه قرار است اتحاد جهاني كارگران باشد به نوعي ناخواسته با اين شيوه نگاه به آن عملا بخشهاي از جامعه را تفكيك ميكنند. بايد اين نگاهها را به طبقه دور انداخت تا بتوان قدرت بسيج توده اي داشت
كارگر كمونيست:موانع مهم بر سر برپايي يک اول مه بزرگ و با شکوه کدامند و براي خنثي کردن آنها چه تدارکاتي بايد ديد؟
ياشار سهندي: در جواب به سوال قبلي به نكاتي اشاره كردم. اقدام مهمي كه در چند سال گذشته عملا اتفاق افتاده،اما اين جريان كامل نشده است، اين است كه اين روز از يك روز "جشن طبقاتي" به يك روز اعتراض كارگري به معناي واقعي آن دارد تبديل ميشود. خواندن سرود انترناسيونال در مراسمات سالهاي اخير اقدام ساده اي نيست اگر بپذيريم كه اين سرود، سرود بين المللي كارگران است. و اين از نكات برجسته اين تحول است و بايد عميق تر شود. از همين جا ميخواهم به اين برسم كه اين روز در ايران از سال اولي كه در ايران برگزار شد، از دوره رضاشاه تا دو سه سال پيش ( بجز سال 58) بيشتر واقعا جشن بوده يعني اين جنبه آن بيشتر برجسته بوده. خب ميشود راجب به دلايل ان بحث كرد كه جاي زيادي براي بحث دارد. به سال 58 اشاره كردم بد نيست مكثي كنيم. در همين سال كه آن روز اعتراضي به پا شد خميني را وادار كرد كه خود خدا را كارگر كند! و هشدار دهد كه "اگر انفجاري در ميان كارگران واقع شود هيچ كس جلودار آن نخواهد بود."( نقل از حافظه) آن سال كارگران به ميدان امدند تا اعتراض شان را به كل سيستم نشان دهند و موفق بودند؛ و اكثريت عظيمي به خيابان آمدند. كارگران خودشان و نيروي خودشان را باور داشتند چون عملا و به واقع نيروي طبقه كارگر بود كه كمر رژيم گذشته را شكست و اين را كارگران واقف بودند. مانع بسيار مهم همين عدم خود باوري توده كارگران است. و رژيم تمام تلاشش اين است كه توده كارگر به قدرت واقعي خود پي نبرد. هر گونه تشكلي را مانع شكل گيري آن ميشوند. فعالين كارگري را تهديد كرده و بازداشت ميكنند و به زندان مياندازند.به هزارترفند كارگران را تكه و پاره ميكند؛ كارگر پيماني، قراردادي روزمزد. معلم كه خودش را كارگر نميداند، كارگر خودش را از پرستار جدا ميداند. نيمي از جمعيت كارگران، زنان، چه به عنوان همسر چه به عنوان اينكه شاغل است اين مسايل را كمتر مسايل خودش ميداند يا اصلا نميداند يا اجازه شركت در آن را به او نمي دهند. يك مدياي وسيع و قدرتمند كه به قول معروف مهندسي افكار ميكنند تا اين فاجعه را طبيعي جلوه دهند.اين خود باوري البته مسلم است كه در آسمان شكل نميگيرد ما فعالين كارگري وظيفه بسيار سنگيني داريم . بايد در جبهه وسيعي به جنگ اين مشكلات برويم. بنيان اين روز در ايران بد نهاده شده است البته قرار نيست تا ثريا كج برود. بايد از دوباره بنيان نهاد بر پايه درست آن. بايد جا انداخت وقتي در اول مه شعار ميدهيم "كارگران جهان متحد شويد" به معناي عملي يعني چه. اينكه ما در جاي جمع شويم و "جشني" يگيريم كار ما تمام نميشود، البته بايد اذعان كرد همين مراسمات اين روز را زنده نگه داشته است و من قبلا هم گفتم باري به هر جهت نبوده است اما براي روزگار امروز ما كم است، وقتي اذعان داريم جامعه قطبي شده يك كارگر بايد در خيابان باشد تا حرفي براي گفتن داشته باشد. من منظورم از خودباوري اين نيست " كه آگاهي را به ميان كارگران ببريم"، در طي پروسه مبارزاتي اين خود باوري شكل ميگيرد اما به طور خود بخودي اتفاق نمي افتد؛ در سال گذشته هزاران اعتصاب از اول سال تا آخر آن در جريان بوده بعضا شعبات مختلف يك كارخانه يا كارگران شركتهاي كه همه در يك منطقه كار ميكنند اما مستقل از هم عمل ميكنند. و تمام همت دولت اين است كه اينها به هم نپيوندد. و همت بزرگ ما بايد اين باشد كه اين مبارزات را بهم پيوند زنيم. اگر در طول سال بتوانيم اين مبارزات را متحد كنيم عملا توانستيم اين باور در ميان كارگران جا بيندازيم كه كارگر يك طبقه "مظلوم" نيست كه هر كي از راه رسيد ميتواند بزند تو سرش، در فينال اين مبارزات، در اول ماه مه مسلما حضور قدرتمند كارگران را در صحنه شاهد خواهيم بود
كارگر كمونيست:شما اگر بخواهيد يک قطعنامه براي اول مه تدارک ببينيد بر چه نکاتي تاکيد ميکنيد؟
ياشار سهندي: در اول مه امسال بيش از هر خواسته بايد درخواست آزادي محمود صالحي را در صدر درخواستها قرار داد. اين به معني پس زدن اقدامات وحشيانه رژيم است. اين به معني اين است رژيم نبايد هيچ گونه تعرضي به كارگران و فعالين آنها داشته باشد و نيز به يك معني نيز درخواست زندانيان سياسي است. "معيشت و منزلت حق مسلم ماست". اين شعار معلمان بايد از سوي كارگران تاكيد شود. چون خواسته ما كارگران نيز هست و كل جامعه نيز چنين درخواستي دارند و ازسوي علاوه بر اينكه از مبارزات معلمان پشتيباني ميشود اتحاد معلمان و كارگران را بيان ميكند. استخدام رسمي كليه كاركنان جامعه بر اساس يك پايه حقوق كه شايسته انسان در زنده گي امروز باشد؛ تا كي ما كارگران بايد هشتمان گرو نه مان باشد. خواسته 600 هزار تومان در امسال ميتواند و بايد نقطه شروع باشد. بر پرداخت به موقع حقوق بايد تاكيد شود، با اين عنوان كه اقدام هر كارفرمايي كه حقوق شاغلين را ضبط كرد و نپرداخت يا دير پرداخت به عنوان عمل جنايتكارانه شناخته شود. چون نپرداختن حقوق بدترين نوع خشونت كه ميشود عليه يك انسان كاركن بكار برد. در مقابل تهديد جامعه به جنگ و نيستي بايد به درستي خواسته وشعار "نه بمب و نه جنگ اشتغل اشتغال" مطرح شود. حمايت از جنبش دانشجويي، جنبشي كه حمايت خودش را از كارگران اعلام كرده است و تشكل حق مسلم كارگر است، تاكيد بر حمايت از مبارزات كارگران واحد، حمايت از كارگران افغاني و اعتراض به برگرداندن اجباري به افغاستان، محكوم كردنilo به خاطر برسميت شناختن تشكلات ضد كارگري جمهوري اسلامي و ... به عنوان پاسخ نهايي طبقه كارگر به جامعه و نظام استثمارگر سرمايه داري كه كل بشريت در معرض نابودي و حتي حيات به روي كره زمين در معرض تهديد قرار داده است بايد آلترناتيو طبقه كارگر يعني سوسياليسم را قرار داد
***
يكي از كارگران شركت واحد پاسخ ميدهد
ما سه سوال را با تعدادي از كارگران شركت واحد در ميان گذاشته بوديم كه پاسخ سه نفر از كارگران را قبلا دريافت كرديم و در شماره قبلي كارگر كمونيست منتشر كرديم و در اين شماره نيز يكي ديگر از كارگران و فعالين كارگري شركت واحد به سوالات ما در مورد ارزيابي از اعتصاب و مبارزه شناخته شده و مهم كارگران شركت واحد پاسخ ميگويد. بنا به دلايل امنيتي از علني كردن نام اين دوست كارگرمان در شركت واحد معذوريم
كارگر كمونيست: بيش از يك سال از مبارزات كارگران شركت واحد مي گذرد اگر نگاهي به اين يكسال بكنيد نقاط قوت و پيشروي هاي شما چه بوده است ؟
پاسخ: بله، از اولين اعتصاب ما حدود 15 ماه ميگذرد، اما مبارزات ما محدود به اين دوره نيست و بايد براي بررسي پيشروي هاي ما، به دوره قبل از اعتصاب اول نيز توجه بشود. ما خيلي وقت پيش از اعتصاب اول، تلاش خود را براي احياي سنديکا شروع کرده بوديم و اعتصاب و کل دستاوردهاي پس از آن، مديون تلاشهايي بوده که در دوره قبل از اعتصاب صورت گرفته بود. اگر ما در همان روزهاي اول شروع فعاليت خود براي احياي سنديکا تسليم فشارها ميشديم کار به اعتصاب و مسائل بعد از آن نميکشيد ميخوام بگم که مسئله سرکوب و متقابلا ايستادگي ما آن نقطه قوت بسيار ارزشمندي بوده که ما از همان روزهاي اول شروع کارمان در قبل از اعتصاب از آن برخوردار بوديم. و اگر اين ايستادگي از همان شروع کار نبود امروزه چيزي به نام تشكل و سنديکا و دستاوردهاي آن که بويژه از زمان اعتصاب اول براي جنبش کارگري از اهميت بالايي برخوردار است وجود نداشت. به اين ترتيب من معتقد هستم که ايستادگي قاطعانه كارگران و مقاومت اعضاي سنديکا بويژه هيئت مديره آن بزرگترين نقطه قوت مبارزات ما بوده است، قبل از اعتصاب تعدادي از ما را اخراج و تعداد ديگري را به مناطق ديگر تبعيد کردند و در نهايت به محل سنديکا حمله کرده، آنجا را به آتش کشيدند و زبان منصور را بريدند اما ما کوتاه نيامديم. ما ايستادگي کرديم و کار به اعتصاب کشيد. پس از اعتصاب نيز فکر ميکنم الان ديگر همه دنيا ميدانند که چه بلاهايي سر ما آوردند از حمله به خانواده ها تا بازداشت فرزندان خردسال ما، نپرداختن دستمزد قانوني ما براي گرسنگي دادن به خانواده هايمان و تهديد و ارعاب وبازداشتهاي فله اي و...، مجموعه فشارهاي طاقت فرسايي بودند که ما آنها را متحمل شديم اما کوتاه نيامديم. بنابر اين من ميتوانيم بگويم بزرگترين نقطه قوت ما همانا ايستادگي محکم و پايداري ما براي رسيدن به حقوقمان بوده است که بدون آن هيچگونه پيشروي که به آنها خواهم پرداخت حاصل نميشد. اين ميتواند درس بسيار بزرگي براي همه کارگران ايران بويژه براي کارگران مراکز بزرگ صنعتي مانند ايران خودرو باشد، توي جامعه ما بخودي خود حقي را به کسي، بويژه به کارگران نميدهند و کارگران بايد با مقاومت و پايداري خود، به حقشان برسند.تجربه ما نشان داد که ميشود با ايستادگي و مقاومت در برابر سرکوب به چيزهايي دست يافت و اين امري شدني است. ما اين شدني بودن را ثابت کرديم و اين به نظر من مهمترين نقطه قوت ما بوده است.و اما در رابطه با پيشرويها: ببينيد ممکن است امروزه عده اي بگويند که کارگران شرکت واحد سرکوب شدند، نتوانستند به خواسته هاي خودشان مانند قرار داد دسته جمعي و ... برسند و حرفهايي از اين قبيل. اما من معتقدم اين يک ارزيابي ساده انگارانه است. به نظر من عليرغم فشارهاي طاقت فرسايي که بويژه حدود 50 نفر از ما متحمل شديم با اينحال ما پيشرويهاي بسيار ارزشمندي داشته ايم. من اين پيشرويها را بدو دسته تقسيم ميکنم، يک دسته مستقيما در ارتباط با خود کارگران شرکت واحد است و دسته ديگر اثري است که سنديکا در جامعه و بويژه حول مسئله تشکل يابي کارگران گذاشت. در رابطه با پيشرويهاي ما در خود شرکت واحد بايد بگويم که بعد از اعتصاب و عليرغم فشاري که به تعدادي از ما وارد شد مسئولين شرکت واحد مجبور شدند سه هزار تومان به دستمزد روزانه کارگران اضافه کنند. امسال به همه کارگران لباس دادند و امروزه کارگران شرکت واحد قادرند از حقوق خود دفاع بکنند. اينها در مملکتي که دستمزد کارگران را با تعويق هاي چندين ماهه ميدهند پيشرويهاي بزرگي هستند. با حضور سنديکا و مقاومت ما بود که امروزه واقعا جرات نميکنند با کارگران شرکت واحد مانند ديگر کارگران رفتار کنند و مثلا دستمزدهاي آنان را با تعويق بدهند. از طرف ديگر اين چيزي که امروز شما مي بينيد و ظاهرا اينگونه است که رهبران سنديکا نميتوانند بدنه را به حرکت در اورند فقط ظاهر قضيه است. سنديکا ديگر در ميان کارگرن شرکت واحد جا افتاده. رهبران سنديکا در ميان کارگران شرکت واحد محبوب ترين انسانها هستند. اگر امروز در شرکت واحد انتخاباتي براي نمايندگي کارگران برگزار شود 99 در صد کارگران به ما راي خواهند داد در حالي که در شروع کار ما اينگونه نبود و ما بايد تازه به همکارانمان تبليغ ميکرديم که سنديکا خوب است و بياييد به سنديکا. اما امروز وضعيت به گونه ديگري است و سنديکا و رهبران آن در جاي ديگري قرار دارند. الان همه کارگران با ما هستند و به اهميت سنديکا پي برده اند. مقاومت و پايداري ما باعث شد که امروزه کارگران وسيعا به اهميت متشكل شدن و پيوستن به سنديکا پي ببرند. امروزه سنديکا و رهبران آن در دل کارگران جا دارند. اگر نقطه شروع ما دو سال پيش قانع کردن کارگران براي آمدن به سنديکا بود امروز ما در نقطه ديگري قرار داريم و ديگر سنديکا جا افتاده است. اين به نظر من مهمترين پيشروي ما به لحاظ دستاوردهاي ما در شرکت واحد بوده است. و اما همانطوري که قبلا اشاره کردم پيشرويهاي ما به اينها محدود نميشود. سنديکاي شرکت واحد با حرکت خود به نظر من به کل جامعه براي حق طلبي جسارت داد و مجموعه اوضاع و احوال ايران را زير تاثير خود گرفت خيلي از حرکتهاي اجتماعي در يکسال گذشته از سنديکاي کارگران شرکت واحد تاثير گرفت، فضاي اختناق بيش از هر زمان ديگري با اعتصاب و ظهور سنديکا به نظر من شکست، ما موفق شديم با پايداري و مقاومت خود به عضويت فدراسيون بين المللي کارگران حمل و نقل در بياييم. چنين دستاوردي در تاريخ جنبش کارگري ايران، آنهم در تحت يک حکومت ديکتاتوري بي نظير است، الان سنديکاي شرکت واحد داراي رهبراني است که نه تنها در سطح داخلي بلکه در سطح بين المللي جزو محبوبترين رهبران هستند. سنديکاي ما با مبارزه خود، هم در بعد داخلي و هم در سطح جهاني به همبستگي کارگري بيش از پيش دامن زد. ما کمکهاي خوبي از کارگران کارخانه ها دريافت کرديم و اين امر نفس همبستگي کارگري را در ميان کارگران تقويت کرد. در سطح جهاني هم با اعلام 15 فوريه به عنوان روز حمايت از کارگران ايران جنبش جهاني کارگري به حرکت در آمد. به نظر من بدون مبارزه ما و وجود سنديکاي کارگران شرکت واحد، شايد اين اتفاقات اصلا نمي افتاد. و يا حداقل به اين زودي ها نمي افتاد. از طرف ديگر سنديکاي کارگران شرکت واحد به نظر من با مبارزه خود طبقه کارگر را علي العموم به جلوي صحنه تحولات اجتماعي در ايران برد. امروزه جنبش کارگري در ايران مطرح ترين جنبش است به نظر من مبارزه ما در شرکت واحد، در ايجاد اين وضعيت نقش بسيار مهمي ايفا کرد، هر چند که انسانهاي زيادي در ايجاد وضعيت امروز و مطرح شدن جنبش کارگري در راس ساير جنبشهاي آزاديخواه زحمت کشيده اند اما به نظر من يکي از بر جسته ترين نقش ها را در اينمورد کارگران شرکت واحد ايفا کردند
كارگر كمونيست: نقاط ضعف چه بوده است ؟
پاسخ: طبيعي است که ما در کوران مبارزه بسيار سنگيني که تا کنون پيش برده ايم نقاط ضعفي هم داشته ايم، به نقطه ضعف ها به نظر من از دو زاويه ميتوان پرداخت، يک زاويه اين است که ما منزه طلبي بکنيم و مدام نقطه ضعف هاي خود را مطرح و بر جسته کنيم که به نظر من چنين نگرشي به جز خانه نشين شدن، به کارگران آموزش ديگري نميدهد، اين نگرش مدام نقطه ضعف ها را در قياس با ذهنيت خود و نه در عمل و ظرافتهاي مبارزه مي بيند. اگر از اينجا حرکت نکنيم و به جاي آن نقطه ضعفهايمان را در ارتباط با بهتر شدن کارهايمان بررسي کنيم بايد بگويم که ما بدليل اينکه تشکل يابي و مبارزه براي رسيدن به خواسته هايمان در شرکت واحد تجربه اولمان بود و همه ما قبل از شروع مبارزه خود در شرکت واحد، مبارزه ديگري را تجربه نکرده بوديم، بدرجه اي متوجه شگردهاي حکومت نشديم. و اين امر باعث شد تا دشمنان طبقه کارگر يک مبارزه فرسايشي و سختي را به ما تحميل کنند. به عنوان مثال، ما در حالي که حدود 4 هزار کارگر در منطقه 6 تجمع کرده بودند به حرفها و وعده هاي قالبيباف اعتماد کرديم( البته نه تمام و کمال، ولي پايش رفتيم). در حالي که به نظر من ميشد همانجا به جاي اعتماد به حرفهاي قاليباف، آن تجمع را به مجمع عمومي براي تصميم گيري تبديل کرد. که در اين صورت به نظر من آنوقت ميشد تصميمات بهتري براي پايان و يا ادامه اعتصاب اول گرفت. و يا مثلا در اعتصاب دوم حکومت قادر شد بدون اينکه ما قادر شويم اعتصاب را شروع کنيم آنرا با سرکوب و طرحي سازمانيافته به شکست بکشاند. ما از اين قبيل ضعفها در طول مبارزه خود داشته ايم که به نظر من اگر بار ديگر در آن نقطه ها قرار بگيريم( که خواهيم گرفت) يقينا با تجاربي که داريم با درايت بيشتري عمل خواهيم کرد. به هر حال سنديکاي کارگران شرکت واحد يک تشکل کارگري است که کارگران با ديدگاهها و انتظارات گاها متفاوتي در آن حضور دارند و طبيعي است که حاصل آن، وجود نقطه ضعف هايي نيز باشد
كارگر كمونيست: فكر ميكنيد ادامه اين اعتراضات بايد چه باشد؟
پاسخ: ببينيد اعتراضات ما ادامه دارد و ما بطور مداوم با ادرات کار براي بازگشت به کارمان درگير هستيم. اين مبارزه در همين سطح مدتهاست که ادامه دارد و من فکر ميکنم ما در حال حاضر نبايد همه تلاشهايمان "از کانال شکايات در ادارات کار"، معطوف به بازگشت بکار باشد. در واقع اين ترفندي است که حکومت بکار برده و با معلق نگه داشتن و سر دواندن ما در پيچ و خم ادارات کار، همه ي توجه ما را معطوف به بازگشت بکار کرده. و بدرجه اي موفق شده خواستهاي اصلي تر ما را که قرار دادهاي دسته جمعي و مسائلي از اين قبيل است تحت الشعاع قرار دهد و آنها را به عقب براند. بهر حال ببينيد ما سرکوب شديم، تعليق شديم و بالاجبار کل انرژي ما ظرف يکسال گذشته معطوف به اينها شد. ما در حال کمر راست کردن از وضعيتي هستيم که حکومت ظرف يکسال گذشته به ما تحميل کرد. به نظر من از اينجا به بعد ما بايد تلاش گسترده اي را براي ارتباط با بدنه بکار گيريم و بار ديگر خواستهاي اصلي تر خود را با اتکا به بدنه در دستور فعاليتهاي خود قرار دهيم. اين آن چيزي است که بايد در ادامه اعتراضات خود به آن توجه ويژه اي نشان دهيم. البته در اين ميان بازگشت بکار كارگران اخراجي نيز از اهميت ويژه اي برخوردار است.، در واقع بازگشت بکار همه كارگران تحميل آشکار برسميت شناختن سنديکا به حکومت است که در صورت محقق شدن يک پيشروي تاريخي براي طبقه کارگر ايران خواهد بود، اما بايد بگويم که بازگشت بکار فقط از طريق شکايت در ادارات کار و بدون در دستور قرار دادن خواستهاي کارگران واحد از قبيل افزايش دستمزدها، قراردادهاي دسته جمعي و... که مستلزم ارتباط با بدنه و به ميدان کشاندن آن است اگر چه امري غير ممکن، اما کاري بسيار سخت خواهد بود

Friday, April 20, 2007

قدمهای بعدی را تدارک ببینیم/ کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری(آی تی یو سی) به دستگیری وسرکوب معلمان و کارگران ایران اعتراض کرد

قدمهای بعدی را تدارک ببینیم

با توجه به استقبال معلمان سراسر کشوراز اعتصاب روزهای ٢٦ و٢٧ فروردین واعلام آمادگی اکثریت همکاران برای پیگیری مطالبات خود، لازم است اقداماتی را برای پیشبرد هرچه بهتر اعتراضات بعدی شروع کرد

١- تهیه لیست کامل خواسته های معلمان
٢- اعلام حمایت از مبارزه کارگران ودانشجویان برای آزادی دستگیرشدگان وتلاش برای جلب حمایت آنها از مبارزات معلمان
٣- شرکت در مراسم اول ماه مه(١١ اردیبهشت ) روزجهانی کارگر و دعوت از کارگران برای شرکت در اعتراض ١٢ اردیبهشت
٤- نوشتن نامه به اتحادیه ها ،سازمانها ونهادهای بین المللی
در این باره نظر دهید
.....................................
کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری(آی تی یو سی) به دستگیری وسرکوب معلمان و کارگران ایران اعتراض کرد

:متن نامه اعتراضی


آقای محمود احمدی نژاد
ریاست جمهوری اسلامی ایران
خیابان فلسطین، تقاطع آذربایجان، تهران، ایران
فاکس:982166495880
29
فروردین ماه 1386

جناب رئیس جمهور

کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری(آی تی یو سی) بی نهایت نگران وخامت دائمی وضعیت حقوق اتحادیه کارگری و سایر حقوق بنیادین بشر در جمهوری اسلامی ایران است. در دو هفته گذشته روزانه از دستگیریهای اعضای اتحادیه های کارگری توسط دولت شما در شهرهای مختلف ایران گزارش رسیده است.این سرکوب بویژه جنبش مستقل معلمان و گروهی از فعالان اتحادیه های کارگری را که جمعا به "گروه هفت نفره سقز" معروف هستند هدف قرار داده است. این گروه سالهاست که آماج آزارهای بی رحمانه و وحشتناک قضایی هستند. ما برای این باور خود دلایل محکمی داریم که این افزایش ناگهانی سرکوب ضد کارگری به این جهت طراحی شده است تا پیشاپیش، قبل از روز جهانی کارگر؛اول ماه می 1386، جنبش مستقل کارگری را در ایران از ترس به رخوت و تسلیم وادارد. جنبش بین المللی اتحادیه های کارگری به سهم خود مصمم است از کارگران ایران و خواسته های بحقشان در برگزاری آزادانه روز اول ماه می بدون ترس از دستگیری و سایر آزار و اذیت ها حمایت کامل سیاسی و اخلاقی کند

در عین حال من به این جهت می نویسم که به شما برای آزادی فوری همه فعالان و رهبران کارگری بازداشت شده توصیه کنم. همزمان احساس می کنم مجبورم باطلاعتان برسانم که بخاطر حملات جدید توسط مقامات ایران علیه فعالیتهای بحق مشروع اعضای اتحادیه های مستقل کارگری در ایران من هیچ گزینه دیگری بجز طرح یک شکایت رسمی و جدید علیه دولت شما به بخش مربوطه در سازمان جهانی کار ندارم. شکی وجود ندارد که در نتیجه این شکایت وجهه کشور شما در نظر جامعه بین المللی در حوزه حقوق بشر و حقوق اتحادیه های کارگری خراب خواهد شد

1- دستگیری رهبران و اعضای انجمن های مستقل معلمان

همانطور که بدون شک جنابعالی آگاهی کامل دارید صدها نفر از رهبران و اعضای سازمانهای معلمان در شهرهای مختلف ایران از زمانی که در 18 اسفند ماه 1385، علیه کوتاهی مجلس در تصویب لایحه نظام پرداخت همآهنگ در سراسر کشور تظاهرات عمومی کردند تاکنون دستگیر شده اند. معلمان از زمان آغاز به کار جمهوری اسلامی در ایران برای دستیابی به حقشان در دستمزد برابر با سایر کارکنان دولت، افزایش مستمر دستمزد و حق تشکیل اتحادیه های کارکنان مبارزه کرده اند. لایحه نظام پرداخت همآهنگ حداکثر امید معلمان در سراسر ایران برای دریافت دستمزدی معقول است. معلمان همواره در دستیابی به این حقوق فعالانه مبارزه کرده اند و بطور مکرر حداقل از بهمن ماه 1381 مورد سرکوب خشونت بار قرار گرفته اند. اما دولت شما سرکوب معلمان را از اسفند ماه 1385
بطور چشمگیری شدت داده است


در شب 18 اسفند ماه 1385 ،حوالی نیمه شب، عوامل لباس شخصی از وزارت امنیت و اطلاعات به خانه بیش از 20 نفر از رهبران اتحادیه های صنفی معلمان هجوم بردند که تعدادی از آنها عبارت بودند از آقایان علی اکبر باغانی دبیر کل کانون صنفی معلمان ایران (اختصار انگلیسی تی تی ای آی) و بهشتی سخنگوی این کانون، و همچنین آقای علیرضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران (اختصار انگلیسی تی ای) و آقایان محمد داوری و علی پورسلیمانی اعضای شورای همآهنگی تشکل های صنفی معمان که متشکل از 34 تشکل صنفی معلمان است. همه آنها بدون هیچ حکم جلبی یا بدون اینکه تفهیم اتهام بشوند دستگیر شدند و به مکانهای نامعلومی برده شدند. در حالی که همه آنها روز بعد آزاد شدند اما دوباره بسیاری از آنها مجددا دستگیر شدند. هر چند در این میان انجمن های معلمان توافق کردند که تا برگزاری جلسه ای که قرار بود در مجلس با شرکت وزیر آموزش و پرورش در تاریخ 22 اسفند ماه 1385 برگزار شود همه اعتراضاتشان را به حالت تعلیق در بیاورند. اما یک روز قبل از آن ( روز 21 اسفند ماه) در شهر کرمانشاه مسئول کانون صنفی معلمان در کرمانشاه؛ آقای صادقی که قرار بود در جلسه مجلس شرکت کند به اتهام نامعلومی دستگیر شد. زمانی که همه اعضای کانون صنفی معلمان در کرمانشاه به مسئولین در استان مراجعه کردند تا علت دستگیری را بدانند دو معلم دیگر به نام های آقایان حشمتی و توکلی بازداشت شدند. روز بعد در جلسه ای که در مجلس تشکیل شد، وزیر آموزش و پرورش شرکت نکرد. رهبران سازمانهای صنفی معلمان به جای ایشان با نمایندگان وزارت اطلاعات و امنیت و نیروهای انتظامی در جلسه مواجه شدند. آنها تهدید شدند و سخنگوی هئیت رئیسه مجلس آقای کوهکن با آنها با بی احترامی کامل رفتار کرد


در نتیجه این آشفتگی وضعیت در برگزاری جلسه گفتمان در مجلس، تجمع معلمان در مقابل مجلس برای 23 اسفند ماه برنامه ریزی شد. این تجمع با یک سرکوب و خشونت حساب شده و برنامه ریزی شده توسط نیروهای امنیتی مواجه شد. شرح جزئیات این حادثه – و بسیاری از حوادث دیگری که در روزهای بعد از آن اتفاق افتاد- در شکایتی که بمنظور ارسال به سازمان جهانی کار در این زمینه تهیه می شود ارائه خواهد شد. اما من در اینجا با شدیدترین لحن ممکنه بازداشت بیش از 300 معلم را محکوم می کنم. تعداد پنجاه تا شصت نفر از آنها در مقابل مجلس بازداشت شدند که علی اکبر باغانی دبیر کل و بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران، و علیرضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران نیز در میان بازداشت شدگان بودند


سایر بازداشت شدگان در همان روز عبارت بودند از محمد داوری، علی پورسلمانی، قشقاوی، بداغی، نورا.. اکبری، اکبر پروشی، محمد رضا خاکبازان، محمد باقری، احمد براتی، اکرم حسنی، زهرا شاد، فرشته صباغی، نرگس پیله فروش. همچنین چهار نفر از دبیران مدارس نوجوان انقلاب شامل طاهری، قرجاوند، محمد بیگی، و نوروز و همچنین سجاد خاکسار که در حال تهیه گزارش برای نشریه "قلم معلم" بود بازداشت شدند. حدود 50 نفر از معلمان بازداشت شده شامل مسئولین انجمنهای صنفی معلمان با اتوبوس ابتدا به ادارات اطلاعات و امنیت در خیابان وحدت اسلامی و از آنجا به زندان مخوف اوین منتقل شدند. در 28 اسفند ماه رئیس قوه قضائیه آیت ا.. هاشمی شاهرودی تاکید کرد که معلمانی که تظاهرات کردند از حقوق شهروندی برخوردارند و نباید دستگیر می شدند. ایشان به همه دادستانها دستور داد که معلمان بازداشتی را در حوزه سرپرستی خود آزاد کنند. علیرغم این حکم چهارده نفر از رهبران اتحادیه های صنفی معمان برای مدت 16 روز در طی تعطیلات نوروزی سال نو، روزهایی که در زمره مهمترین تعطیلات در ایران است (از اول تا 13 فروردین ماه 1386) در زندان باقی ماندند . دولت شما بدنبال دستگیری توده وار معلمان در 23 اسفندماه، برای جلوگیری از اعتراضات بیشتر دستور داد که همه مدارس تهران قبل از تعطیلات نوروز یعنی از تاریخ 25 اسفندماه تعطیل شوند


معلمان و نمایندگان سازمانهای آنها به همان اندازه که فشار عمومی را برای تصویب لایحه نظام همآهنگ پرداخت توسط مجلس حفظ می کردند و بی وقفه با سرکوب قاطعانه دولت شما مواجه می شدند. حوادثی که جزئیات آن در شکایتی که برای ارائه به آی ال او در دست تهیه است ارائه خواهد شد دربرگیرنده موارد ذیل است

●دستگیری رهبران و اعضای کانون صنفی معلمان در شهر همدان در 18 فروردین ماه 1386 که اسامی 39 نفر از آنها در شکایت به آی ال او ارائه شده است. هر چند برخی از آنها از آن تاریخ به بعد آزاد شدند اما تا لحظه تهیه این نامه هنوز بین 9 تا 15 نفر از آنها در بازداشت بسر می برند که علی صادقی، محمودی، انصاری، فروزانفر و رفاهیت از جمله آنها هستند. ما شرح جزئیات این شرایط غیر قابل پذیرشی که تحت آن این افراد بازداشت شدند در اختیار داشته و به آی ال او ارائه خواهیم کرد

●حضور اجباری تعدادی از فعالان کانون صنفی معلمان ایران در دادگاه تهران در تاریخ 19 فروردین ماه 1386 و بدنبال آن بازداشت آنها در زندان اوین که محمد تقی فلاحی، سید محمود باقری، و آقای منتجبی از جمله احضار و بازداشت شدگان هستند

●دستگیری سه تن دیگر از معلمان عضو کانون صنفی معلمان در 25 فروردین ماه به نامهای حمید پوروثوق، محمد رضا رضایی، و علیرضا اکبر نابی که با یک حکم اجباری برای بازجویی به دادگاه فراخوانده شده و بدنبال آن بازداشت و به اوین منتقل شدند

●تهدید و اخطار علیه اعتصاب کنندگان توسط مقامات امنیتی در قوچان در تاریخ 22 فروردین ماه 1386

●احضار و بدنبال آن بازداشت دو تن از معلمانی که اسامی آنها نامشخص است در مرند در 26 فروردین ماه 1386

●اخراج اجباری معلمانی که در اعتصاب اسلامشهر شرکت کرده بودند در 26 فروردین ماه 1386

●آخرین مورد که البته به معنای کم اهمیت ترین مورد نیست، مربوط به بازداشت جدید دبیر کل کانون صنفی معلمان آقای علی اکبر باغانی در محل کارش؛ مدرسه راهنمایی رشد در منطقه 7 تهران در تاریخ 27 فروردین ماه 1386
است


آقای رئیس جمهور، برای آی تی یو سی کاملا روشن است که همه این دستگیری ها، تهدید ها و سایر اقدامات ارعاب آور علیه معلمان و نمایندگان سازمانهای مشروع آنها به این خاطر طراحی شده است تا مانع آنها در دستیابی به حق بنیادینشان درآزادی تجمع و پیمان دسته جمعی شده و آنها را از اینکه در روز اول ماه می 1386 یا قبل از آن به یک اقدام جمعی دست بزنند، بترساند. چنین اقدامات نفرت انگیزی توسط همه اتحادیه های آزاد کارگری در سراسر جهان کاملا محکوم خواهد شد


2- سرکوب مجدد گروه "هفت نفره سقز

آی تی یو سی همچنین از فشار مستمر علیه محمود صالحی، عضو موسس کمیته انجمن صنفی کارگران نانوایی سقز (در استان کردستان)و عضو موسس و سخنگوی کمیته همآهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری که مجددا در تاریخ 20 فروردین ماه 1386در محل انجمن کارگران نانوایی که در آن فعال بود، دستگیر شد، بی نهایت اظهار ناخرسندی می کند. محمود صالحی به اداره دادستانی احضار و از آنجا به بازداشگاه منتقل شد
سابقه "گروه هفت نفره سقز" و محکومیت اولیه – اردیبهشت 1383 تا آذرماه 1384

همانگونه که مطلع هستید آی تی یو سی - یا همان آی سی اف تی یو سابق - پرونده محمود صالحی را به همراه شش فعال دیگر اتحادیه های کارگری که مشترکا به "گروه هفت نفره سقز" معروفند، از اول ماه می 1383 از نزدیک دنبال کرده است. در اول ماه می 1383 هفت نفر از همکاران ما دستگیر شدند و به تعدادی از جرایمی متهم شدند که همه آنها به فعالیتهای مشروع اتحادیه کارگری از جمله سازماندهی تجمع اول ماه می سال 1383 در سقز مربوط بود. آی سی اف تی یو بویژه از این حقیقت متاسف شد که دستگیری این گروه آشکارا بخاطر تماس با هئیت آی سی اف تی یو در ایران در تاریخ 10 اردیبهشت ماه 1383 مربوط می شد. در حقیقت، دادستان دادگاه انقلاب سقز علنا این مورد را در جریان اولین دادرسی علیه محمود صالحی و همکارانش مطرح کرد. شما مطمئنا به یاد خواهید آورد که همه این هفت نفر پس از اعتصاب غذا در اعتراض به دستگیری خود و بدرفتاری در دوران بازداشت و بدنبال یک کارزار وسیع بین المللی اتحادیه های کارگری علیه دولت شما، با وثیقه ای سنگین آزاد شدند

در نتیجه دادگاه اولیه این افراد که در فروردین ماه 1384 برگزار شد و قاضی آن طیاری بود محمود صالحی در تاریخ 18 آبان ماه 1384 بخاطر "تبانی و توطئه در ارتکاب به جرم" به 5 سال زندان و سه سال تبعید در شهر قروه محکوم شد. همکار ایشان جلال حسینی هم که عضو انجمن کارگران نانوایی شهر سقز بود به سه سال زندان محکوم شد در حالی که محسن حکیمی، برهان دیوانگر و محمد عبدی پور هر سه در 21 آبان ماه 1384 به دو سال زندان محکوم شدند. آنها به اتهام "تلاش برای بر هم زدن امنیت ملی با مشارکت در تجمع غیر قانونی" ظاهرا جشن اول ماه می سال 1383 مجرم شناخته شدند. هادی تنومند و اسماعیل خودکام تبرئه شدند. به عبارت دیگر پنج نفر از گروه هفت نفره در مرحله اولیه دادرسی به اتهام فعالیتهای قانونی اتحادیه کارگری محکوم شدند در حالی که دو نفر دیگر تبرئه شدند


وکلای مدافع متهمین متعاقبا تقاضای تجدید نظر در احکام را به بخش 7 دادگاه تجدید نظر استان کردستان ارائه کردند. دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی محمد مستوفی رئیس بخش 7 دادگاه تجدید نظر و دستیاری مشاور دادگاه آقای حمید رضا حسن پور تشکیل شد. همه متهمین کاملا از همه اتهامات تبرئه شدند

سایر آزارهای قضایی "گروه هفت نفره سقز" – از مهرماه 1385 تا آذرماه


آزارهای قضایی علیه "گروه هفت نفره سقز" علیرغم تبرئه در دادگاه تجدید نظر به اینجا ختم نشد. شما جناب رئیس جمهور مطمئنا به یاد خواهید آورد که چگونه بعد ها آی سی اف تی یو، اتحادیه های ملی وابسته به آن در همه کشورهای دنیا، همچنین همه شرکای ما و فدراسیون های جهانی اتحادیه های کارگری (گافز) از زمان صدور اولین احکام به دفعات متعدد برای شما نامه نوشته اند.در واقع همه ما بطور منظم در دوره های متعددی که فقط می تواند تحت عنوان آزار عنان گسیخته قضایی علیه "گروه هفت نفره سقز" تشریح شود، به شما اعتراض کرده ایم . ما همچنین بعد از دومین آئین دادرسی تجدید نظر که در مهرماه و آبان ماه سال 1385 در جریان بود به این اعتراضها ادامه دادیم

آی تی یو سی مجددا یکبار دیگر در تاریخ 13 آذر ماه 1385 بعد از آنکه محمود صالحی در تاریخ 20 آبان ماه همان سال توسط دادگاه انقلاب بخاطر "تجمع در تبانی و توطئه علیه امنیت ملی"طبق ماده 610 قانون مجازات اسلامی به چهار سال زندان محکوم شد، به شما اعتراض کرد. ما همچنین احکامی که علیه جلال حسینی و محسن حکیمی در تاریخهای 20 آبان ماه و 7 آذر ماه سال 1385 صادر شد و طبق آن هر کدام به دو سال زندان به جرم مشابه محکوم شده اند را باطل می دانیم. ما از تبرئه محمود عبدی پور که پرونده اش مانند سایرین به دادگاه انقلاب سقز ارجاع شده بود بسیار سپاسگزاریم. اما محکومیت برهان دیوانگر را به دو سال زندان که حکم آن در 25 مهرماه سال 1385 صادر شد، محکوم می کنیم

تناقضات در آخرین دادگاه تجدید نظر – اسفند ماه 1385

در آذرماه 1385 وکیل محمود صالحی تقاضای تجدید نظر در حکم صادره علیه ایشان را داد و آخرین دادگاه تجدید نظر در 20 اسفند 1385 برگزار شد. ما در جریان جزئیات کامل چگونگی برخورد مسئولین قضایی شما در تشریفات آخرین دادگاه تجدید نظر ایشان توسط منابع اطلاعاتی خود قرار گرفتیم. روش برخورد با پرونده صالحی و سایر همکاران ایشان فقط یک توهین به معیارهای شهروندی در نظام اجرایی قضایی است. این بدون هیچ چون و چرایی غیر قابل پذیرش است

دادگاه پایانی تجدید نظر محمود صالحی، جلال حسینی و محسن حکیمی در روز یکشنبه 20 اسفند ماه در بخش 7 دادگاه تجدید نظر کردستان به زور برگزار شد. هر سه این متهمین به همراه وکیلشان؛ آقای محمد شریف طبق احضاریه دادگاه راس ساعت 9 صبح در محل دادگاه تجدید نظر کردستان حاضر شدند. بعد از کمی تاخیر به آقای شریف اطلاع دادند که محمد مستوفی قاضی سرپرست بخش هفت در مرخصی است. طبق روال معمول آقای شریف به منشی دادگاه حضور خود و موکلینش را در دادگاه اعلام کرد و در حال ترک دادگاه بود که منشی از آنها خواست منتظر بماند تا ایشان به رئیس دادگاه اطلاع دهد. یک ساعت بعد به آنها اطلاع دادند که دادگاه بالاخره برگزار خواهد شد. دادگاه ساعت 10:45 صبح به ریاست قاضی صادقی برگزار شد

هر چند ممکن است که شما بخاطر مسئولیت سنگین اداری تان بطور کامل در جریان جزئیات پرونده قرار نداشته باشید اما اشاید علاقمند باشید که در باره پیشینه این تغییردر ترکیب دادگاه در آخرین لحظه بدانید. در اولین دستگیری گروه هفت نفره سقز در اردیبهشت ماه 1383 آقای صادقی دادستان شهر سقز بود و بنا براین شخصا احکام دستگیری هر هفت نفر این همکاران عضو اتحادیه های کارگری را امضا کرده بود. در دومین دادرسی که در دادگاه انقلاب سقز در آبان ماه 1385 برگزار شد ایشان رئیس اداره دادگستری در شهر سقز بودند. قاضی ای که علیه صالحی و سه نفر دیگر در آن دادگاه حکم صادر کردهمین آقای صادقی بعنوان قاضی جانشین بود. در حالی که حکم فقط بعداز تائید آقای صادقی تصویب می شد. به عبار ت دیگر، صالحی و همکارانش در اسفند ماه 1385 در دادگاه تجدید نظرتوسط همان قاضی ای محاکمه می شدندکه دادستان زمان دستگیری اولیه آنها در اردیبهشت سال 1383 بود و همان کسی که حکم آنها را که توسط دومین دادگاه در آذرماه 1385 صادر شده بود تائید کرد. تحت هر معیار آئین دادرسی معقول قضایی این فقط یک بی شرمی تلقی می شود و بی شک جامعه بزرگ بین الملل نمی تواند این موضوع را بپذیرد که چرا باید آقای صادقی کسی که نه تنها دستور بازداشت اولیه متهمین را صادر کرده بلکه کسی که حکم اولیه را تائید کرده بود در دادگاه نهایی تجدید نظرجایگزین آقای محمد مستوفی قاضی مسئول بخش هفت دادگاه تجدید نظر استان کردستان می شود

دستگیری محمود صالحی در فروردین ماه 1386

این که در اخرین دادرسی در 20 اسفند ماه 1385 هیچ حکم رسمی ای صادر نشده بود تقریبا عجیب بود. نه وکیل و نه متهمین هیچ کدام بطور رسمی از نتیجه دادرسی اطلاع پیدا نکردند. اما در 20 فروردین ماه 1386 خبرگزاری کار ایران، ایلنا گزارشی به نقل از محمد شریف وکیل صالحی مبنی براین که موکل ایشان دستگیر شده است داد. بعدها آی تی یو سی مطلع شد که یکی از فرماندهان اداره حفاظت و حراست نیروهای انتظامی سقز حدود ساعت یک بعد از ظهر به محل کار صالحی در انجمن صنفی نانوایان آمده بود. این فرمانده از آقای صالحی خواست که برای مذاکراتی با فرماندار و داستان شهر سقز پیرامون جشن اول ماه می امسال به دفتر دادستانی برود. اما به محض ورود صالحی به اداره دادستانی ایشان مطلع شد که دادگاه تجدید نظر کردستان حکم نهایی صادر کرده و ایشان را به یکسال زندان و سه سال تعلیقی محکوم کرده است. در همان محل ایشان دستگیر و بازداشت می شود در حالی که حق تماس با وکیل و خانواده هم نداشت

صالحی سپس به حکم صادره و دستگیری اش اعتراض کرد و از امضای حکم سرباز زد. وقتی که مقامات با تهدید همکاران صالحی و خانواده اش که اعلام کردند که شهر سقز را به اعتراض فرا خواهند خواند مواجه شدند، صالحی اجازه یافت با خانواده اش تلفنی صحبت کند. به این ترتیب خانواده صالحی متوجه شدند که ایشان به سنندج مرکز استان کردستان منتقل شده است. بعد از آن ما توانستیم محل بازداشت صالحی را در زندان مرکزی شهر سنندج، بند 7 ، سلول 3 تعیین کنیم


حمله نیروهای امنیت به اجتماع کارگران در حمایت از صالحی


در 27 فروردین ماه نیروهای امنیتی بطور خشونت باری تجمع حمایت از آزادی صالحی را مختل کردند. این تجمع در محل کار محمود صالحی یعنی شرکت تعاونی مصرف کارگران سقز توسط دهها کارگر و فعال کارگری که بیشتر آنها کارگران نانوایی سقز بودند برگزار شد. آنگونه که گزارش شده نیروهای غیر سمی امنیتی و لباس شخصی به کارگران با باتون و گاز اشک آور حمله کردند؛ چند کارگر طبق گزارش زخمی شدند. دو نفر از "گروه هفت نفره سقز" جلال حسینی (محکوم به 2 سال زندان در تاریخ 20 آبان 1385) و محمد عبدی پور(تبرئه شده در دادگاه تجدید نظر در همان ماه) به دادستانی احضار شده بودند تا مانع حضور آنها در این تجمع شوند. عبدی پور تا پایان مراسم در اداره دادستانی در بازداشت بود و حسینی تهدید شد که او بخاطر حکمش نباید در این تجمع تحت هیچ شرایطی شرکت کند. همچنین گزارش شده است که پسر 17 ساله محمد صالحی ساماراند صالحی در جریان این تجمع دستگیر شد. دفتر شرکت تعاونی توسط نیروهای امنیتی بسته شد

جناب رئیس جمهور، آی تی یو سی بشدت دستگیری و احکام غیر منصفانه صادره برای محمود صالحی را محکوم می کند. ما همچنین بشدت نگران وضعیت سلامتی ایشان هستیم. تا کنون کاملا محرز شده است که ایشان بیمار کلیوی است. طبق تجربه قبلی، ما بسیار نگرانیم که ایشان در دوره بازداشت از کمکهای دارویی لازم محروم شود.ما بعدها متوجه شدیم که چرا صالحی به شهر کاملا نظامی سنندج منتقل شده است در حالی که طبق دانسته های ما تحت قوانین جنایی ایران اگر قرار باشد که حکمی اجرا شود باید در همان شهری که "جنایت" اتفاق افتاده اجرا شود


اما حقیقت همچنان باقی است و پر واضح است که محمود صالحی مورد آزار بی رحمانه، منظم و دائم توسط مقامات قضایی شما قرار داد. همانگونه که مطمئنا شما هم می دانید ایشان به دفعات بی شمار بازداشت شده و بخاطر فعالیتهای بحق و مشروع اتحادیه های کارگری بویژه سازماندهی راهپیمایی روز اول ماه می و سایر اقدامات جمعی کارگران،سالهای بسیاری را در زندان سپری کرده است. در میان همه موارد بازداشتی ایشان می توان به این موارد قبل از دستگیری در اول ماه می 1383 بخاطر سازماندهی تجمع اول ماه می سقز. اشاره کرد؛ در سال 1365 (به مدت 3 سال)، 1374، 1378 (به مدت 75 روز)،1379 (به مدت 10 ماه بعد از اینکه از حق ایستادن در اداره اتحادیه محروم شد )،و 1380 (به مدت چندین روز بعد از اینکه از کار اخراج شد

از طرف کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری و میلیونها کارگری که در سراسر جهان، آی تی یو سی آنها را نمایندگی می کند من به شما جناب آقای رئیس جمهور توصیه می کنم که پادر میانی کنید و از مقامات مربوطه بخواهید که محمود صالحی فورا آزاد شود، احکام صادره برای ایشان به یکباره و برای همیشه لغو شود، همه اتهامات علیه ایشان و بقیه اعضای اتحادیه کارگران "گروه هفت نفره سقز" بدون هیچ شرطی و بطور دائم حذف شود و اینکه قید شود که به سرکوب حقوق اتحادیه های کارگری در ایران یکباره و برای همیشه پایان داده خواهد شد

مادامی که دولت شما به حقوق اتحادیه های کارگری و سایر حقوق بنیادین کارگران بعنوان حقوق به رسمیت شناخته شده بین المللی که شما بخاطر عضویت در سازمان جهانی کار ملزم به رعایت آنها هستید گردن نگذارد جنبش بین المللی اتحادیه های کارگری انتخابی جز ادامه کارزار عمومی علیه این سرکوب نفرت انگیز و غیر قابل پذیرش ندارد
ارادتمند
دبیر کل
گای رایدر

ازوبلاگ صدای اعتراض معلم

Thursday, April 19, 2007

قدمهای بعدی را تدارک ببینیم

قدمهای بعدی را تدارک ببینیم
با توجه به استقبال معلمان سراسر کشوراز اعتصاب روزهای ٢٦ و٢٧ فروردین واعلام آمادگی اکثریت همکاران برای پیگیری مطالبات خود، لازم است اقداماتی را برای پیشبرد هرچه بهتر اعتراضات بعدی شروع کرد
١- تهیه لیست کامل خواسته های معلمان
٢- اعلام حمایت از مبارزه کارگران ودانشجویان برای آزادی دستگیرشدگان وتلاش برای جلب حمایت آنها از مبارزات معلمان
٣- شرکت در مراسم اول ماه مه(١١ اردیبهشت ) روزجهانی کارگر و دعوت از کارگران برای شرکت در اعتراض ١٢ اردیبهشت
٤- نوشتن نامه به اتحادیه ها ،سازمانها ونهادهای بین المللی
در این باره نظر دهید
.......................................
کردستان
سلام بر دوستان و همرزمان عزیزم
شاهو از سنندج
تاریخ 27/1/86
اعتصاب و تحصن معلمان زحمت کش و شریف کردستان در سطح گسترده ای در اکثر دبیرستانهای شهرها و روستاهای استان کردستان تااین ساعت بشدت ادامه دارد. در این دو روز معلمان کردستان در همراهی با سایر معلمان ایران وتوجه به فراخوان انجمن صنفی معلمان استان کردستان همگامی و اتحاد خود را در بدست آوردن حقوق صنفی خود به نمایش گذاشتند. روز 2 و 8 اردبیشت ماه جاری این تحصن تکرار خواهد شد و در روز 12 اردبهشت کلیه ی معلمان استان کردستان در مقابل سازمان های آموزش و پرورش مناطق خود گرد همایی های اعتراضی خواهند داشت. روز 18 اردبیشت ماه جاری معلمان گرد همایی کشوری را در مقابل مجاس شورای اسلامی بر گزار خواهند نمود. تا تحقق خواسته های بر حق معلمان اعتراضات و اعتصابات معلمان ادامه خواهد یافت
معلمان شهرستان های مشهد - کاشان و همدان برنج هایی را که از طرف اداره ی آموزش و پرورش به صورت هدیه به آن ها داده شده بود را در محوطه ادارات خود روی زمین پاشیدند

خميني شهر
معلمان خمینی شهری با تجمع اعتراض آمیز خود در محل اداره آموزش و پرورش همکار خود را آزاد کردند. در این تجمع که از ساعت 11 شب گذشته اعلام شد بیش از 2000 نفر از دبیران شرکت داشتند. بنابر همین گزارش از ساعت 30/10 مسوولین و معاونین اداره چندین بار به معلمین اعلام کردند که طی رایزنی هایی آقای ابطحی آزاد شده و درخواست ترک محل را داشتند ولی همکاران فرهنگی خواستار دیدار آقای ابطحی بودند تا اینکه حدود ساعت 30/11 آقای ابطحی با تشویق همکاران وارد اداره شدند. همکاران با تقدیم گل و پخش شیرینی از ایشان اسقبال نمودند. س÷س آقای ابطحی ضمن تشکر از همکاران غیور خود و همسرش که در جمع حضور داشت بر موضع قبلی خود تا حصول نتیجه تاکید کردند. در پایان آقای مجیری دیگر عضو انجمن صنفی اعلام کردند که اعتصاب عصر امروز پایان می یابد و تا نهم اردیبهشت منتظر می مانیم . در صورتی که خواسته هایمان بر آورده نشود بند دوم بیانیه 10 فروردین را اجرا خواهیم نمود. والسلام خبر از : وبلاگ جنبش فرهنگیان نصف جهان

نامه انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان خمینی شهر
به فرمانداری شهرستان
با سلام
همان طور که مستحضرید در فضای پرالتهاب آموزش و پرورش ، همکار عزیزمان سید مجتبی ابطحی یکی از اعضای انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان خمینی شهر از سوی مراجع امنیتی و انتظامی بازداشت شده و این امر فرهنگیان را دچار نگرانی و تشویش نموده است . لذا برای بازگشت آرامش به کانون فرهنگیان و خانواده ایشان ظرف مدت 24 ساعت آینده مراتب آزادی ایشان را فراهم نمایید. در غیر این صورت عواقب این امر متوجه کسانی خواهد بود که دست به چنین اقداماتی زده اند. والسلام

انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان خمینی شهر
رونوشت به
نماینده محترم شهرستان خمینی شهر در مجلس شورای اسلامی
سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان
دادستان محترم شهرستان خمینی شهر
اداره اطلاعات شهرستان خمینی شهر
مدیریت محترم آموزش وپرورش شهرستان خمینی شهر

باغاني دبير كل كانون صنفي معلمان ايران دستگير شد
امروز دوشنبه ساعت ۹صبح علي اكبرباغاني دبير كل كانون صنفي معلمان ايران در حالي كه سرگرم گرفتن امتحان از دانش آموزان بود،بوسيله ي دونفر از نيروهاي امنيتي دستگير شده وبه نقطه ي نامعلومي انتقال يافت
ناظران مي گويند مدير مدرسه پس از پذيرايي از ماموران آنها را براي دستگيري باغاني به كلاس درس راهنمايي كرد
بنا به گزارشي ديگر دوتن از معلمان شهرستان مرند نيز در مدرسه ي محل كار خود دستگير و به نقاط نامعلومي فرستاده شدند

ندای معلمان بجنورد
ما امروز دوشنبه ۲۷/۱/۸۵ در دفتر نشستیم و سر کلاس حاضر نشدیم اکثر مدارس شهر بجنورد چنین اعتصابی را تجربه کردند به همه ی همکاران و همگامان خسته نباشید می گویم. فردا نیز با شمائیم .هر چند مدیر کل آموزش وپرورش خراسان شمالی با فرا خواندن مدیران سعی در جلو گیری ا ز اعتصاب داشتند، ولی موفق نبودند.به امید تحقق اهداف به حق کلیه همکاران فرهنگی


همدان
یاران دربند همدانی آزاد شدند
ساعت 3:30 بعد از ظهر امروز دوشنبه 27/1/86 چهار نفر از اعضاي اصلي كانون معلمان همدان كه جز آخرين معلمان در بند بودند .به نام هاي :1- نادر قديمي 2- يوسف زارعي3 – يوسف رفاهيت4 – هادي غلامي آزاد گرديدند .اين عزيزان مورد استقبال گرم همكاران خود قرار گرفتند و بعد از آزادي به همراهي جمع كثيري از فرهنگيان تا منازل خود همراهي شدند. اين افراد با تشكر از معلميني كه در اين ايام با تجمع و اعتراض خود پيگير آزادي دوستان خود بودند. و بر خواسته فرهنگيان و مطالبات حقه آنها تاكيد نموده و مواضع خود را همان مواضع كانون معلمان ايران كه در بيا نيه
10/1/86
منعكس شده اعلان نمودند

الیگودرز
در26/1درشهرستان الیگودرز نیزاکثرمدارس دراعتصاب بودند واین اعتصاب روز 27 /1نیز ادامه دارد

تهران
به گزارش یکی از دوستان ٩٠ درصد مدارس تهران که او امروز با آنها تماس گرفته و یا به آنها سر زده است در اعتصاب بوده اند. گفته میشود که مدارسی که به دلیل بی اطلاعی و یا دلایل دیگر امروز اعتصاب نکرده اند فردا به اعتصاب خواهند پیوست
نویسنده: معلم
امروز اغلب مدارس منطقه 9 تهران در حالت اعتصاب بسر بردند و هيچ زنگي در كلاس درس حضور نيافتند فردا 27 فروردين نيز به همين ترتيب خواهد بود
معلمان منطقه 5 تهران در حمايت از همكاران و معلمان بازداشت شده امروز يكشنبه 26 فروردين 86 را اعتصاب نمودند و بر سر كلاس هاي درس حاضر نشدند فردا هم اين اعتصاب برقرار است

اصفهان
(ناحیه ی ۵)
نویسنده: ا ـ ق
امروز تمامی مدارس ناحیه 5 اصفهان در اعتصاب کامل بودند و این اعتصاب بنا به گزارشهای موثق از اقصی نقاط میهن عزیزمان فراگیرتر از اعتصابهای سابق میباشدرییس اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 اصفهان با سرکشی به مدارس از آنها خواسته است در ایام تعطیلات مثل جمعه اعتراض خود را با تجمع اعلام کنند
قبل از انرژی هسته ای عدالت کارمندی حق مسلم ماست

استان خراسان شمالی
ندای معلمان بجنورد
تحصن گسترده در امروز یکشنبه ۲۶/۱/۸۶ اکثر مدارس بجنورد در تحصن سراسری کشور که از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور اعلام شده بود شرکت کردند و فردا نیز با انرژی بیشتر شرکت خواهند کردبا تشکر از معلمان آگاه و مدیران و معاونان دلسوز

اسلامشهر
نویسنده: محمدي
انتقال معلمين متحصن و متخلف به پاركينگ .... باسلام خدمت همكاران عزيز امروز يكشنبه 26 / 01 / 86 با توجه به اطلاعيه كانون اكثر دبيران مدارس مقطع متوسطه شهرستان اسلامشهر از حضور درسر كلاسهاي درس خوداري نمودند و در دفتر آموزشگاه تحصن كردند ولي در مقابل با تهديد و انتقاد اداره مواجه شدند به طوري كه تصميات زير از طرف رئيس اداره آموزش و پرورش اسلامشهر جهت برخورد قاطع با متحصنين از طرف مديران به به دبيران ابلاغ گرديد . 1 - همكاران متحصن بايد هر چه زودتر از مدرسه خارج شوند و حق حضور در اموزشگاه را ندارند . و از فردا سرايدار مدرسه از حضور انها را به آموزشگاه ممانعت به عمل آورد . 2 - معلمين متحصن از فردا هيچگونه سمتي در مدرسه ندارند و ابلاغ انها لغو خواهد شد . 3 - رئيس انجمن اولياء مدارس هر چه سريعتر به مدرسه دعوت شده و با تنظيم شكايت عليه معلمين متحصن ، به عنوان مدعي العموم عليه معليمن به علت عدم حضور در كلاس شكايت كرده و شكايت خود را جهت رسيدگي تحويل مراجع قضايي نمايد . 4 - نيروهاي گشت نامحسوس حراست اداره بر تمام مدارس شهرستان اشراف كامل خواهند داشت تا مستقيماٌ با معلمين ... برخورد نمايند و اسامي معلمين متخلف را به نيروهاي امنيتي گزارش كنند و .... « گويا قرار است معلمين متخلف را در صورت مشاهد به پاركينگ ... منقل نمايند »همچنين در بعد ظهر امروز بعد از ارسال اسامي متحصنين از طرف مديران مدارس به اداره ، تصميمات زير بعد از عدم توجه همكاران به تهديات فوق از طرف رئيس منطقه آقاي خليلي گرفته شد : الف : معلميني كه نام آنها به اداره ارسال شده از گرفتن يك ثانيه اضافه كار در سال تحصليلي آينده محروم هستند .ب : اداره از شركت افراد فوق در كلاسهاي ضمن خدمت فرهنگيان جلوگيري خواهد كرد و حق ثبت نام در هيچ كلاسي را ندارند .ج : با توجه به بخشنامه وزارت خانه افراد فوق نمي تواند براي ادامه تحصيل در دانشگاها از سهميه فرهنگيان و آموزش و پرورش استفاده نمايند . و .... از خدمات .... نيز محروم .... خواند شد
شهرهای شازند - خمین -اراک - تفرش - فراهان - دلیجان
نویسنده: معلمی از شازند
بر اساس اخبار واصله از شهرستان های استان مرکزی اغلب دبیرستان های شهرهای شازند - خمین -اراک - تفرش - فراهان - دلیجان و... در اعتصاب به سر می برند. البته استقبال مدارس دخترانه و مقاطع ابتدایی و راهنمایی چندان چشمگیر نبود

همدان
نویسنده: روحی
سلام عزيزانطبق تماس هايي كه گرفتيم اعتصاب بصورت فراگيري در شهر همدان شروع شد. بجز چند مدرسه باقي مدارس معلمان در دفتر بودند و بچه ها در كلاس- البته با رعايت سكوت- از طرف اداره هم براي سر كشي اومدن اما با جواب دندان شكني روبرو شدند و فرار را بر قرار ترجيح دادند و در ضمن براي ازادي 4 نفر از عزيزانمان که در بازداشت باقی مانده اند اگر تا دوشنبه آزاد نشن سه شنبه ان شا الله با جمعيت بسيار زياد در اداره خواهيم بودراه ما راه ما راه بهروزياتحاد اتحاد رمز پيروزي
...........................................
لازم نیست به سیم آخر بزنید اما پاسخ شما قانع کننده نیست
قبل از هرچیز باید از شما تشکر کنم که لااقل هرچند بدون نام و نشان (که قابل درک است) پرتوی، هرچند بسیار کوچک، روی نامه ای با امضای "جمع کثیری از معلمان ایران" که از چند روز قبل در سایت کانون قرار گرفته است انداخته اید و به نامه من پاسخ داده اید. اما دوست عزیز پاسخ شما برای من قانع کننده نیست و سوال من همچنان به قوت خود باقی است و پاسخ میخواهد
شما در جواب به من نوشته اید که "این نامه ربطی به هیچ یکی از تشکل ها و کانونهای صنفی معلمان ندارد و دستپخت عزیزانی است که تلاش می کنند همین نیمچه حمایت افکار عمومی را از ما سلب و دریغ کنند". اما این چندان مساله را روشن نمیکند. نوشته اید دستپخت عزیزانی است که تلاش میکنند همین نیمچه حمایت افکار عمومی را از ما سلب کنند. ابهام بیشتر هم شد. این عزیزان چه کسانی هستند که میخواهند حمایت مردم را از معلمان بگیرند و موفق هم شده اند نامه شان را در سایت کانون صنفی بگذارند؟ نیروهای امنیتی هستند؟ عناصر سازشکار در کانون صنفی هستند؟ مسئول سایت را وادار به درج این مطلب کرده اند؟ کلمه عبورو اطلاعات محرمانه سایت بدست وزارت اطلاعات افتاده و کنترل سایت در دست آنها است؟ دوست عزیز، همه این حالات ممکن است و پاسخ سربسته شما کمکی به روشن شدن مساله نمیکند. هنوز هم مراجعین به سایت شما نمیتوانند پی به ماجرا ببرند. نوشته اید که همینکه تشکل ها مسئولیت این نامه را بعهده نگرفته اند به معنی تبری ایشان از چنین اقداماتی است. اما همینکه تشکلی نامه ای را در سایتش درج میکند معنی اش این است که مسئولیت لااقل درج آنرا بعهده گرفته است مگر اینکه رسما چیز دیگری اعلام کند
دوست عزیز کسی نمیتواند سایتی راه بیندازد و مسئولیت درج مطالبش را بعهده نگیرد. لطفا پاسخ مرا ندهید که گویا هرکس فعالیت علنی میکند دست به عملیات انتحاری نباید بزند. بین گرفتن مسئولیت و توضیح دادن به افکار عمومی و عملیات انتحاری یک دنیا فاصله است.بین قبول مسئولیت و به سیم آخر زدن یک دنیا فاصله است. بالاخره حق من و دیگران است که اعتراض کنندو بخواهند مساله روشن شود

اعتصاب غیر قانونی است اما معلمان بارها و بارها دست به اعتصاب زده اند.تجمع غیرقانونی است و معلمان بارها دست به تجمع زده اند
بسیاری از شعارهای معلمان باب طبع رژیم نیست و معلمان با صدای بلند آن شعارها را مقابل ماموران وزارت اطلاعات تکرار کرده اندو زندان و تحقیر و توهین و پرونده علیه خود را به جان خریده اند.امیدوارم به این نگوئید زدن به سیم آخر و عملیات انتحاری کردن. هیچ مبارزه ای در این مملکت بدون زندان و تهدید و احتمالا کتک و غیره ختم نمیشود. همین یک سال قبل حتما کارگران واحد را بیاد میاورید که بیش از هزار نفرشان را نیمه شب زمستان با مشت و لگد دستگیر کردند و حتی به بچه های خردسالشان هم رحم نکردند.کارگران میدانستند که بخاطر اعتصاب به آنها نقل و نبات نمیدهند اما چاره ای نداشتند.این جرم مبارزه برای دستمزد است چه رسد به اینکه کسی همه آزادی را بخواهد.در این مملکت همه میدانند که مبارزه برای احقاق حقوق خرج دارد، گران تمام میشود، خیلی ها سرشان را داده اند و خیلی ها جوانی شان را، تا تسلیم نشوند، تا جامعه تسلیم نشود.و اگر امروز من و شما میتوانیم علیرغم همه سختی ها و خطرات آن دست به اعتصاب و تجمع بزنیم مدیون فداکاریها و مبارزات آنها هم هستیم و باید سر تعظیم را در مقابل آنها فرود آوریم

حالا برگردیم به سایت کانون صنفی معلمان.آنهم سایتی که به اسم هفتصدهزار معلم و برای اطلاع رسانی به آنها راه اندازی شده است.این غیر مسئولانه ترین کار است که مطلبی اینچنینی ،که نویسنده اش اگر مزدبگیر وزارت اطلاعات نباشد تفکرش سر سوزنی با آنها تفاوت ندارد، در آن درج شود، و آنوقت یکی از مسئولین محترم کانون صنفی بجای روشن کردن موضوع اظهار تعجب کنند که چرا من علامت سوال بالای آن سایت قرار داده ام و از مسئولان کانون توضیح خواسته ام. دوست عزیز، اگر فردا مسئولین کانون صنفی تصمیمی غیر مسئولانه گرفتند چه؟ اگر فراخوانی سازشکارانه منتشر کردند چه؟ به گفته شما معلمان باید خود پی ببرند که اینهم دستپخت "عزیزان" بی نام و نشان است! چه تضمینی هست که همه مراجعه کنندگان به سایت کانون درست تشخیص دهند کدام نظر واقعی کانون است وکدام دستپخت "عزیزان" ؟
نه دوست عزیز اینرا کسی قبول نمیکند

یک نکته بسیار مهم دیگر، این است که این پایان ماجرا نیست. وزارت اطلاعات دست بر دار نیست. میدانید که در همدان اطلاعیه جعلی منتشر کرده اند تا معلمان همدان را پشیمان از مبارزه نشان دهند و آنها رادلسرد و سردرگم کنند.میگوئید همین که هیچ تشکلی مسئولیت آنرا بعهده نگرفت یعنی کار "عزیزان" است! یا اینکه کانون صنفی همدان وظیفه و مسئولیت دارد، که اطلاعیه بدهد و جعلی بودن آن اطلاعیه را به مردم اعلام کند؟ اگر این باب شود که در سایت شما از اینگونه مطالب درج شود باور کنید بقول خودتان همان حمایت ناچیز از جانب مردم هم از بین میرود. مردم سر در گم میشوند. کمترین چیز این است که به حساب غالب شدن گرایش سازشکار در کانون میگذارند. یک بخش مبارزه هم خنثی کردن این نوع توطئه ها است.و این بشیوه مخفیانه نمیشود. توطئه ها را علنی باید افشا کرد. وگرنه فردا به کانون تحمیل میکنند که دو مامور وزارت اطلاعاتی هم عضو ارشدش باشند.باید با بیرون انداختن نامه آنها، از همین قدم اول نگذاشت رخنه کنند و چنین مطالبی را به سایت کانون معلمان تحمیل کنند. امیدوارم نگوئید کانون گرایش سازشکار ندارد.همه تیپ آدمی در کانون هست. معلمان بسیار مبارزی که با تمام وجود برای بهبود زندگی همکارانشان زحمت میکشند در کانون کم نیستند. مسئولین سازشکار هم در کانون کم نیست. یک بخش مبارزه هم تضعیف گرایش محافظه کار و تقویت گرایش مبارز است

نکته دیگری هم در نامه این دوست عزیز است که نمیتوانم از کنارش بگذرم.به طعنه نوشته اند که امثال من "در سایه امن اینترنت مشغول انقلابیگری هستیم" اما خوشبختانه بلافاصله یادشان آمده است که اینکار گناه نیست و اضافه کرده اند که "شما آشکار و بدون هراس باید سخن بگویید و ما در پرده و ضمنی". دوست عزیز میتوانم سوال کنم که شما که بر ضرورت سایتی که بتواند بدون هراس سخن بگوید تاکید میکنید چرا بخودتان اجازه میدهید یک سطر جلوتر طعنه بزنید تا من احساس گناه کنم که در سایت امن اینترنت همه حرفم را زده ام؟ مگر کسی هست یک روز در این جامعه زندگی کرده باشد و نداند که مبارزه الزامات زیادی دارد؟ این ٢٨ سال به همه خیلی چیزها یاد داده است، یاد داده است که مبارزه الزامات پنهان و آشکار زیادی دارد. چه از نوع صنفی اش چه از نوع سیاسی اش
کلام آخر، همانطور که گفتم سوال و اعتراض من همچنان سر جای خود باقی است. من به درج نامه ای از جنس وزارت اطلاعات در سایت کانون صنفی معلمان که باعث سردر گمی در میان معلمان میشود اعتراض شدید دارم. مسئولین کانون صنفی و مسئولین سایت کانون باید در مورد این نامه به مردم جواب بدهند
ازوبلاگ صدای اعتراض معلم

Friday, April 13, 2007

اول مه را باشکوه تر از هر سال برگزار خواهیم کرد، محمود صالحی باید فورا آزاد شود

بیانیه تشکلهای کارگری در ایران

رو نوشت به همه سازمانهای کارگری در سراسر دنیا
محمود صالحی باید فورا و بی قید و شرط آزاد شود

دیروز مورخه 20/1/1386 محمود صالحی با ترفند صحبت در باره مراسم اول ماه مه امسال به دادگاه برده شد و همانجا بر اساس حکمی که صادر گردیده و قبلا به وی ابلاغ نشده بود، بازداشت و بلافاصله به بند 7 زندان مرکزی شهر سنندج منتقل گردید
زندانی کردن محمود صالحی با این شیوه، قبل از هر چیزی نشانگر دستپاچگی صادر کنندگان حکم برای اجرای آن به هر طریق ممکن است تا در آستانه اول ماه مه امسال، فضا را بر کارگران جهت برگزاری مراسم این روز، تنگ تر نمایند
محاکمه و دستگیری محمود صالحی دهن کجی به طبقه کارگر و زیر پا گذاشتن بدیهی ترین حقوق میلیونها کارگر در رابطه با برگزاری مراسم اول ماه مه است و ما کارگران در قبال آن سکوت نخواهیم کرد. ما برگزاری مراسم اول ماه مه را حق مسلم خود می دانیم و امسال با شکوه تر از همیشه به استقبال آن خواهیم رفت
ما امضا کنندگان این بیانیه با محکوم کردن محاکمه و بازداشت محمود صالحی، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط وی هستیم و از عموم کارگران و تشکلهای کارگری میخواهیم تا بطور یکپارچه ای نسبت به دستگیری محمود صالحی اعتراض کرده و با خواست آزادی فوری و بی قید و شرط وی، از حقوق انسانی خود به دفاع بر خیزند
همچنین ما امضا کنندگان این بیانیه از همه سازمانهای کارگری در سراسر دنیا میخواهیم تا در آستانه اول ماه مه از حقوق برسمیت شناخته شده ی بین المللی کارگران در برگزاری آزادانه مراسم اول ماه مه در ایران حمایت کرده و بطور یکپارچه ای خواهان آزادی محمود صالحی شوند
هیئت موسس اتحادیه سراسری کارگران اخراجی و بیکار
انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
کارگران نساجی شاهو
کارگران نساجی کردستان
جمعی از کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
جمعی از کارگران کارخانه پرریس
جمعی از کارگران اخراجی آلومین
جمعی از کارگران پتروشیمی کرمانشاه
جمعی از کارگران عسلویه
کارگران گرداننده سایت شورا
21/1/1385
.......................................
نامه فرزند محمود صالحی، کارگر دستگیرشده در سقز
از سایت کارگران ایران
همسنگران و همکاران پدرم محمود صالحی! امروز ماموران جمهوری اسلامی بار ديگر پدرم را دستگير کردند
کارگران، مردم آزاديخواه جهان، اتحاديه های کارگری و نهادهای مدافع بشر در سراسر جهان
امروز دو شنبه ۲۰/۱/۱۳۸۶ در ساعت ۱۲:۳۰ يکی از فرماندهان حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی سقز به محل کار محمود صالحی ( پدرم ) مراجعه و به پدرم گفته است که فرماندار و دادستان از شما دعوت کردند تا در مورد مراسم ۱۱ ارديبهشت امسال با شما صحبت کنند. پدرم نيز از روی صداقت درونی اين دروغ بزرگ را باور کرده وهمراه وی به دادگاه مراجعه نمود است
به محض ورود به دادگاه پدرم متوجه می شود که اصلا موضوع ۱۱ ارديبهشت در ميان نيست !؟ بلکه موضوع مربوط به برگزاری مراسم اول ماه مه ۱۳۸۳ و ۴ سال حکمی است که برای ايشان در نظر گرفته شده بود. این حکم اخیر در دادگاه تجديد نظر به ۱ سال زندان تعزيری و ۳ سال زندان تعليقی تبديل شده است که مسئولان قضائی با این شیوه غیره قانونی در تلاش اجرای آن هستند
مسئولان قضائی با وجود اعتراض پدر و مادرم به اين نحو اجرا و خودداری پدرم از امضای حکم و بدون اعتنا به صحبت ها و اعتراض ايشان بلافاصله با تدابير شديد امنيتی چندين مامور وی را احاطه نموده و در ماشين گذاشته با همراه چندين ماشين پليس خودروی حامل پدرم را اسکورت و با سرعتی سرسام آور از شهر به مکان نامعلومی انتقال دادند. این در حالی است که پدرم اولين کسی است که به اين طريق حکم به وی ابلاغ و بلافاصله به زندان منتقل می شود. می بايست حکم صادره بر علیه پدرم قبلا به وی ابلاغ می شد تا ايشان خود را برای این امر اماده می کردند
دوستان هدف جمهوری اسلامی از اجرای حکم به این شکل تنها زندانی کردن پدرم نیست بلکه چيزی که در اين ميان آشکار است ترس مسئولان از برگزاری مستقل روز جهانی کارگر امسال در سقز است
عزیزان نحوه اجرای حکم پدرم آشکارا قانون شکنی است در هيچ جای دنيا رسم نيست که دادستانی حکم بازداشت کسی را صادر نمايد و صدور حکم محکوميت نيز به اطلاع و تائيد خود او برسد و قاضی تجديد نظر هم همان شخص باشد. با اين اوصاف من از همه ی شما کارگران، مردم آزادیخواه جهان، نهادهای مدافع حقوق بشر، وکلای بدون مرز، حقوقدانان و انسانهای آزادی خواه می خواهم که به حکم محکومیت پدرم واجرای حکم اعتراض و پدرم را که جرمی جز دفاع از خود و دیگر هم طبقه ای هایش ندارد مورد حمایت قرار دهید. ما هم میخواهیم از یک زندگی شایسته انسان امروز برخوردار باشیم
سامرند صالحی
فرزند محمود صالحی۲۰/۱/۱۳۸۶
.....................................................
محمود صالحی يکی از فعالين کارگری سقز دستگیر شد

روز دوشنبه ٢٠ فروردين( ۹ آوريل٢٠٠٧ ) تعدادی از مامورین نيروی انتظامی رژیم، به محل کار محمود صالحی يکی از فعالين کارگری در شهر سقز مراجعه کرده و به او اعلام کردند با آنها به دادستانی برود تا دادستان در مورد روز جهاني کارگر با او صحبت کند
در محل دادستانی٬ منشي اجرای احکام با قرائت حکم دادگاه تجديد نظر استان مبنی بر محکوميت محمود صالحی به يک سال زندان قطعی و سه سال حبس تعليقی بلافاصله او را دستگیر و همراه با مامورین امنيتی از محل دادگستری به زندان سنندج منتقل کردند

دستگيری محمود صالحی در آستانه اول مه روز جهانی کارگر تعرض رژيم اسلامی به فعالين کارگری در ايران است. اين اقدام بايد با جواب قاطع به رژيم اسلامی و حمايت گسترده از محمود صالحی و خواست آزادی فوری و بدون قيد وشرط او جواب بگيرد

با گسترش اعتراضات کارگری و با مبارزات فشرده معلمان ميتوان تصور کرد که اول مه امسال يک روز قدرت نمايی بزرگ کارگران در ايران باشد. جمهوری اسلامي با اقدام به دستگیری کارگران ميخواهد از هم اکنون مانع برپايی يک اول مه باشکوه شود. رژيم اسلامی ميخواهد با دستگيری٬ تهديد و ارعاب فعالين و رهبران کارگری و معلمان از يک قدرت نمايی بزرگ در اول مه امسال جلوگيری کند

ما ضمن محکوم کردن اين اقدام ضد کارگری رژيم اسلامی، از همه اتحاديه های کارگری و مجامع بين المللی و سازمانهای مدافع حقوق انسانی ميخواهيم رژيم اسلامی را تحت فشار بگذارند تا فورا و بدون قيد و شرط اين فعال کارگری از زندان آزاد شود. محمود صالحی قبلا نیز دوبار به "جرم" برپايي مراسم اول مه دستگير شده است که در نتيجه يک کمپين بين المللي گسترده جهانی از زندان آزاد شد. محمود صالحی بعد از دستگيری اول مه ٨٢ بارها و بارها به دادگاه احضار شده و تحت پيگيرد و تهديد و فشار قرار گرفته است. بايد با تمام قدرت برای آزادی او اقدام کرد

ما از همه سازمانهای کارگری و نهادهای آزاديخواه ميخواهيم

١- دستگيری محمود صالحی را محکوم کنند و وسيعترين اقدامات را برای آزادی فوری و بدون قيد و شرط او در دستور بگدارند

٢- هر گونه تهديد و فشار به فعالين و رهبران کارگری در ايران را محکوم کنند

دستيگری محمود صالحی تعرض به ابتدائی ترین حقوق کارگران در ايران است و بايد با جوابی قاطع و جهانی روبرو شود. اقدام اضطراری ما میتواند رژیم اسلامی را وادار به عقب نشینی کند

کميته مبارزه برای آزادی زندانيان سياسی
٢۰فروردين١٣۸۶ ۹ آوريل2007

کیوان جاوید سخنگوی كميته
تلفن تماس: 0044 79 0441 3525
ایمیل:
ip.prisoner@googlemail.com
----------------------------

Mahmoud Salehi, a workers’ activist, was arrested in the city of Saghez!

On Monday April 9, 2007 the police showed up at the house of Mahmoud Salehi in the city of Saghez. He was told that he would be brought before the prosecutor to be questioned about the international worker’s day. At the court, an official announced that the province has re-instated his sentence of one year of imprisonment and three years of detention. He was immediately moved from the court to Sanandaj Prison by security forces.

Mahmoud Salehi’s arrest around May 1st, the internatitonal workers day, is the Islamic regime’s response to worker’s activism in Iran. This act clearly warrants strong opposition against the Islamic regime and the full support of Mahmoud Salehi, who should be released immediately and unconditionally.

With the rise of protests by workers and teachers, one could imagine that May 1st would become a powerful celebration in Iran. By arresting workers, the regime is trying to prevent this celebration on May 1st. Using tactics such arrests, threats, and intimidation, the Islamic regime is trying hard to prevent any actions on May 1st.

While condemning these tactics of the Islamic regime, we ask all workers’ unions, International associations, and human rights organizations to put pressure on the Islamic regime and to demand the immediate and unconditional release of Mahmoud Salehi. Previously, Mahmoud Salehi was arrested twice and “convicted” of organizing the May 1st celebrations. He was released from prison as a result of a widespread international campaign. After his previous arrest on May 1st, 2003, Mahmoud Salehi was summoned numerous times to court and has been under surveillance, pressure, and constant threats.

We ask all workers and all freedom-loving organizations to:

Condemn the arrest of Mahmoud Salehi and ask for his immediate and unconditional release; and
Condemn the pressure, intimidation and threats to workers’ activists and leaders in Iran.

Mahmoud Salehi’s arrest is an affront to the most basic rights of the workers in Iran and it should prompt strong international opposition. Our urgent action will force the Islamic regime to back off.


The Committee for the release of political prisoners
April 9, 2007

Keyvan Javid
Speaker of the Committee
Tel.: 07904413525
E-mail
: ip.prisoner@googlemail.com

Tuesday, April 10, 2007

سخني كوتاه خطاب به معلمان/ مطلب دوم: پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست

سخني كوتاه خطاب به معلمان
سهراب بهره مند- معلم در ايران

با سلام به معلمان عزيز همانطور که ميدانيد پس از اعتصابات و تجمعات متعدد هنوز مسئولين پاسخي به خواسته ها و مطالبات بر حق ما نداده اند .بارها روي صفحه تلويزيون ظاهر شدند وصفحات روزنامه ها را با وعده وعيدها پر کردند ولي انچه نصيب ما شد سرکوب- زندان-دهن کجي به خواسته هاومطالبات ما بود .جمهوري اسلامي ناتوانتر از هميشه کوشيده است با بحران سازي وطرح سئوالات موهوم موسوم به محمد که ساخته وپرداخته خودشان است اعتصابات ما را منحرف سازد. معلمان گرامي خمير مايه جمهوري اسلامي ومسئولين چيزي جز عوام فريبي وشعار پراکني نيست. خامنه اي بي سواد امسال را سال اتحاد ملي وانسجام اسلامي معرفي مي کند اين شعار يعني چه؟ چه خواسته اي از خواسته هاي ما را و مردم را بر مي تاباند .مسلما اين شعار ماهيت حکومت را نشان مي دهد .اين شعار تنها حفظ نظام را و تا مين امنيت خودشان را نشان ميدهد.چرا سال را سال حقوق بشريا ازادي بيان يا ازادي قلم معرفي نمي کند؟ چرا سال را سال معلمان يا سال دانشجويان يا سال کارگران و غيره معرفي نمي کند؟ معلمان عزيزبيائيم اعتراضات واعتصابات خود را به يک روز يا دو روز منتهي نکنيم .اعتصابات را روز شمار کنيم تا کل جامعه متوجه خواسته هاي ما شوند .در کلاسها به دانش اموزان خواسته هاي خود را بگوئيم .اعتصابات را پي در پي کنيم مطمئن باشيد کارگران دانشجويان ورا نند گان و پرستاران به ما ملحق خواهند شد. معلمان عزيز جمهوري اسلامي همه چيز را برا ي خود مي خواهد. نماز جمعه را که يک تجمع است خود برگزار ميكند. راهپيماييهايش را هرروز در خيابانها برپا ميكند. و از مواهب آن بهره مي برد. ولي مردم ومعلم و دانشجو حق تجمع و راهپيمايي ندارند. معلمان عزيز خطر جنگ نزديک است. مطمئن باشيد سران جمهوري اسلامي مانند صدام وما نند شاه ومانند طالبان بعد از جنگ توي سوراخي پنهان مي شوند. بيائيد با اعتصابات خودمان حکومت را سرنگون کنيم. با سرنگوني اين حكومت ديگر جنگ و تهاجم هم موضوعيتي نخواهد داشت
..............................
پاسخ كارگران به پرسشهاي كارگر كمونيست
مسئول صفحه : شهلا دانشفر
كارگر كمونيست ازين پس در مورد مسائل مختلف كارگري پرسشهايي را با كارگران و فعالين كارگري در ايران طرح ميكند و در اين صفحه منعكس مينمايد· اميد كه نظرات مطرح شده كارگران به دامن زدن بحثهايي زنده در مورد موضوعات مختلف كارگري كمك كند· ما به سهم خود در مورد نكاتي كه در پاسخ ها مطرح ميشود در صورت لزوم ابراز نظر خواهيم كرد· سردبيرنشریه
.....

سوال در مورد مبارزه كارگران شركت واحد
چهار نفر از كارگران شركت واحد پاسخ میدهند

چهار تن از كارگران شركت واحد به سوالي از جانب كارگر كمونيست در مورد اعتصاب كارگران شركت واحد و تلاش و مبارزه و اعتراض بيش از يك سال انها پاسخ گفته اند كه ملاحظه ميكنيد• پاسخ ها متاسفانه بسيار كوتاه است• اين كارگران به دلايل قابل فهمي نخواسته اند نام آنها علني شود و به اين دليل نام آنها نزد ما محفوظ است و انها را بنام كارگر يك، كارگر دو، كارگر سه و چهار، مشخص كرده ايم• از ديگر رفقاي كارگر در شركت واحد نيز ميخواهيم كه تلاش كنند ملاحظات و نظر خودرا در مورد مبارزه و اعتراضي كه بيش از يك سال پيش شروع شد و با سركوب و توحش جمهوري اسلامي مواجه شد و هنوز هم به درجه اي ادامه دارد و زبانزد همه است، براي كارگر كمونيست بنويسند• و در مورد ارزيابيهاي مطرح شده در اينجا هم ابراز نظر كنند• انتشار اين ارزيابيها تصوير روشن تري از طرر تلقي كارگران شركت واحد و گرايشات مختلف در ميان آنها بدست ميدهد و ميشود روشن تر با آنها ديالوگ و بحث و گفتگو داشت•
***
كارگر كمونيست: بيش از يك سال از شروع اعتصاب و مبارزه كارگران شركت واحد گذشته است. ارزيابي شما از اين مبارزه و نقطه قوتها و نقطه ضعفهاي آن چيست و بنظر شما الان در چه موقعيتي هستيم
كارگر يك: اگر واقع بينانه به اين مسئله نگاه كنيم در اين مدت كوتاه با تمام نابسامانيها و فشارهاي رواني و روحي ، سنديكاي كارگران شركت واحد گام بزرگي را در تاريخ ايران برداشته كه شايد خود نيز متوجه آن نباشد ، عضويت در فدراسيونهاي جهاني كه اين سنديكا را در جهان مطرح مي سازد ، دريافت 50% از حقوق معوقه ، به كرسي نشاندن حقانيتمان در ادارات كار و دفاتر حقوق شهروندي كه تمامي اينها در گرو پايداري و مقاومت هم رزمانمان بوده است ، پيگيريهاي خستگي ناپذيردر ادارات مختلف را مي توان از بزرگترين نقاط قوت ما نام برد ، برخورد قانوني، با اينكه قانون رعايت نمي شود ، رساندن صداي اعتراضاتمان به گوش دولت با تمام خفقان حاكم ، همه نقاط قوت ما بوده است كه شايد به نظر بعضي از افراد تمام اين موارداز ارزش آنچناني برخوردار نباشد زيرا ديدگاه آنها به اندازه اي است كه تا نوك دماغشان را بزور مي بينند
اما نقاط ضعف : ما اين مسئله را هيچگاه نبايد ازياد ببريم كه هيچ كدام سابقه فعاليت سنديكايي و مشابه آن را نداشته ايم ، نه ابزار كافي و نه دانش كافي به نظر من اگر كساني در زمانهاي مختلف از سنديكا دور شدند نه فقط كمبود آگاهي داشتند بلكه آرمان اصلي سنديكا را از ياد برده اند و يا اصلا" نمي دانستند كه اصل سنديكا چيست كه دولت و كارفرما از اين ناآگاهي كمال استفاده را بردند وبا اعمال خشونت و سياست تا حدودي بر پيكر تازه جان يافته سنديكا ضربه وارد كردند فرستادن عوامل خود فروخته خانه كارگر به سنديكا ، ايجاد تنشهاي بي اساس كه تمام اينها با برنامه قبلي بوده و استفاده از ضعف تعدادي انفعال طلب ، با ايجاد تفرقه و نفاق كه خوشبختانه با شكست روبرو شد حال شايد با خود بگوييم كه اينها ضعف سنديكا نيست ، بلي درست است اينها تا زماني كه ندانيم ، ضعف حساب نمي شود ولي از آن لحظه اي كه آگاه از اين مطالب شويم وبي تفاوت از كنارش بگذريم و يا اجازه تكرار به اين مسائل بدهيم آنگاه ضعف كه سهل است ، خيانت به سنديكا محسوب مي شود چون آگاهانه به دشمنان سنديكا مجوز ورود و حق راي و تصميم گيري داده ايم . ما در يكسال گذشته سرگرم كارهاي اداري بوده ايم اگر در كنار آن مي توانستيم از تمام نيروهاي هيئت مديره و اعضا فعال استفاده كرده و كميته ها و كميسونهاي هيئت مديره را فعال مي كرديم شايد پر بارتر به پيش مي رفتيم و فاصله كنوني هيئت مديره و بدنه سنديكا را به كمترين حد ممكن مي رسانديم.اكنون نيز مي توانيم با در نظر گرفتن اينكه تاريخ بزرگترين معلم انسانهاست گامي به پيش نهيم به طوري كه زمان از دست رفته را جبران نماييم و نفسي دوباره به كالبد سنديكا بدميم و روحي مبارز به آن بخشيم .گام اول : سالم نگه داشتن سنديكا از ورود عوامل خانه كارگر و مزدوران دولتي گام دوم : برنامه ريزي دقيق براي آينده كه معمولا" روزهاي مهم و تاريخي در اولويت قرار دارند گام سوم : مسئوليت پذيري و بها دادن به مبارزات همراهان ، شفاف سازي مسائل ، ايجاد كميته هاي فعال و خواستن آمار و گزارشات كاري آنها گام چهارم : در صحنه بودن فعالين سنديكا اعم از هيئت مديره و يا اعضا كه رابطه بين هيئت مديره و بدنه سنديكا را تحكيم بخشد
:كارگر دو
1
ـ استقامت افراد كه از كار معلق شده اند و طبق قانون شكايتها را پيگيري مي كنند .2 ـ اعتصاب دوم اگر نمي شد و از راههاي ديگر پي گير بوديم بهتر بودبا اطلاع رساني كامل و تبليغات و استفاده از وكلا و روانشناسان در اطلاع رساني و تشويق رانندگان براي استفاده از مزاياي سنديكا براي عضويت در سنديكا
كارگر سه:نقطه قدرت ما در مبارزاتمان داشتن تشكل يعني سنديکا بود. با وجود سنديکا بود که توانستيم براي خواستهايمان اعلام اعتصاب کنيم. اما نقطه ضعف ما اتکا نکردن رهبران ما به کارگران واحد بود. پنج هزار نفر در قرارگاه شش جمع شديم قاليباف و باقي وحشت کرده بودند اما رهبران ما خودشان يکطرفه اعتصاب را تمام کردند. بعد هم وقتي فعالين سنديکا را گرفتند و ما اعتصاب بهمن را اعلام کرديم نيروهاي انتظامي دولت به ما حمله کردند و ما را زدند. البته آنجا ما يک اشتباه نيز داشتيم و اشتباهمان اين بود که اتوبوسها را به جاي اينکه روز روشن جلوي جشم مردم بخوابانيم نيمه شب به سمت قرار گاه ها رفتيم و پليس هم که آماده باش داده بود شبانه ريخت و ما را دستگير کردند و مورد توهين و اهانت قرار دادند. کارگران را زدند و به زور پشت ماشين ها نشاندند. با اين حال اين اعتصاب ما با تبليغاتمان در ميان مردم و نامه هايمان به اتحاديه هاي کارگري و کمک نيروهاي آزاديخواهي مثل شما باعث شد که توجه اتحاديه هاي کارگري دنيا را به ما جلب کند و با اعلام حمايت جهاني از ما، کارگران دستگير شده واحد از زندان آزاد شدند. گويي دستي غيبي به داد ما رسيده است. براي خود من جالب بود همبستگي بين المللي کارگري. الان ما در وضع هم خوب و هم بدي هستيم. خوب از اين جهت که زمينه پشتيباني از ما زياد است و ميتوانيم خواستهايمان را دنبال کنيم. بد به اين معني که هنوز خواستهايمان را نداده اند. اگر چه ٥٠ درصد دستمزد فعالين اخراج شده سنديکا را گرفتيم اما هنوز آنها را سر کار برنگردانده اند. بنابراين ما در موقعيت خوبي براي ادامه مبارزه مان هستيم. من فکر ميکنم اول ماه مه روز جهاني کارگر فرصت مناسبي است
كارگر چهار:١ ـ در طول يكسال گذشته فعاليت سنديكا ، كارگران توانستند به حقوق خود پي ببرند و نسبت به خواسته هاي صنفي خود آشنا شوند كه اين عمل باعث شد كه در طول مدت تعليقيهاي سنديكا در طول 14 ماه بي عدالتي و رفتار غير قانوني مديران شركت واحد و عوامل دست نشانده آنها و مسئولان ادارات كار را مجبور ساختند كه به اجراي قانون تن داده و مطالبات صنفي كارگران با همين پي گيري جامه عمل به خود گرفت .٢ ـ د ر هر تشكل نقاط ضعف و قوت پيدا مي شود اما در رابطه با سنديكاي كارگران شركت واحد مي توان گفت نسبت به زمان كمي كه داشت و توانست كارگران را در طول مدت چهار پنج ماه به حدي آگاه سازد كه از مديريت خواسته هاي خود را مطالبه كنند و با توجه به ضرب و شتم و فشارهايي كه بر ياران ما آمد و از طرف ديگر عضويت سنديكا در نهاد بين المللي
(ITF)،
اين جنبه هاي مثبت بيشتر به چشم ميخورد• نقاط ضعف را نبايد اشاره كرد و بايد نقاط قوت را تقويت نمود
***
در مورد مبارزه بر سر دستمزد
مرتضي فاتح و اميد رهايي از فعالين کارگري در ايران پاسخ ميدهند

كارگر كمونيست: بنظر شما چرا با وجود اينكه دستمزد كارگران زير خط فقر است مبارزه سراسري براي افزايش دستمزد را شاهد نيستيم؟
مرتضي فاتح: درمورد اينکه با وجود پائين بودن سطح دستمزدها چرا مبارزه اي سراسري حول اين مساله شکل نميگيرد بايد به چند فاکتور توجه داشت اول اينکه مبارزه سراسري مستلزم وجود تشکلهاي سراسري و داراي امکانات سراسري است در شرائط فعلي کارگران فاقد چنين تشکلها و امکاناتي هستند· به همين دليل عليرغم اعتراضات متعدد به وضعيت و ميزان حداقل دستمزد در چند ساله اخير ما هنوز شاهد يک مبارزه سراسري با يک خواست مشخص وعمومي پيرامون تعيين سطح دستمزد نيستيم . تشکلها و گروههاي مختلفي با خواسته هاي کم و بيش مشابهي در اين زمينه فعال هستند که هنوز متاسفانه خواسته هاي هيچکدام تا سطح شعار سراسري کارگران ارتقا نيافته است. از سوي ديگر بخش عمده اي از انرژي مبارزاتي طبقه کارگر در شرائط حاضر صرف نقد کردن دستمزدهاي پرداخت نشده ميشود .طبيعتا بايد اصل پرداخت دستمزد موضوعيت داشته باشد تا به توان برسر مقدار آن چانه زد . در ايران اسلامي يعني بهشت سرمايه داران ، کارفرما حتي مجبور نيست دستمزدها را طبق توافق بپردازد . در چنين موقعيتي بايد انرژي زيادي صرف دريافت همان چندرغاز قانوني کرد. از سوي ديگر در اين چند ساله با خصوصي سازي و چند پاره کردن وضعيت دستمزد کارگران و تبديل کردن کارگران به رسمي و قراردادي وپيماني ........ دريافتي کارگران تنها در يک چيز مشترک است و آنهم پائين بودن اين دريافتي است . بايد کارگران را متقاعد کرد که نوع استخدام آنها در موقعيت دريافتي آنان تاثير چنداني ندارد .اما عامل مهمي که همه کمابيش با آن آشنا هستيم بيکار سازي وسطح بالاي نرخ بيکاري در ايران است . ورود هر روزه نيروي کار جوان به بازار کار و عدم تعادل ميان مشاغل ارائه شده و جويندگان شغل در بازار کار موجب ايجاد رقابتي در ميان تازه واردين به اين بازار ميگردد . به اين رقابت ناخواسته بايد نا آشنائي اين تازه واردان را با شرائط عمومي ساير کارگران نيز اضافه کرد .به دست آوردن شغلي به هر قيمت که شده ،باعث ايجاد محيطي نا امن براي شاغلين ميشود . در اين ميان سرمايه داران با دامن زدن به چنين وضعيتي بامرعوب ساختن کارگران شاغل و تهديد دائمي آنان به بيکارسازي ، از ايجاد جنبشي سراسري و همبسته با خواست افزايش دستمزدها جلوگيري ميکنند
كارگر كمونيست: آيا امكان متحد كردن همين اعتراضاتي كه بر سر دستمزد تعيين شده توسط حكومت يعني هيجده هزار و سيصد تومان شروع شده نيست? چگونه حركاتي مثل كاري كه انجمن فلز و مكانيت كرمانشان انجام دادند و دستمزد ششصد هزار تومان را طرح كردند ميشود گسترش داد
مرتضي فاتح: با توجه به شرائط موجود يک کاسه کردن اين مبارزات با توجه به وضعيتي که قبلا گفته شد کمي مشکل به نظر ميرسد . اما اگر تلاش جدي اي صورت گيرد ميتوان به پيشرفتهايي در اين زمينه دست يافت· اولين قدم اين است که فعالين و تشکلهاي في الحال موجود کارگري بر سر يک رقم يا شعار مشخص در ميان خود کارگران به توافق برسند . براي مثال برخي فعالين کارگري رقم 600 هزار تومان را مطرح ميکنند ، برخي ارقام پيشنهادي ديگر و برخي هم حداقل دستمزد متناسب با نرخ تورم و.... در اين ميان ابتدا بايد خود فعالين کارگري خواست خود را يک کاسه کنند و با شعاري مشخص و قابل لمس وارد اين کارزار شوند. از سوي ديگر اين خواست بايد تبديل به يک خواست دائمي در هر اعتراضي بشود . يعني حتي اگر کارگري براي نقد کردن حقوق معوقه اش هم درگير است بايد متوجه باشد که اين خواست نه فقط براي بالا بردن دستمزد اش است بلکه در همان مبارزه جاري هم به عنوان ابزار فشاري براي دريافت دستمزدهاي عقب افتاده عمل ميکند . اين خواست در هر مناسبت سراسري و عمومي مانند اول ماه مه يا مناسبت هاي ديگر ميتواند يکي از شعارهاي محوري باشد . اما از همه مهمتر اين است که فعالين وتشکلهاي موجود کارگري بايد خود را به عنوان يک طرف اصلي اين دعوا به سرمايه داران و حکومت شان بقبولانند. اعتراضات اخير معلمان به عينه نشان داد که اين خواسته مربوط به کل مزدبگيران است . در نتيجه رابطه نزديک بين فعالين گروههاي اجتماعي معترض به سطح فعلي دستمزدها ميتواند مجراي مناسبي براي سراسري کردن اين خواست در ميان خود طبقه کارگر نيز باشد
كارگر كمونيست: عکس العمل کارگران در مقابل تعيين 183 هزار تومان بعنوان ميزان حداقل دستمزد کارگران براي سال 86 چه بود؟
اميد رهايي: کارگران به اين تصميم دولت معترض اند و اعتراصات خودشان را در اشکال مختلف بروز ميدهند . در مراودات روزمره با مردم و کارگران بخوبي ميشود اين اعتراض را شنيد و ديد . . کارگران ميگويند : دولت خودش را مسخره کرده است ، با 183 هزار تومان نان خالي سفره کارگر هم تامين نميشود . اين رقم حتي کفاف کرايه يک خانه معمولي براي خانواده کارگر را هم نميدهد . عوامل دولتي خودشان با حقوقهاي ميليوني و در امدهاي آنچناني ، با عيش و نوش زندگي ميکنند و در رفاه غلط ميخورند و انتظار دارند که ما با تحمل فقر زندگي کنيم . اين زندگي نيست ، جهنمي است که ما در آن گرفتار شده ايم . اين جهنم محصول عملکرد جمهوري اسلامي است . اين ديدگاه را براحتي ميتوان در کوچه و خيابان و تاکسي و اتوبوس ، از اظهارات مردم شنيد . در کارخانجاتي که کارگران از ابتدائي ترين تشکل بهره مند هستند ، امکان اعتراض اجتماعي برايشان بيشتر مقدور است . برعکس کارگراني که هنوز متشکل نشده اند ، به اشکال پراکنده اعتراضشان را نشان ميدهند
كارگر كمونيست: به نظر شما ميزان حداقل دستمزد ها چگونه و بر اساس کدام شاخص هايي بايد تعيين شود؟
اميد رهايي: کارگر حق دارد مثل هر شهروند جامعه از زندگي انساني برخوردار باشد. چرا بايد کارگر در فقر و فلاکت بسر برد و مقامات عاليرتبه دولتي پولهاي کلان به جيب بزنند. دستمرد کارگر بايد با استانداردهاي زندگي بشر امروز مطابقت داشته باشد. چرا بايد با اينهمه رشد تکنولوزي و دستاوردهاي بشري انسانها در چنين فقر و گرسنگي بسر برند. اما اگر بخواهم در همين جامعه امروزي از شاخص هاي تعيين دستمزد صحبت کنم به نظر من ميزان دستمزد بايد هزينه هاي زندگي يک خانواده 5 نفره کارگري در شهرها تامين کند. که خود اين شامل، ميزان متوسط کرايه مسکن ، متوسط هزينه خورد و خوراک ، متوسط هزينه لباس و بهداشت و درمان و آموزش ميباشد. حال با يک حساب سرانگشتي همه اينها به بيش از يک ميليون تومان بالغ ميگردد . اين حد اقلي است که اکنون معلمان دارند از آن حرف ميزنند و بطور مثال دوستان کارگر در انجمن برق و فلزکار کرمانشاه نيز خواستار 600 هزار تومان در ماه شده اند. روشن است کارگر در ايران، حتي اگر اين ارقام را دريافت کند ، تازه ميتواند بقا داشته باشد ، تفريح و گردش و سفر پيش کش . بنابراين کاملا قابل تصور است که با اين وضعيت کارگر مجبور به اعتراض است . طبعا تنها مرجع تعيين حداقل دستمزد ها، فقط و فقط بايد نمايندگان کارگران باشد و امروز که کارگران در ايران از حق تشکل خود محرومند بايد در مجامع عمومي خود در اين مورد تصميم بيگيرند و براي ميزان حداقل دستمزدهايشان خودشان رقمي را اعلام کنند و اين را به حرکتي سراسري و متحد تبديل کنند. مثل کاري که دوسال پيش کارگران نساجي کاشان کردند و يا امروز کارگران انجمن برق و فلز کار کرمانشاه انجام داده اند. براي اين کار نيز کارگران پيشرو و آگاه بايد جلو بيفتند. طبيعي است که طبقه سرمايه دار نميتواند به فکر زندگي کارگر باشد، چرا که او فقط به فکر سود سرمايه اش است. از رزيم ضد کارگر جمهوري اسلامي نيز انتظار ي بيش از اين نميرود و براي مقابله با چنين تصميمات ضد انساني و ضد کارگري، بايد دست بکار شد و از زندگي و حرمت انساني خود دفاع کرد. اين تنها راهکار است. تشکل و اتحاد و عمل متحدانه تنها راه مقابله است و بس. اعتراض دسته جمعي کارگران تاثير زيادي در به عقب راندن دولت دارد و امکانپذير است

Monday, April 9, 2007

نامه اعتراضی معلمان به نامه منتشر شده در سایت کانون صنفی معلمان/ پاسخ یکی از مسئولین کانونهای صنفی

پاسخ یکی از مسئولین کانونهای صنفی
معلم عزیز؛ نویسنده محترم وبلاگ صدای اعتراض معلم
من از مسئولین یکی از کانونهای صنفی عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان کشور هستم . نامه با امضای "جمع کثیری از معلمان ایران" ربطی به هیچ یکی از تشکل ها و کانونهای صنفی معلمان ندارد و دستپخت عزیزانی است که تلاش می کنند همین نیمچه حمایت افکار عمومی را از ما سلب و دریغ کنند. معلم عزیز همین عدم پذیرش مسئولیت این نامه توسط هیچ کدام از تشکلهای معلمان کشور به معنی تبری ایشان از چنین اقداماتی است. راستی شما چنین برداشت روشنی از موضوع نمی توانید داشته باشید؟ یا اینکه مثل بعضی از برادران سوپر انقلابی در سایه معتقدید که لزوما تمام آنهایی که آشکار و بدون هراس فعالیت می کنند باید ترمزها را ببرند و به سیم آخر بزنند تا مبارزه نهایی و برخورد تعیین کننده به همین زودی محقق شود؟ دوست گرامی کانونیها زیر بدترین فشارها برای ابطال بیانیه 10 فروردین دوام آورده اند و یکی یکی زندان می روند اما زیر بار خفت لغو بیانیه شجاعانه خود نخواهند رفت، آنها که اتفاقا در اساس غیر سیاسی هم هستند دیگر باید چه کار کنند تا مسئولیت شناسی اجتماعی خود را به شما دوستان که در سایه امن اینترنت مشغول انقلابیگری هستید نشان دهند؟ اشتباه نکنید ، ما نمی خواهیم شما خود را در شرایطی که حاصلی ندارد به خطر بیندازید ، ما فقط می خواهیم بپذیرید که الزامات مبارزه اشکار و نهان در جمهوری اسلامی و اساسا در همه نظامهای بسته با هم تفاوتهای اساسی دارند. شمااشکار و بدون هراس باید سخن بگویید و ما در پرده و ضمنی . مهم نتیجه اشکار اعمال ماست نه دست زدن به حرکات انتحاری که قبل از اینکه منشا اثری باشیم ، فاتحه مان را بخوانند. لزومی ندارد ما داد بزنیم آن نامه متعلق به ما نیست ، رفتار ما در قبال بیانیه آخرمان و متن آن بیانیه موضع و دید ما را تا حد زیادی اشکار می کند. اگر حمل بر زیاده خواهی نباشد و اگر مبارزه ما را در کلیت تائید میکنید شما می توانید ما را بدین گونه یاری کنید: انعکاس مبارزاتمان ، محدویتهایمان در این مسیر و روشنگری برای افکار عمومی
حقیقت اینست که ما تنها برای افزایش حقوق مادی خود که اتفاقا بهبود آن مستقیما در کیفیت آموزش و در نتیجه در آینده 19 میلیون دانش آموز تاثیر می گذارد مبارزه نمی کنیم ، ما فراتر از اینها به دنبال اصلاح سیستم آموزشی هستیم که معلمان ما را منفعل و محافظه کار می خواهد و دانش آموزانمان را مقلد ،مطیع و طوطی صفت بار می آورد . ما در تلاشیم معلمانی خلاق و شجاع داشته باشیم که به دانش آموزانشان ؛ پرسشگری ، اندیشیدن و بازآفریدن را بیاموزند . ما اولین منتقد نظام گزینش قرون وسطایی معلمان و صریحترین منتقد حراست سالاری در آموزش و پرورش هستیم. اما نمی توان از معلمی که خود محصول این نظام گزینش است انتظار حرکت رادیکال را داشت ، این معلم هرگاه دغدغه مالی نداشت می تواند شنونده بحثهای جدیتر باشد و آنگاه با شنیدن ، خواندن ، اندیشیدن و کار جمعی کردن به مطالبات بنیادیتر نیز خواهد پرداخت
البته ما در بیانیه 12 اسفند تیتروار به این مطالبات بنیادی اشاره کرده ایم . اما قصه همین جاست که این کار بر خلاف میل بعضی از دوستان شما اتفاقا بسیار زمان بر است. اگر قرار باشد بخواهیم یکشبه بنیاد این نظام را بر افکنیم( بر فرض اینکه بتوانیم ) انقلابیون با پیروز مندان انقلاب 57 فرقی نخواهند داشت و نظام انقلابی هم بهتر از نظام فعلی نخواهد بود. سپاسگذار خواهم شد اگر مطلب را مناسب دانستید در صفحه اصلی وبلاگ بگذارید و دیدگاه های اصلاحی و انتقادی خود را درباره آن برای من و خوانندگانتان بنویسید
............................................
لطفا به نام معلمان ایران اطلاعیه ندهید
نامه ای با امضای "جمع کثیری از معلمان ایران" در سایت کانون صنفی معلمان درج شده که هیچ ربطی به خواسته ها و اعتراضات بحق معلمان ندارد
این نامه تلاش دارد هدف اعتراضات معلمان را دفاع آنها از مبانی سیاسی وایدئولوژیک حکومت وانمودکند. در اکثر ٣١ بند این نامه معلمان را مسلمانان شیعه جعفری معرفی میکند که نگران بی توجهی مسئولان کشور نسبت به مسائل اعتقادی وتضعیف اعتقادات دینی مردم هستند و چون "معلم امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف دینی خود میداند" از این مشکلات لب به شکوه گشوده
در بند ١٩ این نامه آمده است: "معیشت و منزلت معلم شعار اصلی است که آن را جدای از دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی و خون شهدا و حمایت از ولایت فقیه به معنی عمیق و دقیق کلمه نمی دانند
در خلال طرح بخش محدودی از خواسته های معلمان، با این عنوان که " معلمان زیاده خواه نیستند ، دنبال ثروت و جاه نیستند ، برای پر کردن جیب خود نیامدند"،خواسته های رفاهی معلمان را تحقیر میکند. گویی بایستی ابتدا توضیح دهیم زیاده خواه وبه فکر مال اندوزی نیستیم که تازه مجاز باشیم یک زندگی در حد معمول را بخواهیم
مبارزه برابری طلبانه نزدیک به سه دهه ما و بخشهای مختلف جامعه برای بهبود شرایط زندگی خود و پاسخ حکومت به این خواست، به هرکس که ریگی به کفش نداشته باشد، نشان داده فقط یک مبارزه قاطع و گسترده میتواند این خواست را متحقق کند
این نامه را دیگر نمیتوان بحساب توهم ویا محافظه کاری یک عده از معلمان گذاشت. این آشکارا تلاش کسانی است که بنام معلم ودر هماهنگی با سرکوب کنندگان اعتراضات ما قصد بسازش کشاندن این اعتراضات و مرعوب کردن ما را دارند
این تلاشی آشکار برای ایجاد تفرقه هم درصفوف معلمان است، آنجا که تصویر کاذب مسلمان شیعه ومدافع ارزشهای دولتی-مذهبی از همه معلمان میدهد، وهم میان حرکات اعتراضی معلمان با اعتراضات سایربخشهای جامعه، آنجاکه امتیازات سایرکارمندان و کارگران رابه دروغ طرح و برجسته میکند
این خاک پاشیدن به چشم معلمان وکل جامعه است که گویا معلمان هرچند به تبعیض ونابرابری که سالهاست به آنها تحمیل میشود معترضند، هرچند تجمعاتشان توسط حکومت با خشونت سرکوب میشود، اما مطیع ومدافع سیاست و ایدئولوژی رسمی حکومت هستند. در عین حال این تلاشی جهت مرعوب کردن و تضعیف ماست
ما به کل شرایطی معترضیم که نه تنها مارا از داشتن یک زندگی مرفه که حق همگان است محروم کرده، بلکه با سرکوب آزادیهای سیاسی و اجتماعی امکان هرنوع ابراز وجود آزادانه، مانند آزادی عقیده و بیان، آزادی اعتراض واعتصاب و تشکل، که جزء حقوق پایه ای هر انسانی هستند را ازما سلب کرده است. ما به سرکوب و تهدید و تحقیر هر انسانی معترضیم. ما انسانها را بر اساس اعتقادات، نژاد ومذهبشان به بخشهای مختلف تقسیم نمیکنیم که توهین و تحقیر یک گروه برایمان کم اهمیت تر باشد
دلیل دست زدن به چنین تلاشهایی روشن است. آنها حرکت قدرتمند ما را دیده اند، اراده ما برای ادامه وبه سرانجام رساندن مبارزاتمان را حس کرده اند.بعلاوه اعتراضات بحق ما مورد توجه وحمایت بخشهای وسیعی از مردم قرار گرفته وبه نقطه امید ی برای جامعه تبدیل شده (آخرین نمونه آن اعلام حمایت جمعی از فعالین کارگری شاغل در مجتمع های نفت ، گاز و پتروشیمی جنوب خوزستان بود). درعین حال میدانند مقابله مستقیم با حرکت اعتراضی معلمان کوچکترین خللی در اراده آنها برای ادامه مبارزه بوجود نمی آورد. چنین تلاشهایی نشان دهنده ناتوانی آنها از سرکوب اعتراضات ما وترس از گسترش این مبارزات است

سرکوب تجمعات معلمان توسط نیروی انتظامی ولباس شخصی وغیره تنها یکی از اشکال عریان سرکوب است. کسانیکه، تحت هر نام ، تلاش میکنند خواسته ها واعتراضات ما را محدود و به دنبالچه سیاست و ایدئولوژی رسمی حکومت تبدیل کنند ، نیزهمین هدف را در اشکال دیگر دنبال میکنند
با گسترش مبارزه برای تحقق مطالباتمان، این تلاشها نیز گسترش خواهد یافت. باید نسبت به این حرکات هوشیار بود
باید باطرح روشن کل خواسته هایمان، این سیاستها را خنثی کنیم. نباید اجازه دهیم با ارائه تصاویر کاذب از خواسته ها و اعتراضات بحق ما ، از زبان نمایندگانمان و به نام معلم، مارا مرعوب و در صفوف معلمان تفرقه ایجاد کنند

به مسئولین کانون

با توجه به موقعیتی که در جنبش اعتراضی معلمان دارید، طبعا از شما انتظار میرود نه تنها تمامی نظرات وخواسته های معلمین را انعکاس دهید، بلکه با ایجاد فضای مناسب به طرح هرچه گسترده ترآنها نیز کمک کنید
انگیزه انتشار چنین نامه ای در روزنامه های رسمی ازطرف کارشناسان امنیتی کشوربرای همگان قابل درک است. اما درج این نامه در سایت کانون صنفی، با امضای جمع کثیری از معلمان ایران،بدون هیچ توضیحی سوالات زیادی را راجع به کانون بوجود آورده که مسئولان کانون باید پاسخگو باشند
درج این نامه در سایت رسمی کانون و تریبون دادن به کسانی که تمام امکانات دولتی ، از صدا وسیما گرفته تا اکثر روزنامه ها و رسانه های رسمی، را در اختیار دارند و تصویری کاذب وتفرقه افکنانه ازمعلمین ارائه میدهد آیا ضربه به مبارزه معلمان نیست؟
اگر کانون صنفی یا بخش غالب آن تحت نام "جمع کثیری از معلمان ایران" در این نامه نظرات خود را بیان کرده اند، این را باید علنا اعلام کند تا معلمان و کسانی که با این نظرات مخالفند تکلیف خود را باکانون صنفی روشن کنند
اگر هم این نامه از طرف عده ای بظاهر معلم به دست مسئولان کانون رسیده ویا تحت قشار مجبور به درج آن شده اند بایستی همین را به اطلاع عموم برسانند.درج این نامه درکنار سکوت شما در مورد آن میتواند مهرتایید کانون برمحتوای آن تلقی شود
اگر سکوت شما نسبت به تلاشهایی از این دست را بتوان با اشاره به فشارهای موجود توجیه کرد، درج این نظرات در سایت رسمی کانون وکمک به چنین سیاستهایی را به هیچ وجه نمیتوان توضیج داد